۲۳ فروردین ۱۴۰۲، ۱۲:۱۵
کد خبر: 85080765
T T
۳ نفر

برچسب‌ها

فزت و رب الکعبه، ندایی که در بهار قرآن تجلی یافت

۲۳ فروردین ۱۴۰۲، ۱۲:۱۵
کد خبر: 85080765
فزت و رب الکعبه، ندایی که در بهار قرآن تجلی یافت

کرمانشاه - ایرنا - در شامگاه ۲۱ رمضان، ردِ شمشیر آب دیده‌ای که شب نوزدهم فرق دریا را شکافته و زهر به کام اقیانوس ریخته، با ندای «فزت و رب الکعبه » همراه شد و سرانجام اول مظلوم عالم در بهار قرآن شهید شد.

به گزارش ایرنا، سال ۴۰ هجری است و آسمان گریان شده و دریا تیره رنگ. دیوارهای کوفه از ترس یک واقعه به هم نزدیک شده اند. محراب مسجد از خوف خدا می گرید. ترس و رعب سراسر وجود شب پره و پرنده های نگهبان کوچه پس کوچه های کوفه را گرفته است.

قرار است به فردی حمله شود که عصاره تمام انبیا و اولیا و صالحان و صدیقان است.

قرار است عرش خدا به لرزه درآید و عروه الوثقای دین از بین برود.

قرار است به رادمردی حمله شود که در برابر اشک یتیمان و محرومان مهربان تر از پدر و مادر است و با لطف و مهربانی اشک های غم دیدگان را پاک می کند و دست محبت بر سرشان می کشد و با آنان چون فرزندان خویش رفتار می کند.

قرار است به فردی حمله شود که محور مرکزی تمام فضایل است. انسان کاملی که مجسمه تمام نمای رسول خدا و نفس او و برادر او و جانشین به حق او بود.

به یتبمان کوفه بگویید: باز گردند؛ دیگر به کاسه های شیر نیازی نیست!

به کوچه های کوفه خبر دهید، بیش از این منتظر، ضرباهنگ قدم های «او» نباشند.

به نخل ها خبر دهید: این قدر بیهوده سر، فراز نکنند که دیگر صدای مناجات او را نمی شنوند.

ای خورشید ۲۱ رمضان! چگونه سر از دریچه‌ی صبح بر آوردی که رادمردی که علمش و اخلاقش و منشش و شجاعتش، کرامتش، زهدش، جوانمردیش و سخاوتش زبانزد خاص و عام ، دشمن و دوست، کافر و مسلمان است و ۲روز است که رنج شمشیر شقی ترین و سنگ دل ترین فرد روزگار را چشیده از بین ما برود؟

تمام کرکس ها به گرد نام وحشی ابن ملجم چرخ می زنند و تمام خفاش ها ریشه در خونش دارند. چشمانش رنگ خون گرفته و آواز مرگ را زیر زبان سیاهش زمزمه می کند.

قلم که به این جا می رسد، از غم قلب گرفته مهدی زهرا(س)می شکند. آری عرش خدا به لرزه درآمد و ندای «فزت و رب الکعبه » در ملکوت اعلی شنیده می شود.

ای ماهتاب به نوازش سبزه‌ها و دشت‌ها مرو که بهار خدا را در بهار قرآن کشتند.آفتاب بر شانه‌های ‌غریبانه و مظلومانه‌ شب تشییع می‌شود و در تاریک شهرِ خواب‌زده، همه‌ی بیداری ‌با اشک تا مزاری ناپیدا بدرقه می‌شود

"نادعلینا

مظهر العجایب تجد و عونا لک فی النوائب لی" ......
علی به درستی که از عجایب تاریخ اسلام و نام و یاد او آرامبخش دلها و قلوب مسملین است.

او لحظه زاییده شدن، خدا را بر زبان جاری می سازد و لحظه جان دادن «فزت و رب الکعبه » می گوید، به پروردگار کعبه همان جایی که درآن زاییده شدم رستگار گشتم، که رستگاری از نخستین لحظه ولادت تاآخرین روز زندگی با علی همراه است، چون همیشه حق با علی است.

هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک می زند و مسجد به خونش، غسل طهارت می کند.

اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده ای: از نجوای شبانه اش با چاه. از گریه های غریبانه اش در نماز. از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانه نشینی. از تازیانه های ناجوانمردانه ای که بر پیکر فاطمه اش زدند. از طعنه ها و سبک سری هایی که چون گرز گران بر سرش می کوفتند و بیش از همه تنهایی غریبانه علی.

دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است، دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.

او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.

امید که در این روز و شب های پرفیض و رحمت مومنان با خلوص نیت بتوانیم از سفره احسان حق تعالی بهره مند شده و بیماران و گرفتاران و رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم بزرگ ایران را دعا کنیم و ره توشه ای برای سال آتی خود مهیا نماییم.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha