عوامل و گروه های مرجع در هر جامعه بر هنجارهای اجتماعی و شکل گیری رفتارهای خرد و کلان انسان ها موثر هستند. یکی از این عوامل، افراد موثر و دارای تاثیرگزاری اجتماعی هستند که شامل افراد متنوعی می شوند. این افراد می توانند ورزشکار، یک دانشمند شاخص، سیاستمدار و هنرمند باشند. نکته مهم این است که دلیل توجه و تاثیرپذیری جامعه از این افراد به دلیل نمایش رسانه از این افراد است. این رسانه می تواند رسانه های رسمی خبری مانند سینما و تلویزیون و یا شبکه های اجتماعی باشد. به همین دلیل افراد پرحاشیه یا حاشیه ساز در شبکه های اجتماعی، گاهی از یک فرد نخبه در ایجاد حرکت های اجتماعی موثرتر هستند؛ هرچند این تاثیر به نفع جامعه نباشد.
یکی از این گروه های بسیار موثر بر جامعه، هنرمندان و به ویژه بازیگران هستند. نکته بسیار مهمی که در اثربخشی این گروه در جامعه وجود دارد، این است که آنچه از این گروه مخابره می شود، زندگی واقعی این افراد نیست، بلکه این افراد معمولا با طراحی و برنامه ای خاص در فضای رسانه به نقش آفرینی می پردازند؛ هرچند که زندگی آنان معمولا از اهمیتی بیشتر از نظر هنری و حرفه ای مطرح می شود ولی علت اهمیت آن این است که گاهی تصور می شود که شکل رفتار و پوشش هنرمند در نقش می تواند در فضای جامعه نیز استفاده شود.
اصولا طراحی لباس در عرصه سینما و هنر به شکلی است که باید مفاهیم مربوط به نقش را بازنمایی کند. مثلا پریشانی روانی فرد با مصرف دخانیات و عدم رعایت هنجار رفتار و پوششی نمایانده می شود در حالی که می بینیم جامعه بدون درنظر گرفتن بعد منفی نقش و گاهی به دلیل علاقه به بازیگر از وی الگوبرداری کرده و کژرفتاری ها و بدپوششی یک بازیگر در یک نقش به شکل مد یا به صورت فراگیر در جامعه دیده می شود. شاید بخش مهمی از این تاثیرگزاری منفی به این دلیل باشد که همراه با دیده شدن یک نقش که بازنمایی کژرفتاری است، افراد دانش کافی برای درک ناهنجاری را نداشته و آن را نوعی راهکار برای جلب توجه به ویژه از سوی نوجوانان در جامعه می دانند.
نکته مهم دیگر این است که گاهی بازیگر و ایفا کننده نقش، همان سبک پوشش را در فضای غیر از صحنه نمایش نیز به کار می برد و خود نیز تفاوت بین نقش و زندگی واقعی را درک نمی کند. گاهی بخشی از این فرورفتن در نقش، طبیعی است ولی موجب می شود تا نه بازیگر و نه مخاطب و جامعه دنبال شوندگان، متوجه تفاوت بین نقش و زندگی واقعی شوند و این نوع کژرفتاری به رفتار عادی و البته جذاب تبدیل شود.
اینجا باید توجه داشت تا ابتدا هنرمندان بدانند که این ایفای نقش نباید بر زندگی شخصی آنان تاثیری چشمگیر داشته باشد و از سوی دیگر وظیفه دارند تا مخاطبان خود را نسبت به هنجارهای شرعی و قانونی جامعه متوجه سازند. مثلا یکی از وظایف خود را در این بدانند که در انظار عموم جامعه قوانین رفتاری و پوششی را رعایت کنند. همچنین گاهی لازم است تا در کنار آموزش این امور از سوی نهادهای مسئول در صورت عدم رعایت این موارد (پس از آموزش صحیح به آنان) با افرادی که از ظرفیت دنبال شوندگی سوء استفاده می کنند، برخورد شود.
گاهی خود بازیگران نمی دانند که قوانین پوشش و رفتار در جامعه چیست و تحت حضور در فضاهای متفاوت و گاهی تاریخی و یا به دلیل بازنمایی نقش های خاص این گونه تصور می کنند که می توان در فضای عمومی و مجازی نیز به همان شکل و پوشش ظاهر شد. این امر همانطور که ذکر شد موجب اثر ضدفرهنگی یک عنصر فرهنگی در جامعه خواهد بود، درحالی که با همکاری و تعامل شفاف و دقیق بین هنرمندان و جامعه نخبگان در عرصه فرهنگ می توان از این ظرفیت برای گسترش هنجارهای اجتماعی و مبارزه با عوامل آسیب زا استفاده کرد. تجربه و تعامل با هنرمندان ثابت کرده که بیشتر آنان در صورت تعامل همدلانه نسبت به الگوهای رفتاری خود احساس مسئولیت خواهند داشت.
نظر شما