عزت‌الله رمضانی‌فر در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در توضیح خاطرات خود از فیلم سینمایی گاو (داریوش مهرجویی ۱۳۴۸) بیان کرد: چون فیلم سینمایی گاو اول نقش من در سینماست برایم سرشار از خاطره است.
وی یادآور شد: زمانی که داریوش مهرجویی خواست فیلم گاو را بسازد همه نقش ها را انتخاب کرده بودند و من دقیقه ۹۹ و نیم انتخاب شدم.
بازیگر فیلم سینمایی خواب‌های دنباله‌دار (پوران درخشنده ۱۳۸۸) اظهار داشت: همه هنرمندان با چمدان بسته در اداره تئاتر در خیابان پارس آماده و منتظر یک نقش اصلی مانده بودند و بچه ها به آقای مهرجویی گفته بودند ما دو نمایش از رمضانی فر دیده ایم و فقط به سراغ او برو. من در اداره ارشاد بودم و در آن زمان کار فیلمبرداری انجام می دادم که چند نفر آمدند و گفتند که وقت تست زدن نداریم و باید سریع تست بگیریم و من در تست قبول شدم و دو روز بعد ما در مسیر لوکیشن در قزوین و روستای بویینک (روستایی از توابع بخش کوهین شهرستان قزوین در استان قزوین) که فیلم گاو در آنجا ساخته شد، بودیم.
گاو اولین کار من است و شروع کار من با این فیلم بود و خاطراتم هم از آن زیاد بود البته افسوسی هم دارم چرا که برخی از صحنه های بازی من را بخاطر پررنگ شدن نقشم پاک کردند
وی ادامه داد: گاو اولین کار من است و شروع کار من با این فیلم بود و خاطراتم هم از آن زیاد بود البته افسوسی هم دارم چرا که برخی از صحنه های بازی من را بخاطر پررنگ شدن نقشم پاک کردند و این از خاطرت بد من است. برخی دوستان من شدیدا به نقش من اعتراض کردند که نقش اول رمضانی فر است و مهرجویی چند سکانس من را درآورد و با این تفاسیر جایزه دوم را گرفتم.
بازیگر مجموعه تلویزیونی صفر درجه (ابوالفضل احمدیان ۱۳۸۳) گفت: زمانی که گاو در ایران نمایش داده شد استقبال نشد اما وقتی که به فرنگ رفت و جایزه گرفت یکباره انفجاری رخ داد و استقبال در ایران از ما بسیار زیاد شد به شکلی که هرجا که می رفتیم می گفتند که «بازیگران گاو آمدند» و فیلمش را نمی گفتند و ما می گفتیم «ما گوساله ایم و هنوز گاو نشده ایم و باید ببخشید اما گاو آقای انتظامی بود که نقش گاو را بازی کردند». خاطرات تلخ و شیرین از گاو زیاد است.
وی تصریح کرد: جایی که در فیلم من را داخل حوض می اندازند چون این حوض دو ماه قبل درست شده بود روستاییان هرآنچه در دستشان بود را در این حوض می انداختند پای من گالش بود و لیز بود و بدون کفش در حوض افتادم و هرجا که پا می گذاشتم می سوخت چون شیشه بود و مهرجویی بالای استخر ایستاده بود دید که از پای من خون می ریزد و کات داد و گفت چرا نگفتی و من را خواباندند و شیشه ها را از پایم بیرون کشیدند و پانسمان کردند و بلافاصله فیلم گرفتند.
رمضانی‌فر اظهار داشت: در ابتدای امر گفتند قیافه های ما شهری است به همین خاطر ما را به بندرانزلی فرستادند تا ۱۰ روزی پوستمان سوخته شود و البته آقای انتظامی همراه ما نیامندند. با دوستان فیلم گاو دوستی قبلی داشتیم و در تئاتر باهم کار کرده بودیم و همه همدیگر را می شناختیم و مشایخی می دانست که من در دبیرستان کشتی می‌گرفتم و یکی از روزها به من گفت که بلند شو کشتی بگیریم و گرفتیم اما ایشان به خودش فشار آورد و کمرش گرفت و به بیمارستان رفت و سال های سال کمر درد داشت و البته بعدا انتقامش را از من گرفت.
نظر شما