به گزارش روز شنبه ایرنا، این رسانه آمریکایی نوشت: امروزه مشروعیت دولت ها در سراسر جهان کاهش یافته که ناشی از ضعف آنها در تضمین خدمات و فرصتهای برابر و عادلانه برای شهروندان شان همزمان با کُند شدن روند رشد اقتصادی و وخامت بی عدالتی ها، است.
آمریکا و اروپا به دلیل خشونت پلیس، کاهش مزایای رفاه اجتماعی و افت چشم انداز اقتصادی در معرض چنین تغییراتی بوده اند. چین نیز با نابرابری شدید، مزایای قدیمی و نخ نماشده رفاه اجتماعی، و فرصتهای رو به کاهش مواجه است.
این درحالیست که نارضایتی در سطح جهان صنعتی افزایش یافته و خصوصی سازی خشونت، کاهش مشروعیت دولت ها را تشدید کرده است.
در ادامه این گزارش با اشاره به اینکه کاهش کنترل دولت بر خشونت، در چارچوب فعالیت های خشونت آمیز از سوی باندهای تبهکار و فعالان خصوصی و از طریق تعمیق وابستگی به پیمان کاران نظامی رخ می دهد، آمده است: در آمریکا، اقدامات خشونت آمیزی که توسط افراد جنایتکار، تک تیراندازها و افراطی گرایان سیاسی انجام شده است مردم را به وحشت انداخته و اعتماد آنها به پلیس را از بین برده است. بی اعتمادی به مقامات این کشور، حتی شهروندان را ترغیب به خرید سلاح برای محافظت از خود کرده است.
این گزارش می افزاید: تضعیف مشروعیت دولت-ملت ها پیامدهای عمیقی برای ارتش هایی آنها به همراه دارد. با کاهش مشروعیت یک دولت، تمایل جوانان برای مبارزه برای دولت کاهش می یابد. ارتش ها چارهای جز تکیه بر متخصصان حرفهای و پیمانکاران ندارند. برای مثال، حدود نیمی از نیروهایی که در عملیات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان خدمت می کردند، پیمانکار بودند و تقریباً تمام عملیات امنیتی چین در خارج از کشور توسط پیمانکاران انجام می شود. بنابراین، کنترل دولت ها بر خشونت و نیروهای مسلح خود در این دو کشور کاهش یافته است.
کاهش مشروعیت دولتهای مرکزی و خصوصیسازی خشونت، همزمان با افزایش جذابیت گروهها و هویتهای غیردولتی رخ داده است. برای بسیاری از شهروندان، هویتها و گروههای قومی، مذهبی، عامهپسند و دیگر هویتها جذابیت بیشتری پیدا کرده و حس وطن پرستی آنها را کاهش داده است.
با کاهش اعتماد به دولت، مردم ممکن است مقامات را به عنوان یک مانع یا حتی شکارچی قلمداد کنند. در آمریکا، گروههای شبهنظامی مسلح مقامات منتخب را تهدید کردهاند. در این کشور، دو قطبی شدن سیاست و کاهش مداوم اعتماد به دولت فدرال، مشکلات سرپیچی دولت های ایالتی را تشدید کرده است. شبه نظامیان مسلح و افراد آسیب دیده -همانطور که در تلاش برای ربودن فرماندار میشیگان یا در حمله به همسر نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا رخ داد- گهگاه مقامات دولتی را تهدید می کنند.
ترکیبی از عوامل مختلف -شامل ضعیف شدن دولت های مرکزی، خصوصیسازی خشونت و قدرت فزاینده گروهها و هویتهای غیردولتی و فرعی، خطرات امنیتی جدیدی را برای همه دولتها ایجاد میکند. این روند مدتهاست که در سراسر جهان در حال توسعه، رخ داده اما به طور فزاینده ای جهان توسعه یافته را تهدید می کند. خطرات این امر در زمان صلح اندک است زیرا منابع کشور توسعه یافته برای تضمین روند ناآرام ثبات در این کشورها کافی است.
نشنال اینترست در بخشی از گزارش خود آورده است: شوک ها و فشارهایی که رخ می دهند کشورها را با آسیب پذیری های طولانی مواجه می کند. در آمریکا تبعات همه گیری کرونا با ناآرامی های داخلی گسترده ای توام شد که در حمله بی سابقه به کنگره به اوج خود رسید.
بسیاری از بازی های جنگی به بررسی سناریوهای احتمالی رویارویی آمریکا و چین در دریای جنوب چین می پردازند اما خطرات سیاسی چنین جنگی ممکن است تا مدتها بعد از درگیری های فرضی بروز نکند.
این رسانه با اشاره به جنگ روسیه و اوکراین مدعی شد ولادیمیر پوتین در چند ماه اول جنگ، کنترل اوضاع را در دست داشت اما مشکل زمانی بروز کرد که این کشور نیروهای حرفه ای خود را از دست داد و مسکو به نیروهای پیمانکار گروه واگنر متوسل شد.
به همین ترتیب، آمریکا و چین نیز بعد از درگیری های اولیه به نیروهای آموزش دیده بیشتری نیاز خواهند داشت. هر چند توجه بیشتری به چالش تامین مهمات و تسلیحات شده است اما تجدید دوباره صفوف نیروهای آموزش دیده می تواند مشکل ساز باشد.
جنگ نامحبوب از سوی دولتی که قادر به برآوردن نیازهای مردم نیست، آن را در برابر تحولات سیاسی بسیار آسیب پذیر خواهد کرد. گسترش بی نظمی و خشونت در داخل، فقط کاهش حمایت از دولت را به دنبال خواهد داشت. در میان چنین شرایط ناپایداری، چند نبرد فاجعهبار یا شکستهای غیرمنتظره میتواند دلیل کافی برای جرقه زدن خشونتهای داخلی یا ایالتی یا شورش مسلحانه باشد.
در یک جنگ گسترده، نمی توان خطر بروز درگیری های داخلی خشونت آمیز، نافرمانی نظامی، یا شورش مردمی را نادیده گرفت.
خشونت سازمان یافته در داخل می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. بازیگران غیردولتی ناراضی می توانند از محیط نامطمئن برای به چالش کشیدن مقامات استفاده کنند. رقبای سیاسی که جسورتر شده اند می توانند برای به دست گرفتن قدرت تلاش کنند. چنین اقدامات چشمگیری در کشورهای در حال توسعه شکننده امروزی، امری عادی است. اگر آمریکا و چین در یک رویارویی بزرگ تضعیف شوند، چنین مشکلاتی می تواند در این کشورها بروز کند.
نشنال اینترست نوشت: در هرگونه درگیری بین آمریکا و چین باید مشروعیت و ظرفیت دولت ها، خصوصیسازی خشونت در داخل، و ظهور بازیگران و هویتهای غیردولتی در نظر گرفته شود.
برنامه ریزان دفاعی آمریکا باید در آماده سازی های دفاعی و تهاجمی خود چنین آسیب هایی سیاسی را در نظر بگیرند. از نظر دفاعی، آنها دیگر نباید چنین فرض کنند که جبهه داخلی متحد و باثبات است.
حمله به نیروهای آمریکایی ممکن است وحدت ملی ناشی از حمله ژاپن به بندر« پرل هاربر» آمریکا را تکرار نکند اما می تواند درست مانند آنچه که در دوران همه گیری کووید-۱۹ رخ داد، فقط شکاف های سیاسی حاد و لاینحل را تشدید کند.
طراحان دفاعی آمریکا باید تضمین کنند که منابع کافی را برای کنترل خطرات ناشی از خشونت داخلی سازمان یافته اختصاص داده اند.
عملیات نظامی نیز باید در مقیاسی باشد که یک وضعیت دائماً شکننده حمایت داخلی را تحمل کند. هرگونه حمله آمریکا به امنیت چین، واکنش انتقام جویانه این کشور را به دنبال خواهد داشت. نقطه ای که جنگ می تواند تشدید شود قابل پیش بینی نیست اما مادام که جنگ ادامه دارد تهدیدهای داخلی نیز به طور جدی برای هر دو طرف درگیر وجود خواهد داشت.
نظر شما