فرزندآوری نیازمند نظامِ رسانه‌ایِ مخاطب‌شناس

کرمان - ایرنا - مثل بسیاری از پدیده‌های دیگر، باید باور و اعتراف کنیم که برای موضوع ضرورت فرزندآوری یا ازدواج هم در سال‌های اخیر خوب و مناسب تبلیغ و اطلاع‌رسانی نکرده‌ایم.

در این زمینه بدیهی‌ترین اصول یعنی «اثربخشی پیام بر جامعه هدف» و «مخاطب شناسی» را رعایت نمی‌کنیم و بیشتر جار می‌زنیم تا اینکه کار حرفه‌ای رسانه‌ای انجام دهیم زیرا مانند بسیاری از دیگر موضوعات، یک نظام سیاستگذاری مناسب متناسب با شرایط مخاطب و جامعه، پدیدارشناسی موضوع از نظر اجتماعی و با هدف اثربخشی ایجاد نکرده‌ایم تا انتظار داشته باشیم تولیدمحتواهای ما نیز به نتیجه یا همان اقناع مخاطب منتج شود.

بررسی کلی آنچه در رهگذر موضوع مهم و کلان تشکیل خانواده انجام شده نیز نشان می‌دهد درواقع بیشتر به شکل دستوری از مخاطب‌عام می‌خواهیم یا خواسته‌ایم زادآوری کنند و القای پیام غیرمستقیم که کارا خواهد بود و در دستور کار دیگر جوامع نیز قرار دارد را نادیده گرفته‌ایم چون این عرصه را از اساس علمی و کارشناسی ندیده‌ایم و هنوز هم نمی‌بینیم، در حالی که نباید فراموش کنیم در کنار سیاست‌های تشویقی این عرصه، به طور حتم نیازمند نظام رسانه‌ای سیاستگذاری شده و مخاطب‌شناس هستیم.

تحلیل محتوای کارهای انجام شده نشان می‌دهد بیشتر محتواها در زمینه ازدواج و فرزندآوری با محوریت انتقال احساس خطر برای جامعه و بیشتر به شکل تبلیغ مستقیم و آشکار آن هم به شکل دستوری طراحی شده و می‌شود؛ در این زمینه حتی محتواهایی که باید برای جامعه هدف غیرتوده (مخاطب خاص نخبگانی یا مدیران) باشد را نیز در سبد رسانه‌ای توده جامعه (مخاطب عام) می‌ریزیم بدون آنکه کمترین توجهی به شرایط مخاطب عام داشته باشیم.

شکی نیست که زادآوری از موضوعات کلیدی هر جامعه بویژه کشورمان به شمار می‌رود اما اگر نپذیریم که در این زمینه اثربخشی، نیازمند کار علمی رسانه‌ای است، لابه‌لای اقدامات بی‌هدف، برخی کارهای مناسب و خوب هم هدر می‌رود و دیده نمی‌شود؛ در کل بیشتر اقدامات به جای آنکه به اثرمندی و هدفگذاری منجر شود، به هدررفت هزینه‌ها و سرمایه‌ها از یکسو و حتی در برخی موارد به گرفتن نتیجه عکس در جامعه می‌انجامد.

سیاستگذاری برای تولیدمحتوا بسته به نتایج علمی تحقیقات علوم اجتماعی، جامعه‌شناختی و روانشناختی موضوع زادآوری و دلایل امتناع شهروندان از آن است و همانطور که برآیند همه بررسی‌ها نشان می دهد در کنار مسائل اقتصادی و معیشتی، مسائل اجتماعی و فرهنگی مهمی نیز وجود دارد.

این درحالی است که هنگام اطلاع‌رسانی، در بیان علل و عوامل زادآوری مسائل را به شکل مناسب و با زبان مخاطب‌عام، آن هم در این شرایط اقتصادی بیان و چیدمان اطلاعات نمی‌کنیم، لذا بیشتر کارهای تولیدمحتوا شده یا خبرهای انتشار یافته در این زمینه نیز بازخورد منفی و عکس داشته و سبب ایجاد و حتی تقویت یک نوع جبهه‌گیری و لجبازی بین مخاطب شده است؛ حال آنکه انسان به طور فطری میل به ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری داشته و دارد.

در بسته‌بندی تولیدمحتوا توجهی به بیشتر مولفه‌های درگیر و مرتبط با موضوع نداریم؛ از وضعیت دهکده جهانی و تعامل بین‌فرهنگی که سبب تغییرات سبک زندگی و نوع نگرش‌ها،حتی ایدئولوژی‌ها شده تا شرایط خاص جامعه از نظر فرهنگی و اقتصادی را در بسته‌بندی پیام درنظر نمی‌گیریم.

درواقع به این نکته توجهی نمی‌شود که بخشی از جامعه کنونی - البته نه فقط در ایران- در حالت کلی، فرزند را مایه دردسر و زحمت می‌پندارند و به‌زعم خودشان می‌خواهند راحت باشند و بهتر زندگی کنند؛ برخی حتی ازدواج را سلب کننده آرامش و آسایش خود می‌دانند که بی‌شک بخش عمده این نوع نگرش در سایه اثرپذیری از تغییرات جهانی و رسانه‌های مختلف، تغییرات نگرش‌ها و سبک زندگی شکل گرفته است.

این شکل از تعاریف از زندگی راحت یا سختی‌های فرزندآوری محدود به جامعه خودمان هم نیست، گرچه بیشتر انسان‌ها در گذر عمر و وقتی به پختگی افزون‌تر می‌رسد، می‌بینند که این تعاریف همیشه و همه جا هم کامل و منطبق با واقعیت خلق شده در این نظام طبیعت نبوده که مثلا داشتن فرزند، خوشبختی یا زندگی راحت را از انسان بگیرد درحالی که آنچه به زندگی ما می‌دهد را نیز نادیده بگیریم.

درواقع بیشتر افرادی که همین نگرش و تمایل را داشته‌اند اما به هر دلیلی ازدواج کرده‌اند و بچه‌دار شده‌اند، بعد از موهبت فرزندآوری و باوجود تحمل همه سختی‌های این عرصه، دیگر نظر قبلی خودشان را نداشته‌اند یا ندارند زیرا به هیچ عنوان حاضر نیستند وجود فرزند را در برابر هر نوع مشکل و سختی‌ای قرار دهند؛ ممکن است بسته به هر نوع از شرایط از تولد بچه دوم و سوم بپرهیزند اما دیگر حاضر نمی‌شوند اظهار پشیمانی کنند که مثلا چرا فرزنددار شده‌اند؛ چرای این موضوع کلید حل معماست.

همچنین در این میان، برکسی پوشیده نیست که اقتصاد و معیشت، به طور حتم در مساله ازدواج یا فرزندآوری نقش دارد اما جایگاه آن، همانطور که از دیدگاه کارشناسان علوم اجتماعی بارها بیان شده، نخستین عامل نیست زیرا نرخ زادآوری بین طبقه مرفه جامعه بسیار کمتر است. ولی در این میان یک نکته ظریف در بیان نوع مسائل برای مخاطب توده یا عام وجود دارد که اگر دقت نشود، به ضدخود تبدیل می‌شود و نکته مهم اینکه در عین حال نمی‌توان نقش اقتصاد را در پیشگاه مخاطب عام هیچ انگاشت و نادیده گرفت که برخی از مسئولان یا رسانه‌ها به علت نداشتن بسته کارشناسی سیاستگذاری رسانه‌ای، این کار را می‌کنند و به طور کلی نقش اقتصاد و معیشت را نفی می‌کنند.

در شرایط موجود اگر به طور کلی منکر نقش اقتصادی شویم و همه طیف های جامعه را به توکل کردن یا ضرب المثل «هرآنکس که دندان دهد، نان دهد» حواله دهیم، چون طیف وسیع‌تر جامعه از طبقه متوسط و پایین مدنظر ما هستند، طبیعی است که واکنش منفی نشان دهند یا موضع داشته باشند. باید مراقبت کنیم که زیباترین و بهترین مفاهیم جهان را هم اگر بد و بدون درنظرداشت شرایط مخاطب بیان کنیم، درواقع آن مفاهیم زیبا را خراب کرده‌ایم.

بپذیریم که در سال‌های اخیر به جای کار رسانه‌ای هدفمند، حرفه‌ای و ضمن لحاظ کردن شرایط زندگی مردم در این عصر و با هدف چشاندن طعم فرزندآوری و پدر و مادر شدن در کام انسان‌هایی که در ذات خود با سرشت و میل تشکیل خانواده و فرزندآوری خلق شده‌اند، آن هم البته به شکل کاملا غیرمستقیم، - یعنی به تصویر کشیدن و باورپذیر نشان دادن فضای مدنظر- ، طوری اقدام کرده‌ایم که بیشتر دخالت در زندگی شخصی و خصوصی افراد (شهروندان) - از نظر مردم- تلقی شده و مخاطب در پاسخ، واکنش نشان داده و گفته است: نَفَسشان از جای گرم بلند می‌شود.

وقتی بسته‌های رسانه‌ای برخی جوامع در این زمینه مختص مخاطبان عام تحلیل محتوا می‌شود نخستین مولفه این است که از اساس، مخاطب متوجه نمی‌شود که برای وی چنین کار هدفمند رسانه‌ای تولید و طراحی شده؛ یعنی ضمن اینکه به طور مستقیم، آشکار و دستوری به او گفته نمی‌شود که کشور و جامعه در خطر است یا باید فرزندآوری را زیاد کرد لذا بچه بیاورید، حتی در تولید و ارائه محتواهای رسانه‌ای نیز به گونه‌ای هدفمند کار انجام شده که مخاطب متوجه نمی‌شود تحت تاثیر چه الگوهای پیامی قرار گرفته است.

فرد در این الگوها از نظر احساسی و نگرشی درگیر موضوع می‌شود، اشتیاق و میل به تشکیل خانواده و فرزند پیدا و هم‌ذات‌پنداری می‌کند، بدون آنکه بخواهد به این فکر کند که یک فرد یا سیستمی همین انگاره را به وی تحمیل کرده است با قصد آن را داشته یا دارد.

نکته مهم دیگر در بسته‌بندی محتوا در این عرصه، باورپذیری است. شما نمی‌توانید همه شرایط و الزامات یک پدیده را برای مخاطب مطرح نکنید، بعد انتظار پاسخ مساعد و اثربخش هم داشته باشید.

نمی‌توان صرفا و تنها به برکات و موهبات فرزند اشاره و آنها را برجسته کرد اما به شرایط سخت بچه‌داری اشاره نداشت و لذا انتظار پاسخ مثبت هم داشت. این رویکرد در بسیاری از کارهای رسانه‌ای موضوعات مختلف نیز متاسفانه مشاهده می‌شود. حال آنکه در بسیاری از تولیدمحتوای رسانه‌ای مرتبط به مقوله فرزندآوری یا تشکیل خانواده در الگوهای حرفه‌ای، ابتدا سختی‌ها و گرفتاری‌های مترتب با فرزندآوری به شکل عریان و البته مدیریت شده، نشان داده می‌شود تا ابتدا مخاطب پس نزند و درک کند که شرایط وی درنظر گرفته می‌شود. در همین کشور خودمان هم البته چنین کارهای رسانه‌ای، هرچند محدود داشته‌ایم مثلا در فیلم سینمایی «فرشته‌ها با هم می‌آیند» - با همه نقدهایی که به آن می‌توان داشت - وقتی گرفتاری‌های داشتن بچه و نداری خانواده به تصویر کشیده می‌شود، خروجی مجموعه اما آن نیست که دلزدگی برای بچه‌دار شدن ایجاد کند و عشق و عطش پدر و مادر به بچه است که بیشتر غالب است، نمایان می‌شود و چه خوب که از این دست کارها در فیلم‌های سینمایی یا دیگر بسته‌های رسانه‌ای دارای مخاطب عام، بیشتر و هدفمندتر در دستور کار قرار گیرد.

واقعیت اینکه در اقدامات مشابه می‌بینیم همزمان با به تصویر کشاندن همه مواهب فرزندآوری، پدر و مادر شدن یا ازدواج کردن، حتما همه مفاهیم و مولفه‌های درگیر از جمله سختی‌های آن را در کنار هم و با هم به تصویر می‌کشند به طور مثال ابتدا دست روی این انگاره می‌گذارند که البته پدر و مادر شدن یا مسئولیت ازدواج چقدر سخت است، یا سختی‌ها ابتدا نشان داده می‌شود، از شب‌بیداری، دغدغه‌های تربیت نوزاد لابه‌لای زندگی و شغل روزمره والدین و هزینه‌های اقتصادی آن گرفته تا سایر دغدغه‌ها، اما در عین حال، خروجی کار در انتها طوری نتیجه‌گیری می‌شود که مخاطب از سختی‌ها براحتی عبور می‌کند و طعم اصل پیام را می‌چشد و آن این است که فرد در ازای آن سختی‌ها چه مواهب و لذتی به دست می‌آورد زیرا مخاطب از نظر احساسی نیز درگیر مقوله می‌شود؛ یعنی به جای زبان دستور و تبلیغ آشکار، مفاهیم به‌درستی به تصویر کشیده می‌شود تا امکان هم‌ذات‌پنداری و حس آن برای مخاطب تسهیل شود.

البته در بسیاری از جوامع، فرهنگ‌سازی برای فرزندآوری تنها به کارهای فرهنگی و رسانه‌ای به شکل القای غیرمستقیم یا غیرآشکار پیام محدود نمی‌شود، که آن هم از اصول ثابت کار است اما سیاست‌های تشویقی مناسبی نیز در کنار آن به صورت عملیاتی و واقعی اعمال می شود و نکته قابل تامل اینکه در مورد اطلاع‌رسانی و خبررسانی از این مشوق‌ها نیز از تصویب تا اجرا مانند ما در کشورمان عمل نمی‌شود تا زدگی بیشتری در این زمینه نزد مخاطب دامن بزند.

