مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

تهران- ایرنا- سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران در حالی صبح امروز درگذشت که در دوران حضور وی در کشورمان خاطرات زیادی را از خودش به جا گذاشته بود، مربی‌ای که معتقد بود باید برای مربیگری در ایران باید پوست کروکودیل پوشید.

به گزارش ایرنا، صبح امروز برای اهالی فوتبال ایران با یک خبر تلخ آغاز شد؛ میرسلاو بلاژویچ مربی پرشور و حرارت اسبق تیم ملی فوتبال پس از یک دوره بیماری سخت درگذشت، آن هم یک روز قبل تولد ۸۸ سالگی. ۲۱ سال از روزهایی که او روی نیمکت ایران می‌نشست، می‌گذرد. سال ۲۰۰۱، روزهایی که ایران پس از صعود تاریخی به ۹۸ فرانسه به دنبال دومین صعود متوالی به جام‌جهانی بود، محسن صفایی فرهانی رئیس وقت فدراسیون فوتبال پس از یک تجربه نصفه و نیمه با تومیسلاو ایویچ قبل از فرانسه ۹۸، بار دیگر سراغ یک مربی کروات رفت و این بار بلاژویچ پس از مقام تاریخی سومی با کرواسی در جام جهانی ۹۸، به تهران آمد تا تیم ایران را به جام‌جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن برساند.

مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

ایران ببازد توپ را قورت می‌دهم

اولین خاطره مشترک ما ایرانی‌ها با بلاژویچ به اظهارونظر جنجالی او پیش از جام‌جهانی فرانسه بر می‌گرددد. ایران در ۹۸ فرانسه با تیم‌های آلمان، یوگسلاوی و آمریکا همگروه شده بود و بلاژویچ در یک اظهارنظر جنجالی گفت اگر یوگسلاوی در جام‌جهانی تیم ایران را ببرد یک توپ فوتبال قورت خواهد داد! ماجرای این اظهارونظر جنجالی هم به بازی دوستانه ایران و کرواسی قبل از جام جهانی ۹۸ بر می‌گشت. این مسابقه آخرین بازی تدارکاتی ایران قبل از رفتن به فرانسه بود.

در بازی با کرواسی پس از برکناری تومیسلاو ایویچ، جلال طالبی هدایت تیم ملی را بر عهده داشت و تیم ایران موفق شد تیم ملی کرواسی را با تمام ستارگانش مانند داوور شوکر، رابرت یارنی، ‌بوبان و … تحت تأثیر بازی هجومی و دوندگی بالای خود قرار دهد. آن بازی را کرواسی دو بر صفر برد اما بلاژویچ سرمربی وقت کرواسی به صراحت گفت که تیمش مقابل ایران شانس آورده است و از قورت دادن توپ در صورت شکست ایران برابر یوگسلاوی در جام‌جهانی گفت.هر چند ایران برابر یوگسلاوی توانست در اولین بازی در جام‌جهانی فرانسه به سختی و با هنر سینیسیا میهایلوویچ روی یک ضربه ایستگاهی ایران را شکست دهد اما عملکرد قابل قبول ایران در سنت‌اتین نشان داد که حرف بلاژ بیراه هم نبوده است.

مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

شاید خود بلاژویچ هم فکرش را نمی‌کرد که روزی روی نیمکت تیمی بنشیند که گفته بود در صورتی که ببازد یک توپ فوتبال را قورت خواهد داد. بلاژ اما بهار سال ۸۰ با پرواز زاگرب – تهران وارد ایران شد و پای برگه قرارداد با فدراسیون فوتبال را امضا کرد تا پس از موفقیت با کرواسی در ۹۸ فرانسه، ایران را به دومین جام‌جهانی متوالی برساند.پس از حذف پرحاشیه تیم ملی در جام ملت‌های ۲۰۰۰ لبنان با جلال طلالبی و یک دوره حضور کوتاه چند ماهه با براگای برزیلی، بلاژویچ به تهران آمد تا ایران را به جام جهانی ببرد.

