مشق عشق «محمدرضا رستمی» با عطر شهادت

به گزارش ایرنا، شهید «محمدرضا رستمی» از کارمندان آموزش و پرورش و بسیجی بود که در ششم شهریور سال ۱۳۲۹در روستای «ایلوار» کردکوی به دنیا آمد و در دفاع از میهن اسلامی در روز نوزدهم اسفند ماه ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پلاک و استخوان شهید مسلخ عشق در آغوش فرزند

همسر این شهید والامقام در گفت و گو با ایرنا گفت: هیچگاه در زندگی جای خالی همسرم را احساس نکردم شهید در همه این سال ها در کنار ما و با ما زندگی می‌کند.

زهرا رستمی با اشاره به اینکه تربیت ۶ فرزندی که یادگار همسرم بود با الگوگیری از صبر حضرت زینب (س) برایم میسر شد افزود: شهید تاکید داشتند فرزندانمان را زینب‌وار تربیت کنم و من هم با الگوگیری از ویژگی‌های صبر، استقامت، بردباری و ولایت‌مداری حضرت زینب (س) راهش را ادامه دادم.

وی اظهار داشت: از بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید از خودگذشتگی، ایثار، محبت، احترام و توجه به مستضعفان و یاری رساندن به آنها بود.

وی بیان کرد: شب و روز دعا می کردند و تا اذان صبح قرآن می خواندند و تنها آرزویشان ادامه دادن راه امام حسین (ع) و شهادت بود.

همسر شهید گفت: در عملیات سنگین کربلای پنج یک تیر به پای محمدرضا خورد و چون باتلاق بوده کسی نتوانست او را نجات دهد و سال ها مفقود الاثر بود و ما فکر می کردیم شاید اسیر شد.

وی ادامه داد: زمانی که فرزند آخرم کلاس اول می‌رفت خبر پیداشدن نشانه‌های همسرم را دادند او فکر کرد پدرش سالم پیدا شده دور خانه می چرخید و فریاد می‌زد "پدرم داره میاد" حالش قابل توصیف نیست هنوز که یادم می افتد لشکم سرازیر می‌شود. پسرم از خوشحالی نمی توانست روی پاهایش بایستد ولی فقط توانست پلاک و استخوان پدر را در آغوش بگیرد و روز تشییع جنازه پیکر مطهر شهید چشمهایش به شدت می پرید و حالش دگرگون شده بود.

در آرزوی خاطره ای از پدر...

محمد رستمی فرزند آخر شهید رستمی هم در گفت و گو با ایرنا گفت: خواهر و برادرهایم مهر پدری را لمس کرده بودند و هر کدام خاطره ای از او دارند و تنها کسی که بدون مهر پدر بزرگ شد من بودم.

وی بیان کرد: مادرم هم نقش پدر و هم مادر را ایفا می‌کردند و جای پدر را پر می کردند ولی پدر داشتن چیز دیگری است.

این فرزند شهید افزود: اقوام، دوستان و همکاران پدر اوصاف ایشان را برایم تعریف می کردند که دست به خیربودن، فعالیت های فرهنگی و سیاسی، کمک به ازدواج جوانان و ساخت و ساز منازل همسایه ها از جمله ویژگی های ایشان بود.

محمد رستمی اظهار داشت: احترام به بزرگ تر برای پدرم بسیار مهم بوده و بیشتر فکر آخرت را داشتند و اندوختن مال و ثروت برایشان مفهومی نداشته و در مباحث مال دنیا ورود نمی کردند و این مکتب ایشان همیشه برایم قابل توجه بوده است.

آموزش و یادگیری کودکان دغدغه اصلی پدرم بود

ام‌کلثوم رستمی دختر بزرگ این شهید والامقام هم در این ارتباط گفت: صبح ها همیشه ما را برای نماز صبح بیدار می کردند تا با هم نماز بخوانیم؛ آخرین نماز صبحی که کنار پدر ایستاده و خواندم کلاس چهارم بودم.

وی افزود: همیشه با صوت زیبایی که داشتند قرآن می‌خواندند و ما هم با شور و شوق تکرار می کردیم و هیچوقت خاطرات آن صدای دلنشین از یادم نرفت.

وی بیان کرد: مدیر مدرسه راهنمایی بود و مدرسه ابتدایی من دیوار به دیوار آنجا بود بعد از پایان کلاس پیش پدر می رفتم و درباره همه چیز از جمله آزمایشگاه، کره زمین، وسایل آزمایشگاه، پرنده‌های خشک و هرچیزی که آنجا می دیدم سوال می کردم و ایشان هم با صبر و حوصله بی مثالشان خیلی آرام و شمرده برایم توضیح می دادند.

این دختر شهید همچنین گفت: موهایم را مرتب می‌کرد و با حوصله شانه می زد و هیچوقت عطر آغوش پر مهر پدر از یادم نرفت ایشان خیلی حس همکاری داشتند چه با بچه ها، اقوام، همسایه ها و همکاران و هرکسی را که به کمک نیاز داشت یاری می کردند.

رستمی افزود: پدرم خیلی به آموزش و یادگیری بچه های فامیل، آشنایان و اقوام حساس بودند و وقت بسیاری برای راهنمایی و تشویق آنها به یادگیری می گذاشتند و در علم آموزی دانش آموزان کوشاتر از هر فردی بودن که می شناختم.

سرنوشت دانش آموزان برای این معلم شهید بسیار مهم بود

محمد رستمانی یکی از ساکنان روستای ایلوار کردکوی هم گفت: شهید رستمی در مناجات ها و سجده های آخر گریه های صداداری داشته و همیشه آرزوی شهادت داشتند.

وی افزود: حدود ۹ بار داوطلبانه به جبهه اعزام شدند و بسیار مخلص، مومن، پاک و ولایتمدار بودند که افراد بسیاری پشت سر ایشان نماز می خواندند.

این هم رزم شهید خاطرنشان کرد: محمدرضا رستمی از انقلابیون قبل و بعد انقلاب در تمام صحنه ها فعالیت چشمگیری داشتند و در درگیری منافقان در منطقه آنها را نصیحت کرده و به راه درست هدایت می کردند.

رستمانی افزود: احساس مسئولیت بسیاری نسبت به دانش آموزان داشتند و سرنوشت آنها برایشان خیلی مهم بود و نمونه شاخص دلسوزی، مهربانی، اخلاق و رفتار درست بودند و در زمان ایشان مدرسه ایلوار از جمله مدرسه های برجسته منطقه بود.

وصیتنامه شهید/ باید با فتنه گرانی که بندگان خدا را به سوی باطل و گمراهی می کشاند، جنگید

فرمان الهی است، که باید با فتنه گرانی که بندگان خدا را به سوی باطل و گمراهی می کشاند، جنگید. ما هم مثل حسین (ع) در جنگ وارد شدیم و مثل ایشان باید به شهادت برسیم و با امر به انتظار شهادت نشسته ایم تا فردای فرزندانمان در مقابل کفر جهانی، سرافراز بایستند و این جنگ دفاع از جمهوری اسلامی، مسلمین و نوامیس است. اصلاً زندگی جز عقیده و مبارزه در راه آن چیز نیست و انسان نمی تواند از حق سخن بگوید و با باطل کاری نداشته باشد.

از خداوند می خواهم به ادامه دهندگان راه حسین (ع) توفیق دهد تا آخرین قطره خون از دست آوردهای انقلاب و اسلام دفاع و در این راه از هیچ کس ترس به خود راه ندهند.

مطابق داده‌ دستگاه‌های مرتبط در گلستان، نزدیک به ۳۳ هزار رزمنده از این استان در جنگ تحمیلی شرکت داشتند و نیز این استان شمالی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس ۴ هزار شهید تقدیم کرده و افزون بر این ۱۳ هزار جانباز و هزار و ۱۷۸ آزاده دارد و همچنین هم اکنون پیکر پاک و مطهر ۱۴۰ تن از شهدای گمنام در ۵۴ نقطه گلستان در خاک استان حضور دارند و ۲۲۰ شهید گلستان در حال حاضر مفقودالاثر و جاویدالاثر هستند.