متاسفانه چرخه خبررسانی در بیشتر مواقع از سیاست‌هایی که موضوع فرزندآوری و ازدواج را دنبال می‌کنند حرفه‌ای نیست و تولیدات رسانه‌ای به شکلی بیان می‌شوند که عموما به پذیرش و همراهی نزد مخاطب عام نمی‌انجامد. آنجا که باید در سکوت سیاستگذاری برنامه‌ریزی کرد، جنجال می‌آفرینیم یا سبب‌ساز حاشیه‌سازی می‌شویم و آنجا که می‌توان و باید با رویکرد آشکار اطلاع‌رسانی را مدیریت کرد، یا سکوت می‌شود یا در همان مورد هم بد عمل می‌شود.

در بیشتر موارد، از اساس، نظام خبررسانی و اطلاع‌رسانی ما در کشور فاقد سیاستگذاری لازم و کامل است؛ باید بپذیریم بیشتر تولیدمحتواها بی‌هدف، بدون محاسبه و برنامه‌ریزی با شاغول اثربخشی و مخاطب‌شناسی انجام می‌گیرد. برای اثبات این مدعا بارها مشاهده شده که خبری مخاطب خارجی یا خاص دارد، حال آنکه آن بسته خبری برای مخاطب داخل کشور سودمند که نیست می‌تواند مخرب نیز باشد اما به جای آنکه آن خبر تنها به زبان‌های غیرفارسی یا برای مخاطب خاص، تولیدمحتوا یا تبلیغات شود، پرتکرار، با بسته‌بندی غیرهدفمند، برای همه و تنها به زبان فارسی پمپاژ می‌شود و واکنش‌ها و حساسیت‌های داخلی که از قبل موجود بود را نیز تشدید می‌کند.

واکاوی دقیق‌تر و مصداقی‌تر موضوع نیازمند وقت و نوبت مناسب دیگری است اما در صورت ادامه روند کنونی درزمینه فعالیت‌های اطلاع‌رسانی در امر ازدواج و فرزندآوری، وضعیت از نظر واکنش‌های افکارعمومی در کشور بهبود نخواهد یافت و به تقویت سرمایه اجتماعی نیز نخواهد انجامید.

از جمله مهمترین عوامل شکل‌گیری شرایط کنونی نیز این است که نظام ارتباطات، رسانه و روابط عمومی تاکنون در کشور یک عرصه کاملا تخصصی دیده نشده و نمی‌شود تا که به دنبال آن هر مدیری زمان تولیدمحتوای خبری یا حتی اگر خواست سخنرانی در جمعی محدود یا عمومی داشته باشد، برای تهیه خبر یا متن سخنرانی حتما نظر کارشناس ارتباطات را در اولویت بگذارد و به این نکته توجه کند که چرا در بسیاری از کشورهای دیگر جهان به این انگاره بدیهی رسیده‌اند که بدون برنامه و سیاستگذاری، صحبت کردن یا خبررسانی، می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیر زیادی در عرصه افکارعمومی داخل، مناسبات سیاست خارجی و سایر بخش‌ها حتی امنیت ملی برجا بگذارد.

در برخی موارد محدود هم که از نظرات کارشناسی استفاده می‌شود، آن نظرات با آنچه که باید در میدان عمل حرفه‌ای باشد، فاصله دارد و لذا کادرسازی نیروی انسانی متخصص در نظام ارتباطات در این عرصه که مخاطب‌شناس، پیام‌شناس و رسانه‌شناس باشد تا نسخه عملیاتی و اثربخش ارائه دهد و باور اینکه عرصه ارتباطات نیز مانند هر بخش دیگری مثلا معماری، پل‌سازی، پزشکی و غیره، حوزه‌ای کاملا تخصصی است ضرورت دارد تا مدیران، همانطور که نظرات سایر کارشناسان فنی زیرمجموعه سازمان خود را ارجح بر تصمیم‌گیری شخصی می‌دانند، زین پس نیز نظر صاحبنظران حوزه روابط عمومی و رسانه را بر نظرات شخصی خود یا اطرافیان اولویت دهند و کار را به کاردانِ امتحان‌پس‌داده بسپارند و آشفتگی کنونی نظام ارتباطی با افکارعمومی داخل کشور به یک بهبود نسبی برسد.

* کارشناس رسانه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha