به گزارش ایرنا، لی کیانگ سفر اروپایی پنج روزه خود به آلمان و فرانسه دو کشور مهم عضو اتحادیه اروپا را همزمان با سفر آنتونی بلینکن وزیر امورخارجه آمریکا به پکن آغاز کرده است تا به تبادل دیدگاه با سران دو کشور بپردازد.
این سفر پس از سفر امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه به چین در ماه آوریل و اولاف شولتس صدراعظم آلمان در اواخر سال ۲۰۲۲ که طی این دو دیدار چین به توافقنامهها و همکاری مطلوبی با سران این دو کشور اروپایی رسیده بود صورت گرفت.
سفر به دو کشور آلمان و فرانسه نخستین سفر خارجی نخست وزیر چین از زمان انتصاب به این مقام در ماه مارس است.
به اعتقاد کارشناسان، "حفظ روابط با کشورهای اروپایی و ممانعت از شکل گیری اجماع بین آمریکا و اروپا" به منظور ایجاد جبهه گسترده علیه پکن تا حد زیادی میتواند اولین سفر خارجی نخست وزیر جدید چین را توضیح دهد.
پس از وقوع جنگ اوکراین و در عین حال افزایش تنشها و رقابت میان آمریکا و چین، واشنگتن این رویکرد را دنبال می کرد که بتواند با همراه کردن بیشتر اروپا، جبهه گسترده ای را علیه چین بوجود آورد.
این مسالهای است که محمد جواد قهرمانی کارشناس مسائل چین به آن اعتقاد دارد و میگوید که همین موضوع به یکی از نگرانی های مقامات چین تبدیل شده و شاید یکی از مهمترین انگیزه های پکن در همراهی نکردن با مسکو در جنگ اوکراین، آنگونه که برخی انتظار داشتند، حفظ روابط با کشورهای اروپایی و ممانعت از شکل گیری چنین اجماعی بین آمریکا و اروپا بود.
از زمان شیوع ویروس کرونا در سال ۲۰۱۹ که ضربههای اقتصادی زیادی را به حوزههای مختلف کشورهای جهان به ویژه چین به عنوان دومین اقتصاد برتر وارد آورد، پکن میخواهد شرایط رکود دوره قرنطینه را به فضای پویای سابق برگرداند.
قهرمانی در گفت و گو با ایرنا با اشاره به این مساله توضیح داد: چالشهای استمرار رشد اقتصادی پس از کووید از جمله موضوعاتی است که سبب می شود چین برای حفظ کانالهای روابط اقتصادی و تجاری با دیگر کشورها از جمله آلمان تلاش کند. در حال حاضر آلمان بزرگترین شریک تجاری اروپایی چین محسوب می شود. این موضوع سبب می شود این کشور از جایگاهی برجسته در سیاست اقتصادی پکن برخوردار باشد.
این در صورتی است که در سوی دیگر کشورهای اروپایی به ویژه آلمان به علت پیامدهای جنگ اوکراین احساس نیاز متقابل به قطب اقتصادی آسیا را به شدت احساس میکنند.
سهراب سعدالدین کارشناس مسائل اروپا نیز در این باره تشریح کرد: آلمان در صنایع شیمیایی خود به شدت به چین وابسته است و در مجموع کشورهای اروپایی به طور مثال در زمینه مواد خاکی کمیاب برای فناوری وابستگی ۱۰۰ درصدی به پکن دارد اما در عین حال در تلاش برای کاهش این وابستگی هستند.
با وجود تلاش اروپا برای "تنوع بخشی به زنجیرههای تامین" خود و نزدیک شدن به چین، اما آنها مراقب هستند که در این مسیر وابستگی ایجاد نشود.
درحالیکه ایالات متحده با اتخاذ رویکرد جداسازی به دنبال "جدا کردن چین از زنجیرههای تامین و اساسا کاهش حضور این کشور در نظام بینالملل" است، اروپاییها با این راهبرد آمریکا همراه نیستند و راهبرد ریسک زدایی را دنبال میکنند.
سعدالدین با اشاره به اینکه آمریکاییها به دنبال راهبرد جداسازی از چین هستند، به ایرنا گفت: اروپاییها با این راهبرد آمریکا همراه نیستند اما به این معنا نیست که از ناحیه چین احساس تهدید نمیکنند، آنها نیز احساس تهدید میکنند و نمیخواهند وابستگی های مطلق به چین داشته باشند که مثل وابستگی انرژیشان به روسیه به یکباره گرفتار شوند.
وی بر این عقیده است که اروپاییها به دنبال ریسک زدایی از رابطهشان با چین هستند و آلمانیها به دقت در این مسیر حرکت میکنند. یعنی آلمان فقط به آمریکا یا هیچ کشور دیگری اتکا نمیکند و به باور سعدالدین اقدامی در جهت تنوع بخشی به زنجیره تامین و در عین حال حفظ روابط اقتصادی با قدرتهای مهم است.
به گفته این کارشناس، آلمان با آگاهی از آسیب پذیریهای خود در مقابل چین و نیازهایش به این کشور و همچنین با اعتقاد به اینکه نباید پکن۱ را از نظام جهانی جداسازی کرد، با پیگیری سیاست ریسک جدایی تمایل به تجارت با چینیها دارد اما خواهان وضع قوانین تجاری سفت و سخت است که چین نتواند برلین را تحت فشار قرار دهد.
سعدالدین سایر کشورهای اروپایی را نیز تابع این مساله میداند که به طور مثال برای منابع خاکی چند منبع جایگزین داشته باشند که دولت چین بعدها نتواند به عنوان یک اهرم علیه آنها استفاده کند.
این در حالی است که قهرمانی کارشناس حوزه چین و شرق آسیا نیز در اظهارات خود تاکید دارد که مقامات آلمانی خواهان جدایی کامل از پکن نیستند و اگرچه چین یک رقیب سیستمیک قلمداد می شود اما برخی از موضوعات بین المللی را نمی توان بدون مشارکت این کشور به سرانجام رساند.
این کارشناس موضوعاتی از جمله تغییر اقلیم یا جنگ اوکراین را از جمله مسائل مهم بین المللی یاد میکند که حضور یا مشارکت چین می تواند در حل آنها موثر باشد.
او تاکید دارد: در موضوع جنگ اوکراین، از نگاه آلمانی گفتوگو و تلاش برای داشتن چین در دایره تعاملات می تواند در کاهش انگیزه پکن در هر گونه کمک به ویژه نظامی به مسکو نیز موثر واقع شود.
این کارشناس میافزاید: همچنین، بسیاری از شرکتهای آلمانی فعال در چین احتمالا در شرایط کنونی آمادگی یافتن بازارهای جایگزین چین را ندارند یا برای آنها این کار بسیار دشوار خواهد بود. این عوامل نشان می دهد که در حال حاضر دو کشور انگیزههای مهمی برای حفظ تعامل در ابعاد مختلف با یکدیگر دارند.
شکاف بین اروپا و آمریکا
مراودات اخیر میان قدرتهای اروپایی یعنی برلین و پاریس (که یکی از مقاصد لی کیانگ در تور پنج روزه خود است) با پکن به ویژه اظهارنظر مکرون رئیس جمهوری فرانسه پس از سفر به چین مبنی بر اینکه اروپا نباید پیرو آمریکا باشد، گمانه زنیهایی را در مورد شکاف در روابط بین اروپا و آمریکا به وجود آورده است.
هرچند قهرمانی و سعدالدین این قضیه را رد کرده و میگویند که اینکه تعاملات چین و اروپا شکاف جدی در روابط بروکسل و واشنگتن ایجاد میکند، دور از واقعیت به نظر میرسد. آنها به صورت مشترک تاکید دارند که اروپاییها با وجود تمایل به پیگیری سیاست مستقل، همچنان در ابعاد مختلف به ویژه در امنیت به آمریکا وابستگی دارند.
قهرمانی در جمع بندی اظهارات خود بیان کرد: این موضوع در اولین سند استراتژیک امنیت ملی آلمان به خوبی نمودار است که از چین به عنوان رقیبی سیستمیک نامبرده است. این امر نقشی تعیین کننده حتی در تعاملات اقتصادی و فناورانه دو کشور خواهد داشت؛ یعنی آنگونه که گفته می شود همکاری در حوزه های با ریسک کمتر با چین و تلاش برای قطع وابستگی بیش از حد به پکن.
سعدالدین این پیش فرض که شکاف ترانسآتلانتیک آنقدر عمیق خواهد شد که اساسا مسیر آنها از هم جدا شود را غلط میداند. وی به دلایلی از جمله حجم وابستگی های اقتصادی، امنیتی اروپاییها به آمریکاییها اشاره میکند که در نتیجه جنگ اوکراین تشدید هم شده است.
وی گفت که شکاف بین کشورهای اروپایی در رابطه با اینکه اساسا باید مسیر مستقلی را طی کنند یا باید کماکان پشت دست آمریکا بازی کنند وجود دارد به ویژه اینکه اروپای شرقی با اروپای غربی در این زمینه اختلاف نظر دارند.
این کارشناس خاطر نشان کرد که اروپای شرقی مایل است که بیشتر در مسیر آمریکا حرکت کند، اروپای غربی به مسیر مستقلتر میاندیشد مانند مکرون که میگوید "وارد بحرانهایی شدیم که متعلق به ما نیست و مسائل آمریکا به ما ارتباطی ندارد."
سعدالدین اشاره میکند که با اینحال آلمان از این صحبتهای مکرون انتقاد میکند و مساله تایوان را مهم میداند و بر منافع مشترک با آمریکا تاکید میکند.
در نتیجه اختلاف نظر راهبردی به معنای شکاف بین اروپا و آمریکا نیست کما اینکه آمریکاییها هنوز از اهرم قدرت برای اروپاییها استفاده میکنند. سعدالدین بر این موضوع تاکید و با ذکر مثالی اضافه کرد که در بحث فناوری و تحریم فناوری که آمریکا علیه چین اعمال کرد شرکتهای هلندی به هیچ وجه از این قضیه راضی نبودند ولی آمریکاییها با توجه به اهرم قدرت، بازار خوب و تحریمهای ثانویه، شرکتهای هلندی را ناگزیر به همراهی با خود کرد.
نظر شما