امروز دوم مرداد، آخرین گروه از زائران بیت الله به کشور بازمی گردند و پرونده حج امسال بسته می شود ولی نه! قرار نیست پرونده حج بسته شود. اصلا چرا حج را در قالب یک پرونده ببینیم و بگوییم کی باز شد و کی بسته می شود! شاید بتوان گفت نخستین مرحله حج همان زمانی است که قصد ثبت نام می کنید یا زمانی که سازمان حج نام شما را برای اعزام اعلام می کند ولی چطور دلتان می آید که بگویید با پایان مناسک حج یا نشستن هواپیما به تهران یا حتی بعد از ولیمه و سفره اطعام، پرونده حج هم بسته شد؟
ممکن است از نگاه حاج آقا یا حاج خانمی که این سفر را پشت سر گذاشته، آخرین مراحل اجرایی و عملیاتی این مناسک، دادن سوغاتی و پهن کردن سفره احسان باشد ولی خاطره این سفر به قدری شیرین و دلچسب است که هر زائری تمامی سختی ها و مشکلات آن از گرمای بالای ۵۰ درجه مکه و مدینه گرفته تا پیاده روی های طاقت فرسا را فراموش می کند و شیرینی های نماز خواندن در مسجدالحرام و تلاوت قرآن در مسجدالنبی یا رمی جمرات و بیتوته در عرفات و مشعر و خاطرات همسفران همچنان در دل و جانش زنده می شود، به گونه ای که گاهی اشک می ریزد و آرزو می کند که الهی! دورت بگردم، آیا دوباره چنین سفری قسمت و روزی ام می شود؟
اوایل تیر ماه امسال و صبح یک پنج شنبه ای بود که حاج خانم های کاروان آقای خوش بیان فیلشان یاد هندوستان کرده بود و با دیدن صحنه هایی از لبیک زائران در بیت الله الحرام که مصادف با دهه اول ذیحجه بود، آرام و قرار نداشتند و از طریق یک گروه ایتایی با هم قرار گذاشته بودند تا به یاد آن روزها و شب های فراموش نشدنی حج، در جوار حرم حضرت عبدالعظیم دور هم جمع شوند تا هم دیداری تازه کنند و هم خاطرات شیرین حج را با هم مرور کنند.
آرزوی برخی زائران برای آرام گرفتن در حرم بقیع
وقتی همسران این حاج خانم ها از برپایی این جلسه خبردار شدند، آنها هم از این برنامه استقبال کرده و هر کدام که فرصت داشتند به این محفل پیوستند. در لابلای صحبت با یکی از زائران شنیدم که یکی از همین حاج خانم های کاروان خوش بیان مثل خیلی از دیگر زائران، هنگام دیدن حاجی هایی که به گرد خانه خدا می گردند و اعمال خود را به جا می آورند، شب و روز ندارد و مقابل تلویزیون می نشیند و با دیدن فیلم های خانه خدا و حرم نبوی اشک می ریزد و حسرت آن روزها را می خورد. شاید بگویید مناسک حج برای برخی با غم و خاطرات ناراحت کننده همراه است، چون در حدود ۵۰ زائر در این سفر راهی خانه آخرت شدند ولی شاید باور نکنید برخی زائران آرزو می کنند که سفر حج، آخرین سفرشان باشد و جسمشان در کنار حرم رسول خدا (ص) و ائمه بقیه یا در قبرستان ابوطالب در مکه آرام بگیرد.
به هر حال قرار است اعمال و مناسک زائران در این یک ماه یا ۴۰ روز، نقشه راهی باشد برای ادامه زندگی شان. شاید بگویید کسی که ۵۰ سال یا ۶۰ بهار از عمر خود را پشت سر گذاشته و اعمال و رفتارش در خانه وجودش نهادینه شده، چه نیازی به نقشه راه دارد و چه کسی می تواند در رفتار این حاجی ها تغییر ایجاد کند و چگونه می توان با جهاد تبیین در سبک زندگی آنان تحول آفرید. بیایید از طرف دیگر به این مسأله نگاه کنیم. یعنی اگر قرار است یک ماه در سفر حج همواره نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و تلاوت روزی دست کم یک جزء از قرآن نصیبمان شود و همچنین با مُحرم شدن و به تن کردن لباس احرام، از هر جدال و دعوایی با دیگران بپرهیزم و حتی آزارمان به مورچه ای نرسد، پس تکلیف پس از این یک ماه چه می شود؟
ببین یار کجاست
به عبارت دیگر اگر بعد از سفر حج، قرآن را ببوسیم و کنار بگذاریم و نماز اول وقت و آخر وقت برای ما فرقی نداشته باشد و در کسب و کار و زندگی بخواهیم زیرآبی برویم و دین و قانون را دور بزنیم و وجدان خود را توجیه کنیم، پس چه فرقی با کسانی داریم که حج نرفته اند ولی دیندارتر و باخداتر هستند؟ برخی زائران در یک سال گذشته می گفتند در سفرنامه خود بنویس که چرا سازمان حج و زیارت، زائران را بعد از حج رها می کند و خیلی هنر کند، در مناسبت های دینی فقط به یک پیامک اکتفا می کند و اگر زائران بتوانند حال و هوای ایام حج را در خود زنده نگه دارند، شاید بسیاری از مشکلات خانوادگی و اجتماعی، اقتصادی و حتی مشکلات سیاسی حل شود. شاید اینجا باید گفت کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود، «حاجی» احرام دگر بند ببین یار کجاست.
یکی از زائران پیشنهاد می داد که سازمان حج سالی یک بار مراسمی برای زائران سال های گذشته برگزار کند ولی مگر چنین کاری ممکن است؟ چون سالیانه حدود ۹۰ هزار حاجی داریم و برپایی چنین محافلی برای سازمان حج یا بعثه مشکلات بسیاری دارد. اگر باور نمی کنید از مدیران کاروان ها و کسانی بپرسید که موهای خود را در این راه سفید کرده اند ولی شاید بهترین کار این باشد که خود حاجی ها آستین ها را بالا بزنند و سالی یک بار به مناسبتی گرد هم آیند و خاطرات و نکات جدید را مرور کنند. مثل همین کاری که سید گزارشگر کاروان خوش بیان کرد و همسفران خود را به مناسبت عید غدیر به ناهار دعوت کرد.
بگذریم. امروز که مکه و مدینه از حضور زائران ایرانی خالی می شود، ششمین روزی است که شیعیان و عاشقان حسینی لباس مشکی به تن کرده و در خیمه عزای سیدالشهدا مرثیه سرایی می کنند و شال عزا به گردن دارند. روال سال های گذشته معمولا اینگونه بود که همه زائران تا قبل از شروع ماه محرم به ایران برمی گشتند ولی امسال این چند روز هم فرصتی دیگر به دلدادگان عاشورایی داد تا هم در استقبال از کاروان های حاجی ها، یادی از کاروان حسینی کنند و دل های آماده را روانه دشت کربلا.
خدا به ذاکر اهل بیت، غلامرضا سازگار سلامتی بدهد که در وصف عزیمت کاروان امام حسین(ع) از مکه اینگونه سرود:
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد، به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه، ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد
امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش، برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد...
ذبیح اکبر این کاروان باشد علیاصغر، که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد...
حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج، چهل منزل به روی نیزهها سعی و صفا دارد
چو حاجی میشود محرم بپوشد حلّهای بر تن، عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد
تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید، سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد...
