۹ اسفند ۱۴۰۱، ۱۳:۱۳
کد خبر: 85043213
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

برگ برنده‌ای به‌نام طغیان

۹ اسفند ۱۴۰۱، ۱۳:۱۳
کد خبر: 85043213
بختیاری گمنام | منتقد سینما
برگ برنده‌ای به‌نام طغیان

تهران- ایرنا- یکی از برگ‌های برنده سریال محبوب «پوست شیر»، شجاعت جمشید محمودی و رضا بهاروند در خلق شخصیت‌هایی است که میانه چندانی با محافظه‌کاری ندارند.

به گزارش ایرنا در مورد دلایل موفقیت سریال پوست شیر که به‌تازگی پخش فصل سوم آن در پلتفرم فیلم‌نت آغاز شده است، می‌توان به موارد زیادی اشاره کرد: طرح معماهای کنجکاوی‌برانگیز، توانایی در خلق تعلیق، ترکیب چند خط داستانی که هر کدام جذابیت‌های زیادی دارند، کیفیت بالای کار بازیگران، غیر قابل پیش‌بینی بودن و بسیاری از موارد دیگر. اما یکی از مهم‌ترین این دلایل را می‌توان شجاعانه‌بودن «پوست شیر» دانست.

قرن‌ها قبل، ارسطو در «بوطیقا» به جنبه مهمی از عمل تراژیک اشاره کرده بود که آن را هولناک و تکان‌دهنده می‌سازد. به‌نوشته او، اگر اتفاق تراژیک میان دو دشمن رخ دهد، نه نفس عمل ترحم‌انگیز خواهد بود و نه قصد ارتکاب آن تکان‌دهنده جلوه خواهد کرد. تنها تاثیر نمایش چنین کنشی این است که مشاهده رنج دیگران به‌خودی خود در ما ایجاد ترحم خواهد کرد. اگر هم چنین اتفاقی میان افرادی به وقوع بپیوندد که نه دوست یکدیگرند و نه دشمن هم، نتیجه متفاوت نخواهد بود اما اوج تاثیرگذاری کنش تراژیک زمانی است که درون خانواده رخ دهد. از دید ارسطو، شاعر (یا نویسنده) باید به‌دنبال چنین موقعیت‌هایی باشد.

نکته مهم این توضیح، صرفا ارتباط عمل تراژیک با نهاد خانواده نیست بلکه ارسطو بر بزرگ‌بودن مقیاس تاثیرگذاری کنش دست گذاشته است. فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های نمایشی سال‌های اخیر ایران عمدتا از این جنبه دچار مشکل بوده‌اند. انگار خیلی از فیلمنامه‌نویسان و کارگردان‌های ما از بردن شخصیت‌ها تا ته خط می‌ترسند. به‌همین دلیل، کنش‌های این شخصیت‌ها کوچک و کم‌تاثیر به‌نظر می‌رسد و حاصل، آثاری است که شاید در مواردی ایده‌هایی برانگیزاننده داشته باشند اما نتیجه کار چندان تاثیرگذار نیست.

تاریخ سینما و مجموعه‌های تلویزیونی هم نشان داده است که تماشاگران از رفتارهایی لذت بیشتری می‌برند که اثرگذاری درونی بیشتری داشته باشد. این‌که یک نفر در خیابان به یک فرد غریبه سیلی بزند از نظر دراماتیک تاثیرگذار است اما وقتی همین آدم سیلی را به یکی از اعضای خانواده یا صمیمی‌ترین دوستش بزند، اثرگذاری کنش چند مرحله افزایش می‌یابد. این یعنی رفتن شخصیت تا ته خط.

این درست همان خصوصیتی است که به برانگیزانندگی «پوست شیر» منجر شده است. نعیم (هادی حجازی‌فر) به‌خاطر کشته‌شدن دخترش رسما حاضر است هر کاری انجام دهد. او حاضر است جان خود و حتی برخی از دوستانش را به‌خطر بیاندازد، رفتارهایی غیرقانونی انجام دهد، قید روابط قدیمی‌اش را بزند و نگاه بدبینانه دیگران را به جان بخرد تا این فرایند را به نتیجه برساند. با خونی که جلوی چشمان نعیم را گرفته، طبیعی است که رفتار او در خیلی از موارد غریزی به‌نظر می‌رسد و همین، تعداد اشتباهات او را افزایش می‌دهد اما اتفاقا همین ویژگی هم به همدلی‌برانگیزتر شدن شخصیت کمک می‌کند.

