کمی پس از گسترش صنعتی شدن جوامع و نیاز به جامعه مصرف کننده بود که بنگاه های اقتصادی دریافتند؛ برای تامین منافع خود باید نیاز به کالاهای خود را در خانواده ایجاد کنند. به همین منظور باید یک الگوی ایده آل و مطلوب برای هرفردی هنجار ارائه می شد تا افراد برای تبدیل شدن به آن الگو خود را ابتدا شبیه به آن امر مطلوب کنند. این مساله بین مهمترین قشر برای تامین منافع تولیدات، زنان بودند که همیشه در مرکز توجه به ظاهر و رفتار قرار داشتند و مورد قضاوت جامعه برای بهتر و مورد پسندبودن، شده و می شوند.
پس برای ترویج یک الگوی زنانه با سبک های مختلف پوشش که دیگر مثل گذشته در خانواده تولید نمی شد و باید از کسب و کارهای تخصصی خریده می شد، بهترین راه رسانه بود. رسانه به دلیل حفظ منافع مادی و بقای خود به همکاری با همکاران اقتصادی پرداخت و تحت عنوان تبلیغات به گسترش و هنجارسازی از یک الگوی غیرواقعی از زنان پرداخت. این امر ابتدا در کشورهای صنعتی آغاز شد ولی با گسترش رسانه ها و نیز پس از اشباع بازارهای کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه نیز راه یافت.
اتفاقا در کشورهای درحال توسعه به دلیل حفظ منافع دولت های استعماری و پیشرفته، فضای فرهنگی به گونه ای شکل گرفت که برای نزدیک شدن به توسعه یافتگی با قبل از مدرنیته مدرنیزاسیون رخ می داد. یعنی قبل از پیشرفت و رشد صنعت و ارکان اجتماع، افراد نیاز داشتند تا خود را به افراد مدرن و پیشرفته شبیه کنند. در این میان نیز باز زنان مورد توجه هجمه فرهنگی گسترده از سوی فرهنگ بیگانه واقع شدند و از فضای فرهنگی خود به مصرف کننده بودن پرتاب شدند.
هرچند زنان در کشورهای درحال توسعه و توسعه نیافته بیشتر سختی این امر را تحمل کردند، چرا که در کنار نزدیک شدن به یک الگوی غیربومی باید با هنجارهای سنتی خود می جنگیدند؛ اما زنان در تمامی این سال ها به علت حفظ منفعت، درصد کمی از بنگاه های اقتصادی تحت فشار قرار گرفتند. امروزه بانوان در تمامی کشورها تحت فشار رسانه ای قرار دارند تا یک زن جذاب و پذیرفته باشد. شاید ۵۰ سال قبل، زنی به عنوان یک زن زیبا و مدیر خانه مطرح بود که در کنار فرزندان خود هیچگاه خسته نمی شد و همیشه زیبا بود. امروزه با شکست پروژه قبلی هنوز با ارائه الگوهای متنوع از زنان دلخواه، هنوز زنان قبل از آنکه به فطرت و علایق خود یا نقش های واقعی خود در جهان بپردازند، باید به مقبولیت اجتماعی نزدیک شوند.
اگر در قرون گذشته این خانواده بود که چارچوب های سختگیرانه برای دختران وضع می کرد، امروزه فضای رسانه و شبکه های اجتماعی برای ایجاد منافع اقتصادی و گسترش کسب و کارهای خرد و کلان از بدو تولد افراد و به ویژه دختران را با فشار مضاعف برای بهتر بودن و مقبول بودن در تمامی برهه ها به ویژه جذابیت های جنسی آنان مواجه کرده است. گسترش رسانه در فضای سبک زندگی و پدیده بلاگری موجب شده تا زنان با اعتماد به نفس کمتر حتی در جزئی ترین امور خود تحت قضاوت دیگران باشند و در این میان آنچه از دست می رود، آرامش و سلامت جسم و روح زنان است. گسترش عمل های زیبایی یکی از نتایج این خشونت و فشار در فضای رسانه بر زنان ماست که در کشور ما نیز کم نیست
امری که پس از میانه قرن بیستم در جوامع صنعتی آغاز شد و به این دلیل بود که زنان به سمت فشار مضاعف نقش در فضای اجتماع و خانواده هل داده شدند، در کنار حفظ جذابیت و ظاهر شخصی و رعایت الگوهای مشخص (عموما غیربومی) در فضای جامعه نیز باید الگوهای سختگیرانه ای را دنبال کنند تا مورد قبول واقع شوند. در پایان باید گفت تبیین این موارد و احیای نقش خانواده در حمایت اجتماعی و عاطفی از زنان برای بروز و پرورش استعدادهای ذاتی ایشان می تواند از اثر این حجم از آسیب و خشونت علیه زنان بکاهد و آنان را از کالاانگاری مبتنی بر جنسیت ایشان رها سازد.
نظر شما