جلادان دیروز، متحدان امروز

تهران - ایرنا - نمک داستان اتحاد صوری جریان‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران هر روز شورتر می شود؛ این بار تروریست‌هایی که در حمایت از دیکتاتوری صدام دست به کشتار کردهای عراقی زده بودند، دست دوستی و اتحاد به سمت گروه‌های کرد تجزیه طلب ایران می‌دهند که خود در جنایت علیه ملت ایران کارنامه سیاهی دارند.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، اغتشاشاتی پاییز امسال محل تلاقی و اتحاد گروه‌های ضدایرانی، از سلطنت‌طلبان و تجزیه طلبان گرفته تا منافقین، برای پیشبرد هدف شوم تجزیه و نابودی ایران بود که همچنان به رغم شکست پروژه، این اتحادهای صوری ادامه دارد. راه‌اندازی هیئت شش نفره از لیدرهای اپوزیسیون ایرانی که عبدالله مهتدی به عنوان نماینده تجزیه‌طلبان کرد در کنار رضاپهلوی در آن حضور دارند، مصداقی بر تایید این امر است.

روز شنبه (۲۰ اسفند ۱۴۰۱) نیز، سازمان منافقین با برگزاری نشستی ضدایرانی در واشنگتن، میزبان هیاتی از حزب دموکرات کردستان بود. در تصاویری که از این نشست منتشر شده، مریم رجوی سرکرده گروه تروریستی منافقین، با استقبال گرم از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران، به آنها خوشامد می‌گوید! در ارتباط با حزب دموکرات کردستان باید گفت که این حزب در کنار گروه تروریستی کومله، به دنبال تجزیه‌طلبی و جدا کردن کردستان از ایران است.

این سازمان تروریستی نیز مثل کومله، جنایت‌های بسیاری را در سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی مرتکب شده است. اما دوستی و اتحاد منافقین با این تجزیه طلبانی که رویای چند پاره کردن سرزمین ایران را در سر دارند، یادآور حوادثی تلخ در تاریخی نه چندان دور است. منافقینی که امروز شانه به شانه تجزیه‌طلبان کرد به دنبال عملی کردن پروژه شوم تجزیه ایران هستند، دو دهه قبل دست به کشتار کردهایی زدند که دیکتاتوری رژیم بعث عراق، به طور مشخص صدام را تهدید می‌کردند.

انتفاضه شعبانیه عراق و کشتار کردها توسط منافقین

در خلال انتفاضه شعبانیه مردم عراق و همچنین جنگ خلیج فارس که با حمله صدام به کویت آغاز شد و کشورهای حاشیه خلیج فارس را درگیر کرد، کردهای عراق با استفاده از ضعف حکومت مرکزی فرصت را غنیمت شمرده، اختیار مناطق کردنشین را به دست گرفتند. از همین رو مسعود رجوی به خواست مستقیم ارتش عراق، جهت حفظ حکومت صدام و با بهانه حمله نیروهای جمهوری اسلامی به پایگاه‌های منافقین، نیروهای خود را به سمت مناطق کردنشین عراق حرکت داد و اقدام به سرکوب اکراد عراقی کرد تا نیروهای حزب بعث عراق با خیال آسوده‌ای وارد منطقه شوند.

در کتاب «مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام» در ارتباط با این جنایت منافقین آمده است: «صدام که در جنگ خلیج فارس با شکست مواجه شده بود، کلیه نیروهای باقی‌مانده خود را به مرز کویت برد. در نتیجه مناطق شمالی از نیروهای بعثی تخلیه شد. در این حال فرصت مناسبی ایجاد شده بود تا گروه‌های کرد عراقی به این مناطق یورش برند و دوباره در شهرهای کردنشین که پیش‌تر توسط صدام در اختیار منافقین قرار گرفته بود، ساکن شوند. کردها شهرهای بزرگ و اصلی موصل و سلیمانیه را اشغال کرده و سپس به سوی شهرهایی مثل «طوز» و «کفری» و «جلولا» پیشروی کردند. با اشغال این شهرها کافی بود که کردها از سه راهی سلیمان بیگ عبور کرده و به جاده اصلی برسند و مستقیم به طرف شهرهای خالص و بغداد پیشروی کردند. در چنین موقعیتی هیچ نیرویی نمی توانست مانع آنها شود. برخورد کردها و نیروهای رجوی و سرکوب آنها در این مقطع و مرحله پیش آمد.»

در این کتاب از قول شخصی به نام حائری عضو قدیمی و جدا شده سازمان منافقین چنین آمده است: «طبق شهادت بسیاری از اعضای مجاهدین خلق که در محل حاضر بودند و من قبل از رفتن به زندان، [چه] در مهمانسرا و چه در زندان با همۀ آنها گفت و گو کردم - سازمان مجاهدین قسمت بزرگی از مناطق کردنشین شامل شهرهای «طوز»، «خرماتو»، «کفری»، «سلیمان بگ» و «خانقین» را قبل از اینکه کردها به این مناطق بیایند به اشغال خود درآوردند. در شهر سلیمان بگ اولین عملیات علیه کردها در محدوده ساختمان راه آهن، با وارد شدن یک مینی بوس به شهر آغاز شد. این مینی بوس پر از پیشمرگ بود که قصد داشتند شهر را آزاد کنند. یک تیپ از سازمان به فرماندهی حسن، و تیپ دیگر به فرماندهی احد در دو جبهه به این مینی بوس حمله کردند. در اولین لحظات، مینی بوس آتش گرفت و سرنشینان مینی بوس که قبلاً پیاد شده بودند به سرعت پراکنده شدند و به سمت کفری عقب نشینی کردند.»

او در ادامه می افزاید: «چند نفر از این کردها زیر پل راه آهن مخفی شدند و مجاهدین خلق بدون اینکه قصد دستگیری و اسارت آنها را داشته باشند، با توپ، پل را منهدم کردند و روز بعد آنها را در همان نزدیکی پل دفن کردند. بسیاری از سربازهای کرد عراقی که از جنگ فرار کرده و قصد رفتن به نزد خانواده های خود را داشتند و از ترس ارتش عراق و نا امن بودن جاده ها از کوه ها عبور می‌کردند، در بین راه مورد تهاجم و حمله مجاهدین خلق قرار می‌گرفتند و کشته می‌شدند. مجاهدین خلق برای سرپوش گذاشتن روی کردکشی و دخالت در امور داخلی کردها، جنگ با کردها را عملیات مروارید نامگذاری کردند و مدعی شدند که نیروهای ایرانی به قرارگاه آنها حمله و آنها این حمله را دفع کرده اند. اگر طبق ادعای رجوی، رژیم به مجاهدین خلق حمله کرده بود، می بایست درگیری در اطراف پادگان اشرف صورت می‌گرفت؛ نه کیلومترها دورتر از محل استقرار مجاهدین خلق و در شهرهای کردنشین عراق. از طرفی مجاهدین خلق در این جنگ گوسفند و مرغ و خروس زیادی از مناطق کردنشین همراه خود به پادگان اشرف آورده بودند؛ آیا این گوسفندها و مرغ و خروس ها را هم رژیم جمهوری اسلامی به عراق آورده بود؟! این نشان می‌دهد که مجاهدین خلق از پایگاه‌های خود همراه با توپ و تانک خارج شده و در نقاطی بسیار دورتر از پادگان با کردها درگیر شدند.»

جانیانی که باید شناخت

در آن سوی این میز اتحاد گروهک تروریستی کومله قرار دارد که خود فهرست بلندی در جنایت علیه ملت ایران و بویژه شهروندان در مناطق کردنشین دارد؛ از اقدامات مخربانه و مسلحانه گروه های تجزیه طلب کرد که در اوایل پیروزی انقلاب بگذریم، در کارنامه آنها موارد متعددی از ترور، ارعاب مردم، مصادره و به آتش کشیدن اموال دولتی و ... وجود دارد که برای نمونه می توان به بمب‌گذاری در مهاباد در میان جمعیتی که به تماشای رژه نیروهای مسلح آمده بدند، اشاره کرد که در جریان این انفجار تروریستی متاسفانه ۱۲ نفر به شهادت رسیده و ۴۰ نفر به شدت مجروح شدند.

شهید مصطفی چمران که اوایل انقلاب برای پایان دادن به غائله کردستان به مریوان رفته بود، درباره یکی از جنایت‌های آنها که در ۲۳ تیرماه رخ داد، چنین می نویسد:«در شهر مریوان ۲۵ پاسدار کرد محلی زندگی می کردند که اهل مریوان بودند و در مریوان خانه داشتند و تنها گناه آن‌ها این بود که به انقلاب اسلامی ایران معتقد بودند و نمی خواستند از احزاب چپ متابعت کنند. در تاریخ ۲۳ تیرماه ۵۸ صدها نفر از مسلحین احزاب چپ وارد مریوان شدند و پاسداران را محاصره کردند و نیمی از آن‌ها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزائیک سر بریده بودند و پیکر او را روی سنگفرش‌ها و اطاق‌ها کشیده بودند و نواری پهن از خون او همه جا را گلگون کرده بود آن‌ها دهان پاسداران را با نارنجک منفجر کرده و ریش‌های آن‌ها را سوزانده بودند. بدنش را با آتش سیگار سوزانده و سرش را با موزائیک جدا کردند.»

با این صبغه و سابقه، این هم از طنزهای ماجرای براندازی منافقین است. تروریست‌هایی که زمانی در خدمت رژیم بعث اقدام به سرکوب و کشتار کردهایی می‌کردند که به‌عنوان تهدیدی برای نظام دیکتاتوری صدام به شمار می‌رفتند، امروز دست دوستی و اتحاد به گروه‌هایی می‌دهند که در چند دهه اخیر به دنبال تجزیه منطقه کردستان از ایران بوده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha