به گزارش ایرنا ، یکی از صحنه های شهادت زنان در دوران دفاع مقدس بوده است، اتصال به منبع لایزال الهی به شهادت، مظلومانه ترین نوع پیوستن به خدا است. بسیاری از زنان در درگیری های تهاجم ارتش بعث عراق به میهن اسلامی به شهادت رسیدند.
شهیده پروانه شماعی زاده، بهیار آموزشیار نهضت سوادآموزی، جهادگر، پاسدار جز معدود خانم هایی بوده است که حق تردد به مناطق جنگی را داشت علاوه بر آنکه به عنوان بهیار و امدادگر، در سر پل ذهاب خدمت می کرد به عنوان راننده آمبولانس راننده وانت جهت حمل نفت و سوخت برای مردم و رزمنده ها، آموزشیار نهضت نیز فعالیت می کرد.هنگامی که برای دیدن خانواده جنگ زده اش به کرمانشاه رفته بود بر اثر بمباران هوایی به شهادت رسید. پیکر او را در عید مبعث ۲۶ دی ماه ۱۳۶۶ بعد از ۱۲ ساعت از زیر خاک ها بیرون کشیدند. او در کلاسهای قرآن شرکت کرده وبا طلوع اولین جرقه های انقلاب در سال ۱۳۵۶ در حالیکه کلاس دوم راهنمایی بود نیز شروع به فعالیت کرد و با دیگر خواهران مؤمنه و انقلابی به پخش اعلامیه وبه تعطیلی کشانیدن مدرسه جهت شرکت در راهپیمایی وبحث ومشاجره با معلمین و دیگر کسانی که انقلاب را درک نکرده بودند به فعالیت خود ادامه داد و با تشکیل نهضت سواد آموزی در اولین دوره به تدریس سواد آموزان در روستای دارتوت مشغول شد.
شهیده شماعی زاده در اوج گرمای پانزدهم مرداد ماه سال ۱۳۴۳ در شهرستان قصر شیرین پا به عرصه خاکی گذاشت وبعدها با محبت گرم همه را به خود جذب کرد گویی گرمای نیمه تابستان قلب اورا نیز بسیار گرم و مهربان نموده بود .
دوران کودکی را “دو سالگی” در شهر سر پل ذهاب در میان خانواده خود گذراند و در دامان مادر سیده و مومنش با اسلام نیز خو گرفته واز زمانی خود را شناخت حجاب را در آن زمان هیچ بهایی نداشت رعایت می کرد. او در کلاسهای قرآن شرکت کرده وبا طلوع اولین جرقه های انقلاب در سال ۱۳۵۶ در حالیکه کلاس دوم راهنمایی بود نیز شروع به فعالیت کرد و با دیگر خواهران مؤمنه و انقلابی به پخش اعلامیه وبه تعطیلی کشانیدن مدرسه جهت شرکت در راهپیمایی وبحث ومشاجره با معلمین و دیگر کسانی که انقلاب را درک نکرده بودند به فعالیت خود ادامه داد و با تشکیل نهضت سواد آموزی در اولین دوره به تدریس سواد آموزان در روستای دارتوت مشغول شد.
حاضر نیست به هیچ قیمتی شهر را ترک کند
پایان اولین دوره همزمان شد باآغاز جنگ تحمیلی خواهر شهیدمان از ۵ مهر ماه ۱۳۵۹ در درمانگاه موقتی که در پارک شهر سر پل ذهاب ایجاد شده بود به کمک مجروحین جنگ شتافت . با همان سن کم (۱۶ سال) از خانواده جدا شد و در سرپل ذهاب ودر زیر آتش توپها باقی ماند تا دین و وظیفه خود را به شهرش ادا کند و در این راه از هیچ ایثاری دریغ نورزید بطوریکه بعدها دوستانش تعریف کردند زمانی که دشمن پیشروی کرده و به حوالی شهر سر پل ذهاب رسیده بود مسئولین دستور داده بودند مجروحین به پناهگاه زیر زمینی انتقال داده شوند و خواهران حاضر در آنجا سریع درمانگاه را ترک کرده عقب بروند اما شهیده پروانه شماعی زاده فشنگ ها را به کمر بسته و می گوید حاضر نیست به هیچ قیمتی شهر را ترک کند که به او می گویند خطر نزدیک است وترس از اسیر شدن است که جواب می شنوند در صورتیکه احتمال اسارت باشد بلافاصله خودم را می کشم تا به دست نامردان متجاوز نیفتم.
با همان سن کم (۱۶ سال) از خانواده جدا شد و در سرپل ذهاب ودر زیر آتش توپها باقی ماند تا دین و وظیفه خود را به شهرش ادا کند و در این راه از هیچ ایثاری دریغ نورزید بطوریکه بعدها دوستانش تعریف کردند زمانی که دشمن پیشروی کرده و به حوالی شهر سر پل ذهاب رسیده بود مسئولین دستور داده بودند مجروحین به پناهگاه زیر زمینی انتقال داده شوند و خواهران حاضر در آنجا سریع درمانگاه را ترک کرده عقب بروند اما شهیده پروانه شماعی زاده فشنگ ها را به کمر بسته و می گوید حاضر نیست به هیچ قیمتی شهر را ترک کند
از ایثارهای او همین بس در سال ۱۳۶۱ از سوی جمعیت هلال احمر بعنوان بهیار جهت عزیمت به حج انتخاب می شوند همه کارها مهیا و آماده شده لباسهای احرام دوخته می شوند که هم اکنون هم به عنوان آخرین یادگارش نگهداری می شود اما در همان زمانها عملیاتی در شرف است و سپاه از ایشان می خواهد اگر قصد خدمت است در جبهه نیاز بیشتری است و شهیده مظلوم بدون کوچکترین ناراحتی می پذیرد .بالاخره با آزاد سازی شهر مقاوم قصر شیرین دو روز بعد قدم برخاک شهیدان می گذارد و در ابتدای شهر با حالی عجیب که خود در خاطره اش نگاشته سجده شکر بجا می آورد.
بعنوان مأمور به خدمت در جهاد سازندگی تهران مشغول به خدمت می شود
مدتی پس از پاکسازی قصر شیرین که خط مرزی جلوتر می رود درمانگاه نیز باید به جلو منتقل شود و چون در قصر شیرین محل مناسبی برای خواهران نیست به کرمانشاه انتقال می یابد وحتی در بخش ۶ بیمارستان طالقانی به خدمت خود ادامه می دهد تا اواسط سال ۱۳۶۳ بعنوان مأمور به خدمت در جهاد سازندگی تهران مشغول به خدمت می شود وبعد دوباره به کرمانشاه منتقل می گردد و تا زمان شهادت در گروه پزشکی جهاد کرمانشاه به خدمت مردم محروم روستاها ادامه می دهد.
از نظر کارآریی واخلاق مورد رضایت مسئولین بود ، از خصوصیات بارز این شهیده گذشت و محبت زیادش به اطرافیان بود. نسبت به خانواده اش احساس مسئولیت بسیاری می کرد و خود را وقف خانواده کرده بود ودر ارتباط با دیگران نیز چنین بود بارها روستایی ها را از محل کارش جهت انجام کارهایشان با خود به منزل می آورد ونهایت محبت و احترام را برایشان قائل بود.
در راستای همین محبت ها بود که به منزل یکی از آشنایان که پدرش را مدتی از دست داده بود رفت تا برای نازدانه دختر خانواده خرید عید نوروز کند که در صبحگاه ۲۶ / ۱۲ / ۱۳۶۶ مصادف با عید مبعث حضرت رسول اکرم (ص) بود در اثر موشک باران صدام جنایتکار بهمراه چهارتن از اعضای آن خانواده به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از ۱۲ ساعت پیدا شد وشب قبل از شهادت شهیده خواب دیده بود بخاطر مشوش شدن فکر مادرش برای او باز گو نمی کند و تعبیر آن خواب شهادت شیرین این شهیده جهادگر بود.
فراخوان ملی و بین المللی ایده روایت زن شهید
فراخوان ملی و بین المللی ایده روایت زن شهید از ایده پردازان، صاحب نظران ودغدغه مندان حوزه ایثار و شهادت ،درقالب های شعر ،فیلم، هنرهای تجسمی،گرافیک،سازه های سه بعدی، صنایع دستی، داستان کوتاه و بلند دعوت به حضور و ارایه اثر می کند.
در این فراخوان، از ایده پردازان ، صاحب نظران و دغدغه مندان این حوزه، در قالب های شعر،فیلم،هنرهای تجسمی،گرافیک،سازه های سه بعدی،صنایع دستی،داستان کوتاه و بلند ،دعوت به عمل می آید.
منظور از زن شهید، بانوانی است که در دفاع مقدس و دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی به شهادت رسیده،یا اوج آمالشان شهادت است.
قالب آثار:
فیلم ،گرافیک، عکاسی، تصویر سازی، کمپین های تبلیغاتی، چیدمان حجم و سازه های ۳ بعدی، شعر، داستان کوتاه و بلند، صنایع دستی و...
جوایز:
۲۰ میلیون تومان به ۶ طرح برتر
حمایت از اجرای ۶ ایده برتر تا سقف ۵ میلیارد تومان
مهلت ارسال طرح:
۴ اسفند ۱۴۰۱
نشانی ارسال طرح:
fidea.shahidezan۱۴۰۲@gmail.com
www.navideshahed.com
نظر شما