گریزهای هنرمندانه ذاکران اهل بیت(ع)
کافی است از خود حاجی ها بپرسید که در این روزهای نخستین ماه محرم چه حس و حالی دارند تا بگویند فقط این روزها را با مصیبت های امام حسین (ع) سر نمی کنند که تمام سفر حجشان رنگ و بوی حسینی داشته است. اگر باور نمی کنید، از روحانی یا مداح کاروان ها بپرسید که در کجای مکه و مدینه و چه زمانی ذکر مصیبت سیدالشهدا را می خواندند که شواهد نشان می دهد از قبل سفر تا بعد از سفر دل های زائران صدها بار از مدینه و مکه به کربلا می رفته. البته نقش روحانیون و مداحان را هم نباید دست کم گرفت که هنرمندانه این ارتباط را برقرار می کنند و به قول خودشان گریز می زنند. مثلاً هنگام بدرقه کاروان، سخن از یک کاروان به میان می آورند که همه مردان آن ها را کشتند و زنان و فرزندانشان را از این شهر به آن شهر به اسارت بردند و همین چند جمله کافی بود تا در دل های زائران آشوبی به پا کند و با اشک های متبرک خود کشور را ترک کنند و اگر کسی در این میان اعتراض می کرد که چرا اوقات مسافران خانه خدا و بدرقه کنندگان را تلخ می کنید، همان مداح هنرمند، گریزی به مدینه می زد و می گفت مسافری را می شناسد که هنگام سفر به خراسان از اهل و عیالش خواست تا برایش گریه کنند و بقیه ماجرای امام رضا(ع) که خودتان بهتر می دانید.
ورود زائران به مدینه و زیارت مسجدالنبی هم مصیبت های خودش را دارد. چون از همان ابتدا برخی در میان مسجد و بقیع به دنبال مزار یک بانو می گردند که بعد از هزار و ۴۰۰ سال همچنان مخفی مانده و همین بهانه کافی است تا بانوان در مقابل نرده های حرم بقیع، یک دل سیر گریه کنند. مصیبت مردان هم در بقیع خود یک مصیبت است. چون دیدن چهار مزار بی قبر و حرم در این قبرستان آن هم در ظل گرما، دل هر انسانی را به درد می آورد؛ چه رسد به شیعیانی که یک عمر در حسرت بقیع سوختند و در انتظار این لحظه بودند که با چهار امام غریب خود به نجوا بنشینند ولی چه باید کرد که مجبورند همچون امام حسن و امام حسین که در مراسم تشییع شبانه مادر خود در مدینه آستین به دندان می گرفتند تا کسی صدای گریه آن ها را نشنود، آن ها هم باید در این حرم بی سرپناه آرام بگریند.
مداحان معمولاً از روضه حضرت زهرا به کربلا اینگونه گریز می زنند و زبان می گیرند که یک شب امام حسین بعد از شهادت حضرت زهرا بهانه مادر گرفت و آرام و قرار نداشت تا این که امیرمومنان، فرزندان خود را مخفیانه بر سر مزار دردانه پیامبر برد و هر یک از فرزندان با سوگ و گداز با مادر سخن گفتند. سالار شهیدان در آن شب دست به سینه گذاشت و به مادر سلام داد ولی هر سلامی پاسخی دارد و فاطمه زهرا در عصر عاشورا آن هنگام که شمر وارد قتلگاه شد...
اگرچه امسال عربستان چراغ سبزی نشان داد و از آن سخت گیری های بی منطق در کنار حرم رسول خدا و بقیع کمتر دیده می شد ولی مگر می توان در چند دقیقه مصیبت های امام حسن مجتبی (ع) را مرور کرد، همان امامی که هنگام شهادت به سیدالشهدا فرمود لایوم کیومک یا ابا عبدالله و همین یک جمله کافی است تا خود به خود به صحنه عاشورا قدم بگذاری و ببینی کدام داغ امام حسین سنگین تر از مصیبت های امام حسن است، همان امام حسنی که با تیرهای زهر و کین پیکرش با تابوت به هم دوختند و همان امامی که سفارش یاری امام حسین را به دو فرزندش یعنی عبدالله و قاسم کرد تا جان نثار برادرش در کربلا باشند.
یا حسن بن علی! الهی دورت بگردم. مگر نشنیده اید که حضرت قاسم در روز عاشورا از عموی خود سیدالشهدا اجازه میدان خواست ولی امام به یادگار برادرش اجازه نداد و آن زمان بود که بازوبند خود را که وصیت پدرش بود، به امام حسین نشان داد تا اذن میدان بگیرد و شهادتی شیرین تر از عسل را در تاریخ ماندگار کند. حالا شما بگویید با این همه مصیبت، مگر می توان از بقیع خارج شد. یک طرف قبر ام البنین، همان مادری که چهار دسته گل خود را تقدیم امام حسین (ع) کرد و بعد از عاشورا می گفت دیگر مرا ام البنبن نخوانید... همین یک بیت کافی است تا آتشی در خرمن دل های عاشورایی بزند و زائران را تا علقمه بکشاند. خدا رحمت کند ذاکر با اخلاص احمد دلجو را که می گفت «همه جا کربلا، همه جا نینوا» و انسان را به یاد این عبارت معروف می انداخت که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
به سمت قبور ائمه بقیع می رویم. نمی دانم از کدام مصیبت های کربلا بگویم؛ یا علی بن الحسین! الهی دورت بگردم. من به فدای آن گریه هایی که ۴۰ سال برای مصیبت های پدر و برادر و عموی خود داشتی و هر بار که از آن حضرت علت گریه را سوال می کردند، به حادثه عاشورا اشاره می کرد. تصور کنید هر بار که نگاه امام به آب می افتاد، گریه سر می داد، هر وقت گوسفندی را می دید که قصد ذبح آن را داشتند، سوال می کرد آیا به این حیوان آب داده اید یا نه و وقتی می گفتند بله، اشک هایش روان می شد و می گفت ولی پدر مرا با لب های تشنه... اگرچه بسیاری از مورخان معتقدند گریه های امام سجاد (ع) بیشتر جنبه سیاسی و مبارزه با دستگاه ظالم زمانه بوده ولی عواطف مردم مدینه را هم تحریک می کرد تا یاد و نام امام حسین را فراموش نکنند.
با محمد بن علی! الهی دورت بگردم. مصیبت های امام باقر(ع) هم که جای خود دارد، به ویژه چون ایام شهادتش مصادف با عزیمت زائران به مکه و خالی شدن مدینه است، حزن و اندوه خاصی بر دل های شیعیان حاکم می شود، امامی که بسیاری از واعظان و مداحان، آن حضرت را آخرین یادگار کربلا می نامند، چون در کربلا فقط چهار سال داشت و شاهد جنایت های یزیدیان و امویان بود و از همین جا گریز به کربلا آغاز می شد تا زائران همسفر کاروان اهل بیت (ع) را در مسیر کوفه و شام شوند.
یا جعفر بن محمد! الهی دورت بگردم. اگرچه آخرین امام مدفون در بقیع، به عنوان شیخ الائمه معروف است ولی مداحان هنگام بیان مصیبت های آن حضرت، گریزی به کربلا می زنند و می گویند اگر برای تشییع امام صادق (ع) هزاران شاگرد حاضر شدند ولی دل ها بسوزد بر امامی که پیکرش سه شب و دو روز در صحرای سوزان کربلا بود و کسی آن حضرت را تشییع نکرد که حتی ۱۰ زنازاده شقی بر اسب های خود نعل تازه زدند و بر پیکر حسین...
از حرم ائمه بقیع خارج می شویم ولی مگر می توان از کربلا خارج شد؟ چون در هر گوشه ای از مدینه می توان گریزی به عاشورای حسینی زد. به کوه احد و مقبرة الشهدای جنگ احد می روید، مداحان از مظلومیت حضرت حمزه می خوانند و هنگامی که به انداختن ردای پیامبر بر پیکر حمزه اشاره می کنند، مصیبت گریه رسول خدا (ص) بر مظلومیت عموی خود را یادآوری می کنند و آنگاه به کربلا گریزی می زنند که امام سجاد (ع) چگونه پیکر پدر خود را بدون غسل و کفن و با تکه ای از بوریا...
