آیا پیامبر رحمت عصبانی هم می‌شدند؟

تهران- ایرنا- باور این که پیامبر رحمت و مهربانی هم عصبانی شوند، سخت است ولی در تاریخ مواردی ذکر شده که رسول خدا(ص) به گونه‌ای خشمگین می‌شدند که کسی جلودارش نبود.

امروز ۲۳ شهریور برابر با ۲۸ صفر سالروز وفات آخرین فرستاده خداست؛ همان پیامبری که خدا در وصفش فرمود تا زمانی که تو در میان امت باشی و تا زمانی که استغفار کنند، آنان را عذاب نخواهد کرد. و انک لعلی خلق عظیم همین آیه در خوش خلقی پیامبر رحمت للعالمین کافی است. آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: عموم مردم دنیا، اعم از مؤمن و کافر، مرهون رحمت پیامبر هستند؛ چرا که نشر آئینی را بر عهده گرفتند که سبب نجات همگان است. حال، اگر گروهی از آن استفاده کردند و گروهی نکردند این مربوط به خودشان است و تأثیری بر عمومی بودن رحمت نمی گذارد... تعبیر به عالَمین «جهانیان» آن چنان مفهوم وسیعی دارد که تمام انسان ها را در تمام اعصار و قرون، شامل می شود و لذا این آیه را اشاره ای بر خاتمیت پیامبر اسلام می دانند. چرا که وجودش برای همه انسان های آینده تا پایان جهان، رحمت و رهبر و پیشوا و مقتدا است. ، حتی این رحمت، از یک نظر شامل فرشتگان نیز می شود.

پیامبری که خدا در وصفش فرمود رنج های مردم بر او گران می آید و اصرار به هدایت آنان دارد؛ با اخلاق زیبای خود توانست بسیاری از کافران و مشرکان را هدایت و خانه خدا را از وجود مشرکان و بت پرستان پاک کند. پیامبر اکرم با امر به معروف و نهی از منکر توانست حکومت الهی را در مدینه تاسیس کند و هر سخن و فعل و سکوتش، درسی است برای کسانی که می خواهند در بهشت، همنشین آن حضرت باشند.

همین پیامبری که خدا از او به عنوان بهترین الگو برای پیروان حضرتش یاد می کند، در تاریخ نقل شده که فرازهایی از زندگی رسول خدا با خشم و عصبانیت همراه بوده و به قول معروف خون جلوی چشمانش را می گرفت. در سیره رسول خدا(ص) آمده است که آن حضرت دیرتر از هر کسی به خشم می‌آمد و زودتر از همه خشمش فرو می‌نشست؛ هنگامی که عصبانی می شد، آثار خشم در چهره‌شان کاملاً نمایان می‌شد و هنگام خشم رنگ از رخسار حضرت(ص) می‌پرید و سرخ یا تیره می‌شد و در چنین زمان هایی کسی به جز امیرمومنان علی(ع) جرأت سخن گفتن با پیامبر را نداشت.

آیا پیامبر رحمت عصبانی هم می‌شدند؟

آخرین باری که شما عصبانی شُدید، کی بود؟ روزی چند بار عصبانی می شوید و علت عصبانیت شما چیست؟ برخی افراد ممکن است بر سر یک مساله کوچک عصبانی شده و یک قشقرقی به راه بیاندازند که بیا و ببین درحالی که بسیاری از مسائل روزمره از خانه و محل کار گرفته تا کوچه و خیابان از سوی دو طرف قابل گذشت است و می تواند با یک صلوات ختم به خیر شود. گاهی در مترو یا در اتوبوس یا بین همسایگان مساله ای پیش می آید که با گذشت یک طرف می توان به غائله خاتمه داد ولی برخی حاضر نیستند کمی از حق خود بگذرند یا پا روی «خود» بگذارند و برای دیگران احترام قائل شوند.

حال سوال این است که اگر عصبانی شدن مذموم است و از آن نهی شده، پس چرا در برخی روایات نقل شده که پیامبر هم خشمگین می شدند؟ رسول خدا(ص) غضب را یکی از ارکان کفر برشمرده و آن را تیر شیطان معرفی کرده‌ و فرمودند «خدا دل کسی را که خشمش را فرو برد درحالی که می‌توانست آن را به کار بندد، در روز قیامت پر از آرامش و ایمان می‌کند.

خشم و غضب، یک نیروی مفید و مهم دفاعی است که برای بقای حیات انسان ضرورت دارد، مشروط بر این که در جای خود به کار گرفته شود. هنگامی که انسان خشمگین می شود، گاه قدرتش چندین برابر زمان عادی می شود و می تواند از جان، مال یا منافع دیگرش حداکثر دفاع را داشته باشد. گرچه رسول خدا(ص) در خشم به «اشدّ الناس غضباً» ستوده شده‌انداما عصبانی شدن ایشان غضبی مذموم نبود، بلکه غضبی ممدوح و مقتضای منصب نبوت ایشان بود. چون هرگز خشمش برای دنیا و ناملایمات آن نبود و زمانی ناراحت و خشمگین می شد که حرمت الهی دریده یا حدی از حدود الهی پایمال می‌شد و آن زمان بود که کسی از شدت خشم آن حضرت را نمی‌شناخت و از پا نمی‌نشست تا آن که حق را یاری کند با این حال هنگام خشم سخنی جز سخن حق نمی‌گفت.

رسول خدا(ص) بارها با افراد لجوج و بداخلاق روبرو شده و اطرافیان حضرت از آستانه بردباری و تحمل پیامبر در برابر مشرکان و کافران تعجب می کردند چه رسد به مسلمانان. مثلا استاد شهید مرتضی مطهری در سیره نبوی می نویسد: شخصی در کوچه جلوی پیامبر را می گیرد و مدعی می شود که من از تو طلبکارم، طلب مرا الان باید بدهی. پیامبر می گوید اولاً تو از من طلبکار نیستی و ثانیاً الان پولی همراهم نیست. اجازه بده بروم. می گوید یک قدم نمی گذارم آن طرف بروی. همین جا پول من را باید بدهی. هرچه پیامبر با او نرمش نشان داد، او بیشتر خشونت می ورزد تا آنجا که با پیامبر گلاویز می شود و ردای (عبا) پیامبر را لوله می کند و دور گردن ایشان می پیچد و می کشد به گونه ای که اثر قرمزی در گردن پیامبر ظاهر می شود. مسلمین می آیند که چرا پیامبر دیر کرد. می بینند یک یهودی چنین ادعایی دارد. می خواهند خشونت کنند. پیامبر می فرماید کاری نداشته باشید. من خودم می دانم با رفیقم چه کنم. آنقدر نرمش نشان می دهد که یهودی همان جا می گوید اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّک رسول الله.

آیا پیامبر رحمت عصبانی هم می‌شدند؟

با این حال گاهی پیامبر هم عصبانی می شد. از امیر مومنان (ع) روایت شده که پیامبر (ص) هیچوقت برای دنیا عصبانی نمی شد اما اگر برای حق غضبناک می شد، دیگر کسی را نمی شناخت و خشم او فرونمی نشست تا زمانی که حق را یاری کند. پیامبر(ص) در قبال تضییع حقوق شخصی با گذشت و اغماض باورنکردنی رفتار می کرد ولی زمانی که حقی پایمال می شد و یا حریم شرع مورد تجاوز قرار می گرفت، بسیار خشمگین می شد. لذا در اجرای عدالت قاطعانه عمل می کردند و می فرمودند «اقوام و ملت های پیشین به این دلیل دچار سقوط و انقراض شدند که در اجرای قانون عدالت تبعیض روا می داشتند.

زنی از اشراف دزدی کرده بود و زمانی که موضوع ثابت شد و زن اقرار کرد که دزدی کرده، وساطت ها شروع شد. یکی گفت یا رسول الله! اگر می شود از مجازات صرف نظر کنید. چرا که این زن دختر فلان شخصی است که می دانید چقدر محترم است، پدرش آمد، برادرش آمد، دیگری آمد. هرچه گفتند، فرمود: محال است. آیا می گوئید من قانون اسلام را معطل کنم؟ اگر همین زن یک زن بی کسی بود و وابسته به یک فامیل اشرافی نبود، همه شما می گفتید بله دزد است، باید مجازات شود.

در جایی دیگر آمده است: روزی یکی از یهودیان مدینه کالایی را به یکی از انصار می فروخت، حاضر نبود کالای خود را مقابل قیمتی که مرد انصاری تقاضا نموده بود، بفروشد. آن یهودی گفت: سوگند به آن کسی که موسی را برگزیده، به این قیمت نمی فروشم. مرد انصاری به گمان این که وی با این جمله قصد تعریض به پیامبر را دارد، سیلی محکمی بر صورت یهودی نواخت و فریاد زد «تو چنین می گویی در حالتی که هنوز محمد در میان ما است؟!» یهودی نزد پیامبر آمد و از رفتار انصاری شکایت کرد و گفت که وی از اهل پیمان است. پیامبر(ص) هنگامی که از جریان آگاهی یافت، آن چنان خشمگین شد که آثار خشم بر صورتش ظاهر شد و فریاد زد «در میان پیامبران خدا، امتیازی قائل نشوید» آن گاه موسی کلیم الله را به خیر یاد نمود و آن حضرت را با آن چه که شایسته مقامش بود، مدح و ستایش کرد.»

برخی افراد که تلاش دارند خنده و عصبانیتشان برای خدا باشد و خود را پیرو پیامبر خوبی ها می دانند، به قول رهبر انقلاب همواره از سیم خاردار نفسانیت عبور می کنند و زمانی عصبانی می شوند که کسی قانون خدا را زیر پا بگذارد یا کسی عدالت را فدای منافع شخصی خود کرده باشد یا حقی ناحق شده باشد. البته رهبر انقلاب می گوید این (سیم خاردار) حرف من نیست، حرف یک رزمنده‌ همدانی است که اگر چنانچه از سیم خاردار می خواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمی توانیم کاری انجام بدهیم.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha