شواهد حاکی است در بحبوحه جنگ غرب با روسیه در شرق اروپا (اوکراین) این جنبش اجتماعی به تدریج می رود به "استخوانی در گلوی" غربی ها به ویژه فرانسه، آمریکا و انگلیس که دارای منافع ریشه دار و گسترده در غرب آفریقا هستند، تبدیل شود و حتی برخی کارشناسان سیاسی از آن به عنوان "رستاخیز آفریقا" نیز یاد می کنند.
توصیف "رستاخیز آفریقا" از این خیزش مردمی نیجر برای اولین بار توسط "ابراهیم ترائوره" رئیس جمهوری بورکینافاسو دیگر کشور آفریقایی در همسایگی نیجر در ۲۸ ژوئیه در مجمع روسیه – آفریقا" در سن پترزبورگ روسیه درست دو روز بعد از آغاز جرقه این خیزش در ۲۶ ژوئیه در نیامی پایتخت نیجر، انجام شد.
وی در سخنرانی خود در این مجمع دو روزه در برابر نمایندگان ۴۹ کشور آفریقایی که ۱۷ نفر آنها رئیس دولت بودند با استفاده از این عنوان برای جابجایی مسالمت آمیز قدرت در این کشور، تاکید کرد که آفریقا نیاز به رهبرانی دارد که "دیگر به هر سازی که امپریالیست های می زنند نرقصند".
چون نیروهای گارد ریاست جمهوری نیجر ۲۶ ژوئیه (۴ مرداد ماه) با بازداشت "محمد بازوم" رئیس جمهوری دست نشانده غرب در داخل کاخ اش و سپس برکناری او، بر دوره جدید سیاست ورزی و نخستین تجربه انتقال مسالمت آمیز قدرت در این کشور استعمارزده نقطه پایان گذاشتند.
نیجر با ۱.۳ میلیون کیلومتر مربع مساحت، پهناورترین کشور در منطقه غرب آفریقاست و اکثریت جمعیت ۲۴ میلیون نفری آن را مسلمانان تشکیل میدهند. هر چند این کشور یکی از فقیرترین کشورهای جهان است اما از بزرگ ترین ذخایر اورانیوم نیز برخوردار است. این کشور تا سال ۱۹۶۰ مستعمره فرانسه بود و در این سال استقلال خود را از این کشور اعلام کرد.
به همین دلیل دولت فرانسه که بازنده اصلی کودتا در مستعمره سابقش (نیجر) است، با تهدید کودتاچیان و تعیین ضربالاجل ۳۰ روزه برای خروج هزار و ۵۰۰ تن از نظامیانش از این کشور رو به رو شد، بنابراین همچنان با هماهنگی با آمریکا قاطعانه از طرح مداخله نظامی خارجی «برای سرکوب کودتا» حمایت می کند.
این موضع گیری فرانسه موجب شد "اورانتیو واسابولو" اقتصاددان برجسته ایتالیایی روز گذشته در مصاحبه با نشریه "فارودیروما" کشورش گفت: «آنها آن را کودتا نامیدند، اما من می گویم که این فقط بازپس گیری حاکمیت توسط ملتی بود که یک دولت عروسکی را که توسط مکرون خواسته شده بود سرنگون کردند.»
وی حتی از این جنبش اجتماعی به عنوان «آغاز یک فرآیند برگشت ناپذیر» در نوار ساحل آفریقا شامل سودان، چاد، نیجر، بورکینافاسو، مالی و موریتانی، یاد می کرد و گفت: "همانطور که ترائوره به حق گفته است، “امروز ما با خشن ترین و خشونت آمیزترین اشکال استعمار نو و امپریالیسم در آفریقا روبرو هستیم، درست همانگونه که در اروپا، نبردی بین جهان تک قطبی و جهان چند قطبی جریان یافته و ادامه دارد که ریشه در جنگ اوکراین-روسیه دارد".
رئیس جمهوری بورکینافاسو همچنین گفته بود:"امروزه یکی از مشکلات قاره آفریقا وضعیت صاحب منصبان آن است که نه تنها به رشد مردم خود کمک نمی کنند، با امپریالیسم همخوانی داشته، به عنوان «وابستگان» شرکتهای نفتی یا پیمانکاران معدنی و دولتهای کشورهای استعمارگر جدید رفتار میکنند و مجریان بی جیره و مواجب اروپائیان هستند که با نقض حقوق اولیه انسانی مانع تحقق خواست تاریخی ملت هایشان برای رهایی هستند، در واقع رهبران نیجر نیز به عنوان ژاندارم اتحادیه اروپا در این زمینه عمل می کردند".
کارشناسان تحولات اجتماعی این قضاوت ترائوره را به حق ارزیابی کرده و معتقدند اگر غرب به رهبری آمریکا بخواهد ، خواست مردم غرب آفریقا را نادیده گرفته و راه حل مداخله نظامی را پیش بگیرد بی تردید گرفتار یک جنگ ویرانگر "تعیین سرنوشت" دیگر همچون "جنگ ویتنام" اما این بار در یک منطقه "نفت خیز" و "اورانیوم خیز" در جهان خواهند شد که حتی می تواند دستاوردهای غرب در شرق اروپا (اوکراین) را نیز بر باد بدهد.
با این وجود هنوز مشخص نیست این وقایع در نیجر که با حمایت گسترده مردم از آن همراه شده است تا چه میزان این کشور از غرب آفریقا را به جمع کشورهای منتقد واقعی سیاست های غرب در جهان اضافه می کند و هنوز هم مشخص نیست شرایط تا چه اندازه ممکن است برای به نفع مردم و یا متحدان غربی حاکمان قبلی این کشور تغییر کند.
چون تحلیلگران معتقدند نیروهای امریکا، فرانسه و سایر نیروهای اروپایی هنوز ردپای زیادی در این کشور برای عملیات «ضد شورش» منطقه ای خود دارند، چون علاقهای به از دست دادن موقعیت خود در این منطقه ندارند؛ حتی اگر نیاز به برقراری روابط با این دولت نظامی باشد.
غربی ها عادت دارند علاوه بر اینکه از قبل در ساختار قدرت کشورهای تحت نفوذ خود دستکاری کنند، حتی نیروهای نیابتی ضد مردمی خود را نیز در چهار گوشه کشور هدف در آب نمک نگه می دارند تا مبادا کنترل حوزه تحت نفوذ و یا استعمار خود را از دست بدهند، مثلا در جنوب نیجر، در امتداد مرزهای نیجریه و چاد، ارتش در برابر راهزنان مسلح و جنگجویان بوکوحرام قرار دارد که خطرات مرگباری برای نیجریها و همچنین پناهندگانی دارند که آنها به این کشور میفرستند.
در غرب این کشور نیز گروههای مسلح تروریستی مرتبط با داعش و القاعده در منطقه مرگبار مرزی مشترک با مالی و بورکینافاسو مستقر هستند. بخشهایی که از درگیری طولانیمدت در این سه کشور رنج میبرند، چون محمد بازوم، رئیس جمهوری انتصابی غربی ها در این کشور هرج و مرج و سیستم غیردمکراتیکی را به راه انداخته بود که نتیجه آن فقط حفظ منافع غربی ها بود.
بنابراین بعید است غربی ها به راحتی بخواهند از منافع هنگفتی که طی سال های متمادی از این نقطه از جهان به دست آورده و می آورند، دست بکشند، تا جایی که "ریدا لیاموری" کارشناس ارشد اندیشکده مرکز سیاست جنوب جدید مستقر در رباط پایتخت مغرب به تازگی به خبرگزاری الجزیره قطر گفت: «احتمالا کشورهای غربی منتظر خواهند بود تا ببینند چه اتفاقی میافتد و چه کسی کنترل شرایط را در دست خواهد گرفت - چه رهبران کودتا و چه محمد بازوم با استقرار مجدد به عنوان رییس جمهوری، اقدام جدیدی را به بهانه مبارزه با تروریسم اما به نفع منافع تاریخی خود رقم بزنند.»
در واقع همین ترس مردم نیجر از دستکاری مجدد سیستم سیاسی کشورشان به دست غربی ها موجب شد که معترضان طرفدار کودتا در نیامی، پایگاه اپوزیسیون سیاسی روز پنجشنبه برای ابراز حمایت از کودتا گرد هم آیند و برخی از آن ها تابلوهایی ضد فرانسوی در دست داشتند و مقر حزب سیاسی بازوم در حالی به آتش کشیدند که او از طریق تلفن با مقامات امریکا و سازمان ملل در تماس بود.
بنابراین بسیاری از کارشناسان، تحولات اخیر در نیجر را که پیش از این مشابه آن در کشورهای آفریقایی مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری و آفریقای مرکزی نیز رخ داده بود را اخراج غرب و بهخصوص فرانسه از آفریقا تعبیر کردند. این روند که بیارتباط با تغییر قدرت در عرصه بینالملل نیست، نشان میدهد فضای جهان هر روز بر دولتهای غربی دارای سابقه استعمارگری در این قاره و حتی جهان تنگتر میشود.
موج جدید تظاهرات آفریقاییها یا آفریقاییتبارها طی دو هفته اخیر علیه اروپایی ها و به طور خاص علیه فرانسه حتی در شهرهای فرانسوی پاریس، مارسی و... خود گواه روشنی است که چگونه این جنبش آفریقایی که حتی بعضی جریانات اجتماعی فرانسه و برخی کشورهای دیگر را نیز به خود جذب کرده است، می رود به یک خیزش سراسری ضد غرب در سطح آفریقا تبدیل شود، آفریقایی که به دلیل سابقه استعماری غرب به تدریج به شرق نیز تمایل پیدا کرده است.
یعنی به خوبی می بینیم با خیزش مردمی که در نیجر به راه افتاده و در دیگر کشورهای جهان و حتی در اروپا نیز طرفدارانی پیدا کرده، بعید نیست به زودی شاهد تغییرات جدیدی در اصلاح روند شکلگیری نظم جدید بینالمللی نباشیم و شاهد نظم جدیدی نباشیم که بیشتر به شرق و آسیا گرایش دارد، چرا که دولتهای قدرتمند آسیا اعم از چین، روسیه، ایران، هند و... هیچ سابقه استعماری در آفریقا نداشتهاند.
بنابراین بعید نیست این خیرش مردمی در کشور آفریقایی نیجر و حمایت جهانی از آن نتواند با افزایش خودآگاهی و اعتماد نفس آفریقایی ها به یک رستاخیر آفریقایی تبدیل شده و حتی بعد جهانی نیز بگیرد. یعنی شاهد موج جدیدی از انقلاب های "الهیات رهایی بخش" به سبک "فرانتس فانون" در این قاره و حتی در جهانی به سیاهی کشانده شده توسط غرب باشیم.
نظر شما