امروز اول اکتبر (نهم مهرماه) روز جهانی سالمندان است؛ بخشی از جمعیت که با وجود چالشهای متعدد فردی و اجتماعی که دارند و بر تعدادشان افزوده میشود، سالها در سیاستگذاریهای اجتماعی از اولویتها به دور بودهاند.
معاون وزیر بهداشت دکتر «حسین فرشیدی» در پیامی به همین مناسبت تصریح داشته «رشد سالمندی جمعیت، با شتاب بسیار زیادی پیش خواهد رفت؛ به گونهای که نسبت جمعیت سالمند در طی حدود ۲۰ سال آینده، از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد خواهد رسید (۲ برابر شدن جمعیت سالمندی). این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان، دو برابر شدن جمعیت سالمندی در طول بیش از صد سال اتفاق افتاده است.»
در ایران هرچند جمعیت سالمند سهم ۱۰ درصدی از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده، اما سرعت رشد جمعیت سالمند بسیار سریع است و تعداد و سهم سالمندان به سرعت در حال افزایش است و تا سال ۲۰۵۰ به حدود ۳۰ درصد خواهد رسید
سالمندی؛ پدیدهای پرشتاب و توقفناپذیر
سالمندی جمعیت، به عنوان مهمترین پیامد گذار جمعیتی که از اواسط قرن بیستم در کشورهای توسعهیافته رخ داد، در سالهای اخیر در کشورهای در حال توسعه هم در حال وقوع است.
پدیده سالمندی، بعضا تغییراتی را در الگوی ترتیبات زندگی خانوادهها به دنبال میآورد؛ تغییری که از مهمترین مؤلفههای تنوع در ساختار خانوار محسوب میشود.
تغییرات فرهنگی و ارزشی در اواخر قرن بیستم و تغییرات متناظر با آن در سطح خانواده، شرایط جدیدی را در جامعه مدرن به وجود آورد که به طرح «نظریه گذار دوم جمعیت» منجر شد؛ نظریهای با این مضمون که نوسازی و گذار جمعیتی دوم به دلیل رواج خودشکوفایی و گسترش فردیت، در ساختار و روابطِ بین اعضای خانواده تغییراتی را به وجود آورده و با گذشت زمان، ساختار و روابط بین خانوادهها تغییر کرده است.
هرچند در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، نگرانیها درباره همبستگی خانواده و ظهور خانواده هستهای بود، اما اخیراً این موضوع با بحث درباره گسترش فردگرایی مدرنیته متأخر پیوند خورده است. در چنین وضعیتی تنهازیستی سالمندان بیشتر از گذشته شده است .
در ایران هرچند جمعیت سالمند سهم ۱۰ درصدی از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده، اما سرعت رشد جمعیت سالمند بسیار سریع است و تعداد و سهم سالمندان به سرعت در حال افزایش است و تا سال ۲۰۵۰ به حدود ۳۰ درصد خواهد رسید. با افزایش جمعیت سالمندان، پرداختن به مسائل مربوط به آنان، از جمله ترتیبات زندگی از اهمیت سیاستی برخوردار است.
با توجه به افزایش امید زندگی و تغییر ساختار خانواده از گسترده به هستهای در سالهای اخیر، خانواده و سالمندان به یکی از موضوعات مهم تحقیقاتی تبدیل شده و در بستر تغییرات خانواده و سالمندی جمعیت، تغییر الگوی ترتیبات زندگی سالمندان به یک مساله اجتماعی بدل شده است. پژوهشی با عنوان «ترتیبات زندگی سالمندان ایرانی و همبستههای اجتماعیجمعیتی آن» به بررسی این مسائل آن پرداخته که بخشی از آن را در ادامه میخوانیم؛
سالمندان در دنیا چطور زندگی میکنند؟
ترتیبات زندگی افراد سالمند در کشورهای مختلف، تفاوتهای چشمگیری دارند و این نشاندهنده تفاوت در اندازه خانواده و رفتارهای فردی است که تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و همچنین شرایط اقتصادی بوده است.
بررسی ویژگیهای جمعیتی سالمندان در کشور نشان میدهد که سهم بیشتری از سالمندان در گروه سنی ۶۰ تا ۶۴ سال قرار دارند. تعداد زنان سالمند اندکی بیشتر از مردان سالمند بوده است
در سطح جهانی، ۴۰ درصد از افراد سالمند ۶۰ سال و بالاتر به صورت مستقل (تنها یا فقط با همسرشان) زندگی میکنند. در کشورهای توسعهیافته حدود سهچهارم افراد سالمند و در کشورهای در حال توسعه تنها یکچهارم و در کشورهای کمتر توسعهیافته یکهشتم افراد سالمند به صورت مستقل زندگی میکنند. تبیین گزینههای سکونتی سالمندان و استراتژیهای مختلف اجراشده در جوامعی با سنتهای فرهنگی و تاریخی متنوع با سطوح مختلف توسعه، پیامدهای مهمی برای درک و مدیریت ما از سالمندی دارد .
در کشورهای توسعهیافته سیستم تأمین اجتماعی، مستمری ماهیانه و سلامت عمومی برای حمایت از سالمندان گسترش یافته و مکمل منابع فردی و خانوادگی است، اما در کشورهای در حال توسعه آسیایی و آفریقایی و آمریکای جنوبی حمایت دولتی کامل و سازمانیافتهای وجود ندارد و اغلب سالمندانی که نیاز به حمایت جسمانی، اقتصادی و اجتماعی دارند، بیشتر به خانواده خود تکیه میکنند. به همین دلیل، در این کشورها اندازه خانوار، ترتیبات زندگی و روابط بین نسلی از اهمیت بالایی برخوردار است.
ترتیبات زندگی سالمندان در کشورهای در حال توسعه نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا دولتها به دلیل نداشتن نظامهای مراقبتی و بهداشتی تکاملیافته نمیتوانند تمام حمایتهای مورد نیاز سالمندان را فراهم کنند .
الگوهای زیستی سالمندان در ایران
بررسی ویژگیهای جمعیتی سالمندان در کشور نشان میدهد که سهم بیشتری از سالمندان در گروه سنی ۶۰ تا ۶۴ سال قرار دارند. تعداد زنان سالمند اندکی بیشتر از مردان سالمند بوده است.
در سال ۱۳۸۵ تنها ۲۰ درصد از سالمندان بررسیشده باسواد بودند، در حالی که در سال ۱۳۹۵، ۴۷ درصد آنها باسواد هستند. از نظر وضعیت فعالیت، اغلب سالمندان مرد در وضعیت دارای درآمد بدون کار و سالمندان زن در وضعیت خانهدار قرار داشتهاند.
در سال ۱۳۸۵، حدود ۹۰ درصد سالمندان مالک مسکن بودند و در سال ۱۳۹۵، این نسبت به ۸۲ درصد کاهش یافته است. حدود ۷۲ درصد از سالمندان بررسیشده در مناطق شهری و ۲۸ درصد در مناطق روستایی زندگی میکردند.
در خصوص الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان همانطور که در جدول شماره ۱ مشخص است، زندگی با همسر و فرزندان و زندگی با همسر ۲ شکل غالب ترتیبات زندگی سالمندان در ایران هستند.
زندگی با همسر یا با همسر و فرزندان ۲ شکل غالب ترتیبات زندگی سالمندی در کشور ما است
همسکنایی فقط با فرزندان نسبت به سایر طبقات دیگر سهم کمتری را به خود اختصاص داده است. به علاوه، در طول دهه ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ سهم سالمندانی که تنها زندگی میکردند، از ