اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در تلاش است تا در سلسله مطالبی یاد و اثر استادان و پژوهشگران ایران اسلامی را که بر اثر بیماری کرونا از دنیا رفتند، زنده کند.
در این مطلب به شکلی گذرا زندگی و فعالیتهای علمی و پژوهشی دکتر «فریبرز رئیسدانا» به بهانه سالمرگش مورد بررسی قرار گرفته است؛ فردی که میگفت «سرمایهداری را نه یکسره میتوان نفی کرد نه یک سره پذیرفت. من از آن دسته آدمهای افراطی نیستم ... من از عدالت اجتماعی صحبت میکنم. افراطی نباید فکر کرد.»؛ اقتصاددان چپگرایی که خوشپوش بود، کراوات میبست و زندگی مدرنی داشت اما در عین حال از حقوق فرودستان حمایت میکرد و همه عمر از کارگران گفت و نوشت.
تولد، تحصیلات و تدریس
فریبرز رئیس دانا در ۲۹ دیماه ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. البته اصالت خانوادگیاش به روستای ابراهیمآباد بوئین زهرا میرسد. خانزاده بود، پدرش حاجی خان دکتر آزمایشگاه در تهران و یکی از خانهای منطقه بوئین زهرا به شمار میرفت.
فریبرز تحصیلات خود را ابتدا در مدرسه مولوی در محله شاپور و سپس در مدرسه حکیم نظامی در محله خانیآباد سپری کرد. او دوره کارشناسی اقتصاد را در دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد را در رشته اقتصادسنجی در دانشگاه ملی(شهید بهشتی) خواند و سپس برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت و مدرک دکترای اقتصاد خود را از مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن اخذ کرد.
رئیسدانا پس از اتمام تحصیلات به ایران بازگشت و در دانشگاههای شهید بهشتی، علوم بهزیستی و توانبخشی ایران مشغول به تدریس شد.
مدافع فلسطینیان و منتقد سرسخت امپریالیسم
رئیسدانا در طول زندگی خود همواره از مردم ستم دیده دفاع میکرد. او منتقد سرسخت حضور امپریالسم جهانی در خاورمیانه بود و نسبت به ظلمهایی که صهیونیستها در حق مردم فلسطین روا میداشتند، سکوت را جایز نمیدانست و همنوایی خاصی با مبارزات مردم فلسطین داشت. معتقد بود که «اسرائیل از اتحاد غزه و کرانه باختری خشمی دیوانهوار گرفته و به گونهای که ارتش نژادپرست اسرائیل هارترین حملهوران را به مردم بیدفاع غزه انجام داد و فاجعه تکراری قومکشی و جنایت جنگی را رقم زد.»
او داعش را «دستگاه دستنشانده آمریکا» میدانست و معتقد بود که داعش میخواهد «ناامنی را عملی و ریشهای کند تا سالها به عنوان بهترین دستاویز آمریکا و اذنابش پا برجا بماند و حتی تکثیر شود.». از نگاه او «آنها از همه جا گرد آمده اند؛ هر جایی که مخزنی از تحجر یا تحریکی از سوی دستگاههای امنیتی و جاسوسی آمریکا و غرب و عربستان به کار برده است.»
رئیسدانا، حضور امپریالیسم جهانی به به سرکردگی آمریکا را مورد انتقاد قرار میداد و میگفت که «این مردم مصر، مردم فلسطین، مردم عراق، مردم لیبی و سایر مردم خاورمیانهاند که باید خونبهای جنایتهای آنها را بدهند، آن هم چه بسا بیجرم و بیبهانه، یا تاوانِ داشتن باور و دینی دیگر در دل کوهستانهای دور افتاده یا هزینه آرزو و اقدام برای آزاد و انسانی زیستن.»
نگاه رئیسدانا به دولتها
دیدگاه رئیسدانا در خصوص دولتها در ایران متناسب با بهایی بود که به سندیکاها و تشکلها میدادند؛ یعنی اینکه کدام دولتها برای سندیکاها و تشکل ارزش قائل بودند و کدام نبودند. او انتقادهای تندی به دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی داشت.
او میگفت که در دوره اول ریاست جمهوری خاتمی «تجدیدنظرهای نسبی در مورد سیاست تعدیل ساختاری به عمل آمد» اگرچه «در دوره دوم خاتمی همه اینها را به فراموشی سپرد و دلخوشیاش به همان اصلاحات سطحی سیاسی بود.»
رئیسدانا دولت احمدینژاد را هم مورد نقد قرار میداد چرا که معتقد بود راستترین دولت است و میگفت که «زمان احمدینژاد اتحادیههای کارگری بیشترین ضربه را خوردند. بیشترین واردات در دوران او انجام شد. سندیکاها در این دوره تعطیل شدند. نظارتها در این دوره برداشته شد و بیشترین خصوصیسازی در این زمان انجام شد و صندوق بینالمللی پول به خاطر خصوصیسازی از احمدینژاد تشکر کرد.» البته هرگز از دولت حسن روحانی هم دفاع نکرد زیرا معتقد بود که میخواهد از دولت احمدینژاد جلوتر برود.
نقد به هدفمندی یارانهها
رئیسدانا منتقد یارانههایی بود که از سوی دولت احمدینژاد به مردم پرداخت شد و آن را «فشردن گلوی کارگران و زحمتکشان و حمله همهجانبه به سفره خالی آنان» میدانست. او معتقد بود که «دولت آقای احمدینژاد از طریق شوکدرمانی وارد نشده از طریق توهّم درمانی وارد شده چرا که یارانهها را در واقع و به تدریج و قطعه قطعه حذف کردهاند و حالا دارند به جای آنها مقداری پول به حساب مردم میریزند تا از توهّم پولی مردم محروم استفاده کنند.
اگرچه معتقد بود که «دولتهای هاشمی و خاتمی هم میخواستند یارانهها را حذف کنند اما توان و نیروی نظامی نداشتند.» البته او «از یارانه برای طبقات محروم دفاع میکرد» اما براین باور بود که «این جور که یارانهها را قطع کنی و به جای آن پولی بدهی به رفاه همگانی نمیانجامد»
انتقاد از سیاستهای اقتصادی در ایران
رئیسدانا معتقد بود که جای خود و همفکرانش در پستهای مدیریتی، دولتی و حکومتی خالی است و در نظام تصمیمگیری و تصمیمسازی جایی ندارند. او مدعی بود که اقتصاد ایران «بی برو و برگرد یک اقتصاد سرمایهداری» است که برای حیات خودش به «انباشت مداوم سرمایه با استفاده از بهره کشی طبقه کارگر» نیاز دارد.
البته آنهایی که دل در گرو اقتصاد راست و لیبرال داشتند با دیدگاههای رئیسدانا مخالف بودند و آن را غیرقابل اجرا میدانستند و با یادآوری نمونههای شکستخورده دولتهایی همچون نظام شوروی سابق و کشورهای اقماری آن، معتقد بودند که دیدگاههای اقتصادی رئیسدانا الزاماً در راستای رساندن کشور به آن تجربهها است.
تالیفات و ترجمه
رئیسدانا مترجم و نویسندهای عضو کانون نویسندگان ایران بود که شهرت و محبوبیت خود را از یک طرف مدیون تالیفات و از طرف دیگر مدیون حضور در جامعه به عنوان فعال مدنی است. او بیش از ۱۵ جلد کتاب درباره مسائل اقتصادی و سیاسی نوشته که از آن میان میتوان به «آزادی و سوسیالیسم»، «اقتصاد سیاسی توسعه» و «منش روشنفکری» اشاره کرد و کتابهایی همچون «بربریت واقعاً موجود، ویراسته لئو پانیچ، کالین لیز» را نیز ترجمه کرده است.
این اقتصاددان تحقیقاتی نیز در حوزه آسیبشناسی اجتماعی و به ویژه در حوزه اقتصاد مواد مخدر و شبکه آن در ایران انجام داده که یگانه است.
کرونا؛ پایانی بر یک عمر تلاش برای عدالت اجتماعی
رئیس دانا که خود همیشه یک پای برگزاری مراسمهای درگذشتگان نامدار بود و حتی در مراسم تشییع پیکر احمد شاملو حضور پررنگی داشت و هر سال برای مراسم سالگرد او در امامزاده طاهر تلاش میکرد اما در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ بر اثر ویروس منحوس کرونا چشم از جهان فروبست که نه امکان تشییع درخوری برایش وجود داشت و نه اینکه بتوان برایش مراسمی برگزار کرد.
در پایان میشود آن گونه که پورفسور «حسن امین» میگوید، نوشت که «خاک بر او خوش باد...انسان فرهیخته توانمندی که ایثارگرانه منافع جامعه را بر منافع شخصی ترجیح داد.»
نظر شما