گروه جامعه ایرنا- این جملات بخشی از گفتههای راننده ۵۶ ساله اتوبوس شرکت واحد تهران است که برای یافتن علت خاموشی کولر اتوبوسهای پایتخت در این روزهای گرم تابستان با او همکلام شدم. میگوید: برخی از مسافران تصور میکنند که رانندگان اتوبوس عمدا کولرها را خاموش میکنند اما به خدا قسم کولر ماشین خراب است.
درِ باز جلوی اتوبوس را نشانم میدهد و ادامه می دهد: درب جلو را باز گذاشتهام که حداقل کمی هوا داخل اتوبوس گردش داشته باشد؛ تاکنون دو مرتبه ماشینم را برای تعمیر بردهاند، اما هنوز کولرش کار نمیکند.
برای برخی از مسافرین، بارها و بارها تکرار میکنیم که کولر خراب است و ما هم از گرما کلافه شدهایم اما باز هم قبول نمیکنند. بعضی از مسافرها توهین میکنند. بالاخره تحمل رانندهها هم حدی دارد؛ گاه جواب مسافر را میدهیم و بحث میشود. هر دو طرف خسته میشویم.
امروز یکی از خانمها موقع پیاده شدن از اتوبوس (در ایستگاه منیریه) نمره ماشینم را یادداشت کرد. صحبتی بین ما رد و بدل نشده بود اما میدانم که به خاطر خاموش بودن کولر است. خدا را خوش میآید که ماشین کولر داشته باشد و در این گرما روشن نکنیم؟ مگر کولر گازوئیل میسوزاند، مگر پول برق میدهم؟ ماشین دولت است و برای مردم؛ وسیله نقلیه شخصیام که نیست. اتفاقا اغلب مسافران خود، جواب سئوالشان را میدهند. به دفعات شده است که موقع پیاده شدن به من میگویند: مگر ماشین پدرت است که کولرش را روشن نمیکنی.
دیروز هم با یکی از مسافران درگیری لفظی پیدا کردم، بدون آنکه حرفی بزند، سئوالی بپرسد و جوابی بشنود، آمد جلوی اتوبوس و در اعتراض به خاموش بودن کولر فحش رکیک داد. آدم یک، دو و نهایتا سه بار تحمل میکند. کاش مردم کمی با رانندهها مهربانتر باشند.
ایستگاه آخر است و دور میزند. باید مسیر طی شده را بازگردد. سر ایستگاه همراه با راننده از اتوبوس پیاده میشوم. اتوبوس جلویی را نشانم میدهد «بیا از همکارانم هم بپرس.»
در اتوبوس جلویی دو راننده نشستهاند. به اتوبوس نگاه میکنم و موضوع خرابی کولرها که این روزها صدای اعتراض همه مسافران را درآورده است، از این دو راننده هم جویا میشوم. کسی که پشت فرمان نشسته است، میگوید: «اتوبوس جلویی را میبینی؟ ماشین من است، که کولرش خراب است. آمدهام در ماشین همکارم نشستهام که خنک شوم. آنوقت مردم فکر میکنند که رانندههای اتوبوس عمدا کولر ماشینها را خاموش میکنند.»
«دیروز یکی از مسافرها وقتی که از من شنید کولر ماشین روشن نمیشود، به من میگفت شما رانندههای اتوبوس بیجا میکنید ماشینی که کولر ندارد، از پایانه اتوبوسرانی حرکت میدهید؛ مگر دست راننده است، اصلا تعداد اتوبوسها محدود است، الان در خط راهآهن – تجریش بیآرتیهای زیادی فعال هستند که فکر میکنم حدود ۶۰ یا ۷۰ درصد از آنها کولر ندارند؛ یعنی کولر خراب است و تعمیر نمیکنند. چه تعداد را حرکت ندهیم؟ اصلا اجازه میدهند، کارمان را از دست میدهیم. من حداقل هشت ساعت از طول روز را در اتوبوس میگذرانم. تمام این ساعات را باید با مسافرها سر و کله بزنم که کولر روشن نمیشود.»
این راننده ۴۷ ساله ادامه داد: «بارها شده است، مسافرها به من گفتهاند کولر را که روشن نمیکنی، حداقل سریعتر برو، بگذار از در و پنجرهها باد بیاید، زودتر برسیم و پیاده شویم. به خدا نمیدانند که نمیشود، بعضی از ماشینها از سال ۹۰ فعالیت میکنند و باید تعویض شوند. اگر تندتر از حد مجاز برویم، ماشین جوش میآورد. باید اتوبوس را کنار بزنیم و مسافرها را پیاده کنیم.»
با حرکت دست میگوید: نوبت ماشین من است، مسیر برگشت را با من بیا و رفتار بعضی از مسافرها را ببین. ماشین همکارم کولردار است و در صورت همراهی با او، ممکن است که گزارش شما تکمیل نشود.
باهم از اتوبوس همکارش پیاده میشویم. «برخی از مردم تصور میکنند که رانندهها نمیخواهند کولر را روشن کنند، اما بیا» با دست به کولر اتوبوس اشاره میکند، دکمه پاور را میزند و میگوید دستت را نگه دار. باد گرم که به دستم میخورد، ۲ نفر سوار اتوبوس میشوند.
با حرکت سر به هر دو زن اشاره میکند و میگوید، منتظر باش و با شلوغ شدن اتوبوس، نامهربانی بعضی از مسافرها را ببین. دیروز یک زن سالخورده؛ همسن و سال این دو نفر آنقدر به خاموش بودن کولر اعتراض کرد که کولر خراب را روشن کردم، باور میکنی که اصلا نفهمید باد گرم میزند، گفت خدا خیرت بدهد پسرم و رفت نشست.
«هفته گذشته یکی از رانندههای خط خاوران تعریف میکرد که یکی از مسافرها به همین دلیل با من جر و بحث کرد که چرا کولر را روشن نمیکنی. مگر ماشین دولت نیست؟ پس تو چرا دلسوز شدهای؟ به او گفتهام، به خدا قسم من یک ریال خرج این ماشین نمیکنم، اگر کولر سالم باشد، روشن میکنم هزینههایش که با من نیست، من رانندهام. اما میدانی چون راننده اولین کسی است که از شرکت واحد با او در ارتباط هستند، یقه او را میگیرند.
صحبتهایش تمام نشده است که یکی از مسافران تازهوارد از انتهای اتوبوس میگوید «آقا ماشینت کولر ندارد» با خنده میگوید «بفرما شروع شد، گزارشت را کامل کن» و جواب میدهد، به ما از شرکت گفتهاند که بعدظهرها کولر را روشن کنیم. با اعتراض مسافر که جواب میدهد، بعد از ظهر که آفتاب میرود و هوا خنکتر میشود، از او میپرسم چرا دروغ؛ چرا نمیگویی که باد کولر گرم است، چرا میگویی از شرکت به ما گفتهاند روشن نکنیم؟ میگوید برای همه که نمیشود توضیح داد، روزی هزاران نفر سوار میشوند. چجوری برای همه توضیح بدهم؟ میگویم به ما هم گفتهاند. هرچند که باور نمیکنند، فکر میکنند مثلا به ماشینم فشار میآید یا میترسم اتوبوس من خراب شود.
با ۱۸۸۸ تماس بگیرید
از راننده فاصله میگیرم و به سمت خانمی که اعتراض کرد میروم. به او میگویم من هم قبل از شما اعتراض کردم ولی انگار کولر واقعا خراب است، نگاهم میکند و میگوید «خب باید تعمیر کنند، هوا گرم است، به شرکت واحد اعتراض کنند، صدای اعتراض مسافرها را به گوش مجموعه برسانند، منِ مسافر که رئیس اتوبوسرانی را نمیبینم، حرفم را باید به راننده میزنم.»
صحبتهایش با اعتراض یکی دیگر از خانمها که در ایستگاه میرداماد سوار میشود، قطع شده و هر دو به دختر جوان نگاه میکنیم. راننده اتوبوس در جواب میگوید «با ۱۸۸۸ تماس بگیرید و اعتراض کنید، این شمارهها برای ثبت شکایات مردمی اعلام میشود. شماره ماشینم را هم بردار و اعلام کن که کولر نداشت. شاید صدای شما به گوش مدیران برسد.»
۱۸۸۸ جواب نمیدهد
به سمت دختر معترض میروم و میپرسم، هیچوقت با این سامانه تماس گرفتهاید؟ پاسخ میدهد، «چندین بار تماس گرفتهام، هیچکس جواب نمیدهد، اصلا انگار نمیشود با این سامانه ارتباط گرفت. خانم مسنی که کنار این دختر جوان ایستاده است، نگاهم میکند و میگوید «راست میگوید خانم؛ من هم دو بار تماس گرفتهام، کسی جواب نمیدهد. فکر کنم سرکاری است، چون پریروز هم یکی از همکارانم میگفت تماس گرفته و نتوانسته ارتباط بگیرد. راننده باید اعتراض کند دیگر، او که میتواند.»
به سمت درب جلو اتوبوس میروم، از راننده تشکر میکنم و میگویم همین ایستگاه پیاده میشوم. راننده هم تشکر میکند و می گوید: «در خبرت بنویس که کولرها روشن نمیشود، وگرنه ما روشن میکنیم، به مردم بگو که با ما مهربانتر باشند، شاید حرف تو را گوش کنند. حدود ۱۰ روز پیش به یکی از مسافرها گفتم علاوه بر نمره اتوبوس، دوربین موبایلت را روشن کن و فیلم مرا هم بگیر، باور کن خوشحال میشویم که صدای اعتراض شما را بشنوند و کولرها را تعمیر کنند. تو هم بنویس شاید مسئولین صدای تو را بشنوند.»
نظر شما