بیانات رهبر انقلاب که در این نماهنگ مشاهده میکنید:
«من برای تعریف از امیر مؤمنان سخنی را انتخاب کردهام که سخن عارفترین و آشناترین مردم به شخصیّت علیّبنابیطالب است و آن، سخن امام حسن مجتبیٰ است...
در روزی که امیر مؤمنان به شهادت رسید و مردم با امام حسن (علیه السّلام) برای خلافت بیعت کردند، امام مجتبیٰ در حضور مردم بر منبر برآمد و چند جمله در باب امیرالمؤمنین به اختصار سخن گفت...
امام مجتبیٰ با این بیان به مردم خط میدهد، راه را به مردم نشان میدهد؛ سه خصلت را از علیبنابیطالب (علیه السّلام) ذکر میکند: خصلت اوّل، خصلت تلاشگری علی است. علیّبنابیطالب ۶۳ سال از خدا عمر گرفت؛ از این ۶۳ سال، تقریباً ۵۳ سال با اعتقاد به اسلام و ایمان اسلامیِ مشخّص و روشن گذشت...
این ۵۳ سال را شما نگاه کنید؛ در این مدّت، شما یک روزِ بیکار در زندگی علیّبنابیطالب نمیبینید؛ دائماً کار، دائماً تلاش، دائماً عمل، آن هم به طور خالص برای خدا و در راه اسلام...
از اوّلین جنگ پیغمبر __ قبل از جنگ بدر __ تا آخرین لحظاتی که پیغمبر با دشمنان میجنگید، امیرالمؤمنین یک لحظه شمشیر را بر زمین نگذاشت...
آن روزی که خلفای راشدین مشورت او و نظر او را میخواستند، با اخلاص، با صدق، با صفا، نظر خود را در اختیار آنها گذاشت؛ در جنگ، در صلح، در سیاست، در علم، در دین، همه را راهنمایی کرد؛ آن روزی که باید به انسانسازی و فردسازی بپردازد، پرداخت. اینکه میگویند علی خانهنشین شد، دروغ است؛ علی یک روز هم خانهنشین نشد، یک روز هم از فعّالیّت اجتماعی دست نکشید...
و امّا خصلت دوّم. وَ لَقد کانَ رَسولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه یُعطیهِ الرّایَة؛ پیغمبر پرچم به او میسپرد. این به نظر من و آنچنان که من میفهمم، یک تعبیر سمبلیک است...
امام حسن میخواهد بگوید امیرالمؤمنین بازوی توانای پیغمبر بود، تسلیم محض پیغمبر بود...
و امّا نکتهی سوّم در زندگی امیرالمؤمنین به روایت امام حسن مجتبیٰ... وَ ما تَرَکَ عَلی اَهلِ اَلارضِ صَفراءَ وَ لا بَیضاءَ [اِلّا سَبعَ مِائَةَ دِرهَم]؛ علی از طلا و نقرهی عالم هیچ از خود باقی نگذاشت مگر هفتصد درهم. هفتصد درهم مبلغ بسیار ناچیزی است که همین مبلغ ناچیز هم در زندگی علی اندوخته به حساب نمیآید...
برادران و خواهران! راه ما این است و این موعظهای است که امیرالمؤمنین با عمل خودش به ما داده است و ما را به آن فراخوانده است. این سه موعظه را فراموش نکنیم؛ اینها مصداقهای واقعی تقوا هستند؛ ما این سه درس را از علی یاد بگیریم. من این سه درس را باز هم تکرار میکنم: اوّل، عمل و تلاش. بیکار نمانید؛ کوشش کنید کار لازم و عمل صالح را در هر زمانی بشناسید و پیدا کنید و بعد آن را با صمیمیّت و اخلاص انجام بدهید. و دوّم، تسلیم بودن در مقابل فرمان رهبری؛ در مقابل فرمان آن کسی که برای انسان واجبالاطاعة است. و آنگاه بیاعتنائی به مادّیگری، به پول، به زخارف دنیا، و پشت پا زدن به هر گونه عملی که از این احساس انسان سرچشمه میگیرد. این، فرمان امیرالمؤمنین برای ما است.»
۴۵
نظر شما