قرائت کلام وحی از نگاهی دیگر
قرآن خواندن زائران در مدینه یا مکه هم یادآور مصیبتی دیگر است که سخنرانان و مداحان به زائران یادآوری می کنند و هنگامی که از اجر و ثواب قرائت قرآن سخن می گویند به جایگاه قاری هم اشاره می کنند که باید بر لب های قاریان قرآن بوسه زد ولی در تاریخ، فقط از یک قاری یاد شده که هنگام تلاوت قرآن به جای بوسه بر آن لب ها، چوب خیزران می زدند درحالی که رسول خدا(ص) بر این لب ها بوسه زده بود.
هنگامی هم که از مدینه خارج می شویم، برخی مداحان یادی از نحوه خروج امام از مدینه می کنند که چگونه با کاروانی به همراه اهل و عیال و یارانش به سمت مکه و کوفه رفت ولی وقتی این کاروان به مدینه بازگشت نه علی اکبر و ابوالفضل با آن ها بود و نه علی اصغر و رقیه. حضرت ام کلثوم هم هنگام ورود کاروان بدون برادر به مدینه این شعر را زمزمه می کرد مدینة جدنا لاتقبلینا ... ای مدینه پیامبر! مارا قبول نکن! ما با حسرت و اندوه ها آمده ایم. پیامبررا از حال ما با خبر کن...
هنگام انجام مناسک حج هم اینگونه است که مصیبت های عاشورا و کربلا، دل های زائران را زیر و رو می کند. یعنی از مُحرم شدن و لبیک گفتن و سعی صفا و مروه بگیرید تا صحرای عرفات و قربانی در منا. نمی دانم از کجا شروع کنم؟ قبلا گفتم برخی زائران هنگام سعی صفا و مروه زیر لب زمزمه می کردند گرد حرم دویده ام، صفا و مروه دیده ام، هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود. بگذریم از شاعرانی که شعرهایی طولانی در مقایسه کربلا و خانه خدا سروده و کعبه و کربلا، فضیلت های خود را بیان می کنند. شاید به همین دلیل است که برخی می گویند بوی بهشت میوزد از کربلای تو، ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو.
امید زائران برای ملاقات با صاحب الزمان(عج)
گاهی هنگام طواف زمزمه هایی آشنا از زائران ایرانی به گوش می رسید و آن هم زیارت عاشورا بود که مصیبت های سیدالشهدا را سربسته به تصویر می کشد اما اوج مصیبت های امام حسین (ع) را باید در صحرای عرفات دید. چرا که در هر خیمه و چادری مصیبت های حضرت ابوالفضل با گریه زائران درهم می پیچد و نگاه بسیاری از زائران به ورودی چادر است که آیا امام زمان (عج) به مجلس آنان می آید یا نه. چون بر اساس برخی روایات، حضرت ولی عصر(عج) در زمان غیبت بین مردم حضور دارند اما کسی آن حضرت را نمیشناسد و امام صادق (ع) فرمود یکی از مکانها و زمانهایی که امام حضور دارند در صحرای عرفات و در موسم حج است. از طرف دیگر برخی نقل کرده اند که امام زمان (عج) در صحرای عرفات، هر جایی که ذکر مصیبت حضرت عباس(ع) باشد، حضور پیدا می کند. به همین دلیل سال هاست که شیعیان به امید دیدار آن حضرت با توسل به علمدار کربلا و ذکر مصیبت های آن حضرت، امید ملاقات با امام زمان خود را دارند.
دعای امام حسین (ع) در کنار جبل الرحمه در صحرای عرفات هم یکی از دعاهایی است که زائران بی برو برگرد به قرائت آن مشغول می شوند و مداحان در لابلای این دعای عارفانه و عاشقانه سیدالشهدا(ع) به جملات و واژه های آن حضرت استناد می کنند و روایتگر مصیبت های امام حسین (ع) می شوند. مثلا وقتی آن حضرت به نعمت سلامتی اعضای بدن مانند رگ های گردن، قفسه سینه، شاهرگ، غضروف دنده ها، استخوان و انگشتان اشاره می کند، موجی از مصیبت های سیدالشهدا(ع) در ذهن شیعیان ایجاد می شود و نمی دانند به یاد کدام مصیبت گریه کنند؛ به یاد انگشتی که برای بردن انگشتر، آن را بریدند یا قفسه سینه که و الشمر جالس علی صدره...
آیا امام حسین (ع) حج ناتمام داشتند؟
در اینجا دو پرانتز باز می کنم تا خوانندگان به آن توجه داشته باشند. یکی حج ناتمام امام حسین(ع) و دیگری زمانی است که امام حسین دعای عرفه را قرائت کردند. برخی تصور می کنند که امام حسین در مکه مشغول مناسک حج بودند و حج خود را ناتمام گذاشته و به سوی کوفه و کربلا حرکت کردند، در حالی که آن حضرت در آن سال به قصد حج در مکه حضور پیدا نکرده بود. به عبارت دیگر امام حسین (ع) در روز هشتم ذی حجه از مکّه خارج شد، در حالی که اعمال حج از شب نهم ذی حجه آغاز می شود.
برخی مداحان به گونه ای دعای عرفه را قرائت می کنند و به مصیبت های سیدالشهدا(ع) گریز می زنند که گویی آن حضرت بعد از خواندن دعای عرفه راهی کوفه و کربلا شدند در حالی که آن حضرت این دعا را قبل از سال ۶۰ هجری قرائت کرده بودند.
اجازه عزاداری ماه محرم از مسلمیه
وقتی می گویم روز عرفه، اوج ذکر مصیبت های جگرگوشه پیامبر اکرم (ص) است، بی جهت نیست. چون چنین روزی مصادف است با شهادت حضرت مسلم بن عقیل و ذاکران اهل بیت(ع) به بی وفایی کوفیان اشاره می کنند که چگونه در ابتدای ورود مسلم او را گرامی داشتند ولی به خاطر دنیا و ترس از عبیدالله دور او را خالی کردند تا این که مسلم تک و تنها به خانه یک پیرزن پناه آورد و در نهایت با مکر دشمن به دام افتاد و او را از بالای دارالاماره کوفه با دستانی بسته... بسیاری از زائران در چنین روزی، رزق و روزی عزای حسین را از خدا می گیرند و بیش از ۵۰ سال است که بسیاری از هیات های تهران با به راه انداختن دسته های عزاداری به مدت سه شب در حرم حضرت عبدالعظیم بیرق های عزای حسینی را برپا می کنند و به مرثیه سرایی و سینه زنی می پردازند و مداحان و پیرغلامان هم با چهارپایه خوانی در بازار شهرری به یاد کوچه های پر از غربت کوفه مرثیه امام حسین (ع) را سر می دهند.
مجالس عزای حسینی بعد از صحرای عرفه در چادرهای صحرای منا بیشتر شنیده می شود. یعنی واعظان و مداحان به گونه ای زندگی حضرت اسماعیل و امام حسین (ع) را به صورت تطبیقی مرور می کنند؛ از زمانی که نوزاد حضرت ابراهیم از تشنگی در حال جان دادن بود و زیر پایش آب زمزم جاری شد تا آن هنگام که قرار شد به دست پدرش در راه خدا قربانی شود ولی به دستور الهی قرار شد گوسفندی را قربانی کند. سرنخ های مصیبت عاشورایی را به راحتی می توان پیش بینی کرد که معمولا ذاکران اهل بیت(ع) به زبان حال اشاره می کنند که ای کاش همانگونه که آب زمزم زیر پای اسماعیل جاری شد، آبی هم زیر پای حضرت علی اصغر جاری می شد.
کعبه آمد، فاخلع نعلیک
حاجیِ دور از منا، اعتبار من بیا، خاک پای تو منم، کربلایم کربلا؛ بودم چشم به راهت، تا با خاک پاهت، باشم ساحل کشتی نجات؛ از یُمن تو شد، خاک من شفا، شد میقات من، این سعی و صفا، کعبه آمد فاخلع نعلیک، لبیک اللهم لبیک. در طوافم گِرد تو، کعبه روز دهم، تلبیه خواند جبرئیل، مرحباً اهلاً بکم؛ گوشه گوشه ام، شد رکن و مقام، ابراهیم من، مولا السلام؛ من آمادهام، تا فانی شوم، تا میزبان این، مهمانی شوم؛ من هم همراه ملائک، هستم حَلّت بفنائک، کعبه آمد فاخلع نعلیک لبیک اللهم لبیک.
داستان ذبح حضرت اسماعیل در سوره صافات آمده و مفسران از آیه ۱۰۷ این سوره (و فدیناه بذبح عظیم) به عنوان نکته کلیدی یاد می کنند. برخی معتقدند علاوه بر تفسیر ظاهری یک تفسیر باطنی نیز برای آن وجود دارد که معنای باطنی ذبح عظیم به امام حسین (ع) ناظر است. به عبارت دیگر معنای ظاهری ذبح عظیم قربانی ظاهری است که از سوی خدا در قبال قربانی نشدن فرزند ابراهیم (ع) فرستاده شده و معنای باطن آن، ناظر به فردی است که از نسل ابراهیم (ع) خواهد بود و ذبح عظیمی است که از لحاظ عظمت و رتبه بسیار والاتر از فرزند ابراهیم (ع) خواهد بود.
پس کجا رفته حسین فاطمه؟
حاجیان جمع اند دور هم همه، پس کجا رفته حسـین فاطمه؛ حاجـیان رفتند یک سر در منا، پس چرا او رفته سوی کربلا؛ او به جای موی سر ،سر می دهد، قاسم و عـباس و اکبر می دهد؛ سعی حـج او صفا با خنجر است، مروه اش قبر علـی اصغر است.
سفر حج ما هم به پایان رسید ولی هنوز نکات بسیاری هست که اگر خدا توفیق دهد در یک سفرنامه خواهم نوشت. زائران کاراوان خوش بیان قبل از پرواز در فرودگاه مدینه بر طبق یک سنت دیرینه از یکدیگر حلالیت می طلبند. همه، همدیگر را حلال می کنند و می گویند به جز خوبی چیزی به یاد نداریم. اللهم انا لانعلم منه الا خیرا. یکی از زائران می گفت حالا که همزمان با ایام محرم وارد کشور می شویم، پیراهن های مشکی را به تن می کنیم و سفر حج خود را با عزای حسینی کامل می کنیم. به هر حال برخی می گفتند زائران تا چهار ماه حالت معنوی دارند و به خدا نزدیک تر هستند و باید قدر این حالت را بدانند.
نکته جالب این بود که برخی زائران یکدیگر را سفر بعدی حواله می دادند تا دوباره خدا این سفر معنوی را روزی همه زائران کند و برخی هم می گفتند که اولین سفری که بعد از حج خواهند داشت، زیارت حرم ارباب بی کفن خواهد بود. هنوز یکی دو ماه از این سفر نگذشته بود که برخی همسفران در شبکه های اجتماعی با فرستادن عکسی از بارگاه سیدالشهدا و بین الحرمین، تصمیم خود را به فضل الهی با بار نشاندند و دیری نپایید که دعای زائران در حق همسفران حج به اجابت رسید و در زیر قبه سیدالشهدا (ع) دعاگوی همه آرزومندان و حاجتمندان بودم و در حرم امیرمومنان(ع) هم از حضرت خواستم تا توفیق نوشتن سفرنامه ای از حج را نصیبم کند که به شکرانه این گزارش ۲۱ قسمتی، سر به سجده شکر می گذارم.
نظر شما