چرا شخصیتی مثل نعیم را، با وجود این اشتباهات، درک می‌کنیم و دوست داریم؟ چون ارزش زدن زیر میز، از بین بردن ثبات زندگی شخصی و رفتن تا ته خط برای گرفتن انتقام و برقراری عدالت را می‌دانیم. برخی از فیلمنامه‌نویسان از نمایش اشتباهات پرتعداد قهرمان می‌ترسند چون فکر می‌کنند چنین کاری به کاهش همدلی تماشاگر با شخصیت منجر می‌شود اما درست به همین دلیل است که این دسته از فیلمنامه‌نویسان نمی‌توانند شخصیت‌های برانگیزاننده‌ای خلق کنند.

جمشید محمودی و رضا بهاروند (فیلمنامه‌نویسان «پوست شیر») این شجاعت را داشته‌اند که شخصیت اصلی را با تمام ابعادش به نمایش بگذارند و جلوی برون‌ریزی خشم او را نگیرند. همین امر به یکی از کلیدهای موفقیت «پوست شیر» تبدیل شده است.

ویژگی مشابهی را در بسیاری از شخصیت‌های دیگر «پوست شیر» هم می‌بینیم. می‌توان چنین گفت که کاراکترهای کلیدی این سریال، هر چقدر هم با یکدیگر متفاوت باشند، از این جنبه به هم شباهت دارند که مرزی برای پیشروی نمی‌شناسند. حتی مشکات (شهاب حسینی)، به‌عنوان یک مامور قانون هم از این ویژگی بی‌بهره نیست. ماموران قانون باید خود را محدود به قیدوبندهایی کنند که دست‌وپای آن‌ها را می‌بندد. مشکات، با توجه به زخم روحی عمیقی که در زندگی شخصی‌اش تجربه کرده، در عین این‌که خود را موظف به رعایت حدود قانونی می‌داند تا جایی که بتواند مرزهای نمایش شخصیت‌های وابسته به قانون در آثار ایرانی را گسترش می‌دهد.

او هنگام صحبت از دردی که به‌واسطه حادثه رخ‌داده برای دخترش تحمل می‌کند، حتی تا مرز کفر گفتن هم پیش می‌رود و هنگام بازجویی، ابایی از تحت فشار قرار دادن شدید روانی متهم ندارد. برخلاف نمونه‌های جعلی پلیس‌های به‌تصویر کشیده‌شده در برخی از آثار ایرانی، مشکات قرار نیست «نایس» به‌نظر برسد. به همین دلیل است که این شخصیت به یکی از جذاب‌ترین پلیس‌های نمایشی ایران در سال‌های اخیر تبدیل شده است.

گزاره مشابهی را می‌توان در مورد شخصیت‌هایی چون رضا پروانه (علیرضا کمالی) و صدرا (مهرداد صدیقیان) نیز بیان کرد. صدرا عملا دست از زندگی روزمره‌اش می‌شوید و تمام سختی‌های این راه (از خطراتی که او را تهدید می‌کند گرفته تا خستگی و رفتارهای نعیم) را تحمل می‌کند تا بتواند به نتیجه برسد. زندگی شخصی رضا هم به‌خاطر همراهی خدشه‌ناپذیر او با نعیم دچار تلاطم می‌شود. رفاقت رضا در حد یک کمک مقطعی کوچک نیست بلکه عملاً شرایط زندگی شخصی‌اش را پیچیده‌تر می‌کند.

هرچند گروهی از کاربران، چه در مورد این دو شخصیت و چه برخی از کاراکترهای دیگر، شائبه دست‌داشتن در حادثه محرک داستان را مطرح کرده‌اند، اما حتی در مورد اثبات این ادعا در مورد هر کدام از این آدم‌ها، باز هم این گزاره خدشه‌دار نمی‌شود که هر کدام از آن‌ها در مسیر خود تا ته خط پیش رفته‌اند. آنان برای رسیدن به اهداف خود عملا طغیان می‌کنند و به همین دلیل است که به شخصیت‌هایی جذاب و کمیاب در مقیاس آثار سینمایی و نمایش خانگی سال‌های اخیر ما تبدیل شده‌اند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha