به گزارش ایرنا، آیتالله «سیدابراهیم رئیسی» رئیس جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد به مسائل و موضوعهای مهم و گوناگونی اشاره کرد که در این گزارش برخی از محورهای آن مورد واکاوی قرار میگیرد.
فرصتی برای محکومیت رفتار هتاکان
همان طور که انتظار میرفت، رئیس جمهوری سخنان خود را با آیاتی از قرآن کریم آغاز کرد و در ادامه هم با بالا بردن یک جلد قرآن به مخاطبان گفت: «قرآن هرگز نمی سوزد، ابدی است».
آیتالله رئیسی در حالی شروع بحث خود را به موضوع قرآنسوزی در اروپا اختصاص داد که در ماههای اخیر این حرکت غیرانسانی بیش از ۱۰ بار از سوی افراد تندرو و افراطی در سه کشور سوئد، دانمارک و هلند تکرار شدهاست.
اقدام موهن دولتهای اروپایی در صدور مجوز قرآنسوزی بیش از آنکه در راستای آزادی بیان باشد، بازی سیاسی است؛ همان گونه که اهانت به قرآن کریم مقابل سفارت ترکیه در سوئد با هدف امتیازگیری از سران آنکارا مبنی بر موافقت با الحاق استکهلم به پیکره ناتو صورت گرفته بود.
با تکرار هتک حرمت قرآن و اسلام، مسلمانان جهان بیش از هر زمانی از بازی غرب با واژه «آزادی بیان» و «استاندارد دوگانه» آنها در این زمینه به ستوه آمدهاند و از خود میپرسند چرا سوزاندن قرآن و توهین به اعتقادات یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون مسلمان، مصداق آزادی بیان است اما سخن گفتن از هولوکاست مجازات سنگین دارد!؟
آمریکا در صدر فهرست ترور و جنگ افروزی
آیتالله رئیسی در بخشی از سخنان خود اشغالگریها و تجاوزات آمریکا را به چالش کشید و گفت که «تنها حکومت مبتنی بر آپارتاید و تبعیض نژادی باقی مانده در جهان که بر مبنای جنگ، اشغال، تروریسم و نقض حقوق ملتها پایهگذاری شده و ادامه حیات میدهد، نمیتواند شریک صلح باشد.»
در این ارتباط باید به اهداف آمریکا از ترور، تنشافروزی و دامن زدن به بیثباتیها در جهان پرده برداشت. درک این نکته دشوار نیست که مداخلهگری و حضور نظامیان آمریکا در مناطق مختلف جهان از جمله خاورمیانه نیاز به بهانهای به ظاهر موجه و منطقی دارد. به بیانی دیگر حضور نظامیان آمریکا وقتی منطقی جلوه میکند که منطقه ناامن و بیثبات جلوه کند، در غیر این صورت توجیهی برای حضور آنان وجود ندارد.
با چنین نگرشی، افغانستان و عراق در سالهای ابتدایی هزاره سوم از سوی آمریکاییها اشغال شدند؛ ایران و عربستان روابط خود را قطع و تنش فی مابین رو به وخامت گذاشت؛ آمریکا در صدد عادیسازی روابط محور عبری-عربی برآمد؛ خلیج فارس برای کشتیهای تجاری و نفتی ناامن جلوه کرد و اینجا است که بستر برای حضور و عرض اندام نظامیان آمریکای هموار شد.
در جریان بحران جاری اوکراین نیز شاهد ارسال کشندهترین سلاحها از سوی آمریکا هستیم؛ کشوری که در سال پایانی جنگ جهانی دوم با انداختن بمب اتم بر سر مردم ژاپن در دو شهر هیروشیما و ناکازاگی بیش از ۲۰۰ هزار تن را قربانی کرد.
آمریکا در بحبوحه جنگ اوکراین نیز بمب خوشهای برای کییف ارسال کرد. این در حالی است که آمریکا رتبه نخست را در بین کشورهایی دارد که از این سلاح مرگبار و نامتعارف استفاده کردهاند. مردم کشورهایی چون افغانستان، آلبانی، بوسنی و هرزگوین، کامبوج، گرنادا، عراق، کویت، لائوس، لیبی، سودان، ویتنام، یوگسلاوی سابق (کوزوو، مونته نگرو و صربستان) و یمن در برهههای گوناگون تا کنون در زمره قربانیان جنگطلبی آمریکا بودهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
به عنوان نمونه تخمین زده میشود که آمریکا بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۳ حدود ۲۶۰ میلیون بمب خوشهای را در لائوس پرتاب کرد. به نوشته «رویترز» تاکنون در این کشور جنوب شرقی آسیا حدود ۴۰۰ هزار از این بمبها پاکسازی و دستکم ۱۱ هزار نفر کشته شدهاند.