کشک و بادمجان و نیش خندهایی که به بلاژ زدند

۲۹مهر ۱۳۸۰ ، ورزشگاه منامه و بازی برگشت با بحرین در انتخابی جام‌جهانی، دیگر خاطره برجسته ایران و بلاژویچ بود، در صورت برد، تیم ملی می‌توانست دومین صعود به جام‌جهانی را جشن بگیرد و عربستان دیگر مدعی گروه را به پلی‌آف بفرستد. بلاژویچ پیش از بازی به ملی‌پوشان گفته بود انگار بحرینی‌ها مخدر مصرف کرده‌اند و اگر شُل بازی کنید، نابود می‌شوید.

در آن بازی اما تیم ملی با یک نمایش ناباروانه ۲ بر یک به بحرین باخت، مسابقه‌ای که تیم ملی کشورمان دو اخراجی هم داشت و علیرضا نیکبخت واحدی و سیروس دین‌محمدی با کارت قرمز از بازی خارج شدند تا تیم ۹ نفره کشورمان یک شب تلخ را در منامه به پایان برساند، شبی که وقت‌کشی بحرینی‌ها به شدیدترین شکل ممکن روی اعصاب بازیکنان راه رفت. تیم ملی با آن باخت راهی پلی‌آف شد و عربستان مستقیم به جام‌جهانی صعود کرد. رقص بحرینی‌ها با پرچم عربستان پس از پیروزی مقابل ایران یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های ثبت شده این مسابقه بود.

مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

درباره آن باخت تلخ حرف و حدیث‌های زیادی مطرح شد، از کشک بادمجان و نهار چرب سفارت تا خوشحالی برخی بازیکنان روی نیمکت.

مهدی هاشمی‌نسب سال‌ها بعد در مصاحبه‌ای در این باره گفت: «بین بازی با بحرین بلاژ گفت اینها (هاشمی نسب و برومند) دل‌شان با تیم نیست و دارند روی نیمکت می‌خندند. من هم زدم زیر صندلی‌اش و جوابش را دادم. او هم با زبان خودش به ما کلی فحش داد. دنبال بهانه بود، می‌خواست ما را مقصر جلوه دهد. خلاصه برگشتیم تهران و ما را خط زدند. بعد هم که رفتند امارات و ایرلند را بردند و رفتند جام‌جهانی‌ و معلوم شد که واقعاً مشکل ما بودیم!»

بلاژویچ هم سال ۹۰ در برنامه تلویزیونی نود گفت که واقعیت‌های بازی با بحرین با چاپ کتاب خاطراتش پس از مرگ افشا خواهد شد: «بازیکنانی که آن روز در اختیار من بودند، حتی ۴۰ درصد توان خود را نگذاشتند و اگر بحرین جوانمردانه بازی می‌کرد، ما حتما بازی را می‌بردیم، چرا که آن‌ها فقط ۳۰ دقیقه وانمود می‌کردند که مصدومند. من از مردم ایران عذرخواهی می‌کنم، اما پشت این بازی حوادث مرموزی وجود دارد. هر چند که گفته‌ام حقایق این بازی را در قالب کتاب خاطراتم چاپ می‌کنم، اما همسرم از من خواسته که تا زمانی که زنده هستم، این کتاب را منتشر نکنم، چرا که هنوز خیلی از مسایل آن بازی برایم روشن نیست و درست نیست که ندانسته کسی را متهم کنم.»

مربیگری در ایران با پوست کروکودیل

۲۴ آبان ۸۰ آخرین روزی بود که بلاژویچ روی نیمکت ایران نشست. بازی برگشت با ایرلند در مرحله دوم پلی آف جام جهانی، آن مسابقه با گل دقایق پایانی یحیی گل‌محمدی که توپ را به تور دروازه شی گیون دوخت با پیروزی یک بر صفر ایران تمام شد. بردی که شاید تلخ‌ترین پیروزی تاریخ فوتبال ایران بود و شاگردان بلاژویچ با توجه به باخت دو بر صفر در بازی رفت در دوبلین، از صعود به جام‌جهانی کره و ژاپن بازماندند.

مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

دو هفته پس از آن دیدار، ۶ آذر ۱۳۸۰ آخرین نشست مطبوعاتی بلاژ در ایران برگزار شد، نشستی که او درباره کارنامه حضور چند ماهه در تیم ملی فوتبال و ناکامی در صعود به جام جهانی گفت:« نیامده‌ام اینجا از خودم دفاع کنم و حتی بزرگترین دوستانم نیز نمی‌توانند از من دفاع کنند. من موفق نشده‌ام ولی من کار کرده‌ام و اگر دو ماه دیگر فرصت ‌داشتم می‌توانستم با برطرف کردن بعضی از ضعف‌های تیم ملی از موقعیت‌ها و ضربات آخر به نحو احسن استفاده کنیم. اوج پیشرفت تیم ملی و بازیکنان در بازیهای مقابل ایرلند نمایان شد ولی باید بگویم من مربی‌ای هستم که در تحقق هدف موفق نشدم ولی باید اعتراف کنم موفق شدم به چیزهایی دست پیدا کنم. این شاید مورد قبول جامعه ایران نباشد که توانستم از رده ۴۷ جهان برای اولین بار در تاریخ فوتبال ایران و آسیا به رده ۲۹ جهان صعود کنیم ولی اگر یک سری اتفاقات نامشخصی رخ نمی‌داد قطعا ما می‌توانستیم به جام جهانی صعود کنیم و این کسب نتیجه در واقع رضایت سبکی است که باعث شده بتوانم زنده بمانم و نفس بکشم. نکته‌ مهم و حیاتی‌ اینکه این واقعیتی است که ما به جام جهانی صعود نکردیم.»

با وجود صعود نکردن ایران به جام‌جهانی، او با میدان دادن به بازیکنان جوانی مانند ابراهیم میرزاپور، رحمان رضایی، جواد نکونام، مجاهد خذیراوی و ... یک نسل نو برای فوتبال ایران ساخت.

او سال‌ها بعد درباره تجربه مربیگری در ایران گفت: «برای مربی بودن در ایران باید پوست کروکودیل تن آدم باشد که من نداشتم ...شما مردم ایران عاشق فوتبال هستید، مثل مادری که بچه‌اش را خیلی زیاد دوست دارد، بعد آنقدر او را به سینه‌اش فشار می‌دهد که می‌میرد. شما اینطور فوتبال را دوست دارید.»

کرمان و تجربه اولین اخراج!

دیگر خاطره ایران و بلاژ را شاید کرمانی‌ها بیشتر از بقیه به یاد می‌آورند، سرمربی مشهور کروات ده سال پس از کناره‌گیری از تیم ملی فوتبال شهریور ۱۳۹۰بار دیگر به ایران آمد، بلاژ این بار به جای تهران راهی هزار کیلومتری پایتخت شد و به کرمان رفت تا دومین تجربه‌اش در ایران، سرمربیگری مس کرمان در لیگ برتر باشد.

او وقتی پای امضای قرارداد با مس را امضا کرد،از خوشحالی‌اش از بازگشت دوباره به ایران گفت و اظهار داشت:« خوشحالم بعد از ۱۰ سال مجددا به ایران آمدم. من ایران را کشور و وطن دوم خودم می‌دانم تیم مس کرمان شرایط خوبی در جدول رده‌بندی ندارد، اما من آمده‌ام تا با تمام وجود کار کنم و این تیم را از شرایط فعلی نجات دهم.»

مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

با این حال او در مس نتوانست موفق باشد و بهمن ۹۰ و در حالی که تنها ۵ ماه از حضورش در کرمان می‌گذشت، از هدایت مس برکنار شد و جای او را ابراهیم قاسمپور گرفت.

تجربه حضور در کرمان سبب شد تا بلاژویچ به گفته خودش برای اولین بار در طول دوران مربیگری از هدایت یک تیم اخراج شود: «از دست آنها ناراحتم. چرا که برای اولین بار در طول دوران مربی‌گری‌ام من را از کار برکنار کردند. واقعا شگفت زده شدم. واقعا نمی‌دانم چرا من را برکنار کرده‌اند. از زمانی که هدایت مس را در دست گرفتم ۲۶ امتیاز گرفته‌ایم و بدون احتساب پنج هفته اول در رتبه هشتم جدول هستیم. در حالی که مربی قبلی مس از ۵ بازی تنها یک امتیاز گرفته بود.»

خبر مرگش را داده بود

میروسلاو بلاژویچ اگر چه در یازده سال اخیر دیگر به ایران نیامد اما او همواره عنوان می‌کرد که فوتبال ایران را دنبال می‌کند. مهر سال گذشته و در روزهایی که بلاژ درگیر یک بیماری سخت بود، پرویز اسماعیلی سفیر ایران در کرواسی، روایتی از دیدار با این سرمربی محبوب را منتشر کرد که نشان از عشق این مربی به کشورمان داشت.

اسماعیلی در این پست نوشت:«در حاشیه رونمایی از کتاب مرحوم سلیم باشیچ شخصیت بزرگ کرواسی و بنیانگذار مرکز اسلامی زاگرب؛ میروسلاو بلاژویچ سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال را دیدم که گوشه‌ای از مراسم نشسته است. به سراغ چیرو رفتم که از جمله چهره‌های بسیار مورد احترام و محبوب در میان مردم کرواسی است. از نام نیک او در ایران گفتم و اینکه پیگیر عیادتش بوده‌ام. گفت می‌داند و تشکر کرد. گفت: خودم را ایرانی می‌دانم. عاشق ایرانم. حالا که شما را دیدم، یاد ایران افتادم و حتماً بهتر می شوم. سلام مرا به «بهترین مردم دنیا» برسانید. بیماری سختی دارم. بگویید مرا دعا کنند. بلاژویچ برای تیم ملی هم آرزوی موفقیت کرد.»

مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

بلاژوویچ مرداد سال گذشته هم در متنی که شبیه به یک وصیت‌نامه بود از مرگ قریب‌الوع خودش خبر داد و نوشت: «من بزودی این دنیا را ترک می‌کنم. من دو سرطان داشتم و حالا اینجا سومی در من پدیدار شده است. من با این فکر همیشه دست و پنجه نرم می‌کنم که عمر من گذشته و کم کم باید از این دنیا بروم. دوستان من و بازیکنان نسل من همگی مدت‌ها پیش به خاک سپرده شده‌اند. من تنها کسی هستم که زنده ماندم.»

او در چند ماه گذشته نبرد سختی را با سرطان انجام داد و این بیماری به کبد و قبل از آن به دنده‌ها و لگن او سرایت کرد. البته او در سال ۲۰۱۱ به سرطان پروستات مبتلا شد، اما پس از آن توانست بر این بیماری سخت غلبه کند.یک سال پس از آن، او در مرحله اولیه به دلیل تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما در سپتامبر ۲۰۱۹، بیماری شدید دوباره بازگشت اما این بار بلاژ نتوانست از این نبرد سخت پیروز بیرون بیاید. آخرین تصاویری که رسانه‌های کرواسی از او ثبت کرده‌اند، به مربوط به همین اواخر است که در حال قدم زدن با کمک پسرش دیده شده بود.

مرور خاطرات فوتبال ایران با میروسلاو بلاژویچ؛ مربی‌ای که پوست کروکودیل پوشیده بود

سرانجام بیمارستان زایچوا در زاگرب ایستگاه پایانی بلاژویچ بود، ایستگاه پایانی متولد ۱۰ فوریه ۱۹۳۵ در شهر تراونیک که از او در کرواسی به عنوان «مربی همه مربیان» نام برده می‌شود، مربی ای که ایران را وطن دومش می‌نامید و شنیدن خبر درگذشتش برای فوتبال ایران هم ناراحت کننده و تلخ بود. بدرود آقای چیرو.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha