عبدالمجید فرائی درباره چرایی نامگذاری ۲۸ تیرماه به عنوان روز شعر آئینی در بزرگداشت محتشم کاشانی به خبرنگار کتاب ایرنا گفت: محتشم کاشانی شاعر ایرانی عهد صفویه و معاصر با شاه طهماسب اول است. معروفترین اثر وی دوازده بند مرثیهای است که در شرح واقعه کربلا سروده است. به او عنایت شد و این شعر عالی را به صورت خاص سروده، این شعر فوقالعاده است. باید شعر به شاعر الهام شود.
این شاعر آئینی با اشاره به اینکه شعرای بزرگی مانند خواجوی کرمانی، نظامی گنجوی و حافظ هم اشعار آیینی دارند، گفت: البته حافظ شعرهایش را در زرورق میپیچد و در لفافه شعر میسراید.
به گفته او تشیع در ایران تا زمان صفویه منزوی بود، از آن زمان بهاء الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهایی؛ میر برهانالدّین محمّدباقر استرآبادی مشهور به میرداماد و مولانا ابوالقاسم بن ابوطالب میرحسینی فِندِرسکی مشهور به میرفندرسکی و محمد باقر بن محمدتقی مجلسی برای زنده نگه داشتن تشیع سعی و کوشش کردند. دراین روند ممکن نیست که امام حسین(ع) نادیده گرفته شود. بنابراین شعر آیینی در زمان شاه عباس صفوی به اوج میرسد.
نمیتوانم وارد دستههای عزاداری محرم شوم
فرائی با بیان اینکه محتشم کاشانی را اهل فن میشناسند، گفت: این در حالی است که برخی از افراد در حوزه شعر آئینی فعالیت میکنند اما ریشه ادبی ندارند. متاسفانه برخی از مداحها شاعر نیستند، اما چیزی را میگویند و در خواندن با طولانی و کوتاه کردن صدا وزن آن را درست میکنند، یعنی قسمتی را سریع میخوانند و قسمتی را میکشند اما ریشه شعر آنها اشکال دارد.
این شاعر آئینی با تاکید بر اینکه چندین سال است که نمیتواند وارد دستههای عزاداری محرم شود، ادامه داد: رنج میبرم وقتی میبینم نوحههایی سرودند که از نظر مفهومی، ادبی و وزنی چیزی است که ترانه لسآنجلسی را بر میدارد و چیزی به نام شعر آیینی و نوحه روی آن میگذارد این در حالی است که این کار توهین به ائمه است.
او با اشاره به شاعران و مداحانی که به درستی فعالیت میکنند، افزود: برخی از مداحها چندین کتاب دارند. شاعران جوانی را میشناسم که شعرهای خوبی سرودند. در ایران شاعران افغانستانی، آثار زیبایی میسرایند. یک شب مرا دعوت کردند، به آنجا رفتم و دیدم شعرهای اصیل و موزونی سرودند. حق را باید بیان کرد و باید به حقیقت احترام گذاشت. باید با ملاحظه و احترام و دقت در وادی اشعار آئینی قدم بگذاریم، نباید این اشعار بدون تامل سروده شوند، زیرا در اشعار آئینی با خداوند و اهل بیت سروکار داریم.
کمالالدین علی محتشم کاشانی در سال ۹۰۵ هجری قمری در کاشان زاده شد و بیشتر دوران زندگی خود را در این شهر گذراند. نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمالالدین در نوجوانی به مطالعه علوم دینی و ادبی معمول زمان خود پرداخت. معروفترین اثر وی دوازده بند مرثیهای است که در شرح واقعه کربلا سروده است. مرثیه دیگری نیز در مرگ برادر جوان خود سروده که بسیار سوزناک است. مجموعهای از غزلیات عاشقانه با نام «جلالیه» نیز از وی باقی مانده است. وی در ربیع الاول سال ۹۹۶ هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۰ هجری قمری) درکاشان درگذشت.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/ بینفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو/ کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب/ کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست/ این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست/ سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند/ گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پروردهٔ کنار رسول خدا حسین
کشتی شکستخوردهٔ طوفان کربلا/ در خاک و خون تپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست/ خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک/ زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان/ خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید/ خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد/ فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم/ کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
نظر شما