بعد از خبر ارسال بمبهای خوشهای، اینک برخی منابع خبری از ارسال مهمات حاوی اورانیوم ضعیف شده خبر میدهند. بر اساس سندی که «رویترز» انتشار داده، این خبرگزاری مدعی شدهاست که دولت بایدن برای اولین بار مهمات جنجال برانگیز حاوی اورانیوم ضعیف شده را به اوکراین ارسال خواهد کرد.
آمریکا از این نوع سلاحهای نامتعارف در برهههای مختلف همچون در دو جنگ اول و دوم عراق استفاده کردهاست. «ایگور کریلوف» فرمانده واحد دفاع زیستی، شیمیایی و پرتویی ارتش روسیه، فروردین امسال از جنایت آمریکا در جریان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ پرده برداشت و گفت که جنگندههای آمریکا بمبهای حاوی اورانیوم ضعیف شده را طی سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ میلادی در شهرهای العماره، بغداد، بصره، فلوجه و حتی کربلای مقدسه پرتاب کردند.
به گفته دولت عراق، در سال ۲۰۰۵، میانگین ابتلاء به سرطان در این کشور به دلیل استفاده از گلولههای [حاوی] اورانیوم ضعیف شده از ۴۰ به یک هزار و ۶۰۰ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر افزایش یافتهاست. بغداد به همین دلیل از آمریکا در سال ۲۰۲۲ شکایت کرد و غرامت خواست.
نقض سیستماتیک حقوق بشر در آمریکا
آمریکا در حالی ایران را ناقض حقوق بشر به جهان معرفی میکند که خود یکی از بزرگترین ناقضان است؛ موضوعی که از نگاه آیتالله رئیسی دور نماند و در بخشی از صحبتهای خود گفت: آیا آمریکا که خود بزرگترین زندان مادران در جهان را دارد، میتواند صادقانه نگران حقوق زنان باشد؟
در تایید اظهارات رئیس جمهوری باید گفت که آمارهای منتشر شده توسط نهادهای حقوق بشری نشان میدهد آمریکا دارای بزرگترین زندان زنان در جهان است. در حالی که شمار زنان زندانی در این کشور سال ۱۹۸۰ حدود ۲۶ هزار ۳۲۶ نفر برآورد میشد، این رقم در سال ۲۰۲۱ افزایش ۵۲۵ درصدی یافته و به ۱۶۸ هزار و ۴۴۹ نفر میرسد.
تعداد زنان زندانی دارای فرزند زیر ۱۸ سال نیز در آمریکا بسیار بالا است و بیش از ۵۸ درصد کل زنان را تشکیل میدهند. تبعیض قومی-نژادی در این زمینه نیز به چشم میخورد به طوری که نرخ زنان سیاهپوست ۱.۶ برابر زنان سفید پوست است.
همچنین با نگاهی به آمار مرتبط با هدف تیراندازیهای پلیس، شمار زندانیان، متهمان مواد مخدر و ... به وضوح میتوان به رفتار نژادپرستانه پلیس آمریکا پی برد.
بررسی تیراندازیهای پلیس به سمت مردمی که به قتل منجر شده، این نکته استنباط میشود که تیراندازی مرگبار به آمریکاییهای آفریقاییتبار نسبت به تعداد کلی آنها در جمعیت این کشور، بسیار بالاتر از سفیدپوستان و اسپانیاییتبارها است.
اگرچه جمعیت آمریکاییهای آفریقایی تبار کمتر از ۱۴ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهد، اما حدود ۲۴ درصد تیراندازیهای مرگبار توسط پلیس از سال ۲۰۱۵ تاکنون به آنها مربوط میشود. تحقیقات بیشتر نشان میدهد میزان تیراندازی مرگبار پلیس به سیاهپوستان غیرمسلح بیش از سه برابر بیشتر از افراد سفیدپوست است.
همچنین بر اساس آخرین دادهها، آفریقایی-آمریکاییها پنج برابر آمریکاییهای سفیدپوست و دو برابر آمریکاییهای اسپانیاییتبار در زندان هستند.
در سال ۲۰۱۹، آفریقایی-آمریکاییها حدود ۱۳ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدادند، اما تقریباً یک سوم جمعیت زندانی این کشور به آنها اختصاص داشت. سفیدپوستان آمریکایی با وجود اینکه بیش از ۶۰ درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، تنها حدود ۳۰ درصد از جمعیت زندانی به آنها اختصاص دارد.
حتی نوع برخورد و بهداشت زندانها برای سیاهپوستان جای بحث و بررسی دارد. چندی پیش جسد «لاشون تامپسون» زندانی ۳۵ ساله سیاهپوست آمریکایی در حالی پیدا شد که حشرات و ساسها بدن او را فرا گرفته بودند؛ وکیل خانوادگی این زندانی که از مشکل روانی نیز رنج میبرده، با انتشار تصاویری از سلول این زندانی، گفت که موکلش در سلول خود «زنده زنده توسط حشرات خورده شده است.»
افزون بر موارد مذکور، شمار آمریکاییهای آفریقاییتبار که به دلیل مصرف مواد دستگیر میشوند به مراتب بیشتر از سفیدپوستان است. در حالی که بررسیها نشان میدهد مواد مخدر در سطوح مشابهی بین سفیدپوستان و سیاهپوستان مصرف میشود.
در سال ۲۰۱۸، حدود ۷۵۰ نفر از هر ۱۰۰ هزار آفریقایی-آمریکایی به دلیل مصرف مواد دستگیر شدند، در حالی که این رقم از هر ۱۰۰ هزار سفیدپوست آمریکایی حدود ۳۵۰ نفر بود. نظرسنجیهای ملی در مورد مصرف مواد مخدر نشان میدهد که سفیدپوستان به میزان مشابه مواد مخدر مصرف میکنند، اما آفریقایی-آمریکاییها همچنان بیشتر دستگیر میشوند.
این نژادپرستی نهادینه تا جایی ادامه یافتهاست که با وجود سکوت متحدان آمریکا، چندی پیش «میشل باشله» کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد هشدار داد: «برخورد نژادپرستانه مأموران پلیس و به کارگیری زور بیش از حد در برخورد با اقلیتهای نژادی در آمریکای شمالی، اروپا و آمریکای لاتین یک مشکل نهادینه است و از همه دولتها خواست ضمن برچیدن این تبعیض، مأموران انتظامی مسئول قتل آفریقاییتباران را مجازات کنند.»
ناکامی پروژه تحریم ایران و دست برتر ایران
رئیسجمهوری ایران در بخشی از سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل به موضوع تحریم و تنگناهای اقتصادی آمریکا علیه ایران اشاره کرد و گفت: «از زمان پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی دشمنان با بحرانسازی پیاپی انواع جنگ و تحریم و فشار حداکثری را بر مردم تحمیل کردند و ۴۵ سال است که این سیاستها شکست خورده و ملت ایران به پیروزیهای پیاپی دست یافته است.»
در این ارتباط لازم به توضیح است که نه تنها چند دهه تحریمهای ضدایرانی بلکه تحریمهای دوره ترامپ تحت عنوان کارزار «فشار حداکثری» نیز نتوانست اهداف سران واشنگتن را برآورده کند؛ اهدافی از کشاندن ایران پای میز مذاکره و دستیابی به توافق ثانویه گرفته تا تغییر رژیم یا تغییر رفتار ایران در منطقه. بنابراین تحریم تنها در سطح تحریم باقی ماند و به سطح اهداف نزدیک نشد.
غربیها حتی در پیشبرد پروژه اجماعسازی علیه تهران نیز ناکام ماند. بنابراین ازسرگیری روابط ایران و عربستان و به تبع آن ترمیم روابط تهران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نشان داد که آمریکا به طور رسمی ناگزیر به ترک پروژه مزبور است. توافق راهبردی تهران- مسکو و تهران- پکن هم به طور رسمی نشاندهنده شکست پروژه ائتلافسازی علیه تهران است.
افزون بر آن، عضویت ایران در «بریکس» و پیشتر تغییر جایگاه در «شانگهای» از عضو ناظر به عضو دائم، فشار سیاسی و تنگناهای اقتصادی را خنثی کرد؛ شرایطی که از جهان چندقطبی حکایت میکند که در آن آمریکا تنها یکی از بازیگران است و یکجانبهگرایی کارکرد دیرینه خود را از دست دادهاست.
البته نباید نقش دولت سیزدهم را در شکلدهی به این فضا نادیده گرفت؛ فضایی که در آن ایران در موقعیت بهینهای قرار دارد. فروش نفت ایران به اعدادی نزدیک به شرایط پیش از تحریم رسیده، قدرت هستهای ایران در بی سابقهترین وضعیت ممکن قرار دارد و توسعه روابط با کشورهای غیرغربی جهان و قدرتهای جهانی نوظهور شتاب گرفته است.
این پشتوانه محکم باعث شده ضمن پذیرش قدرت ایران در پهنه جغرافیایی منطقه و فرامنطقه، دیپلماتهای دولت سیزدهم در مقابل غرب دست بالا را داشته باشند و روزانه اخبار گشایشها در حوزه سیاست خارجی به گوش برسد؛ خبرهایی همچون رفع انسداد اموال بلوکه شده ایران و تبادل زندانی با آمریکا که به تازگی منتشر شده و در تیتر رسانهها قرار گرفته است.
نظر شما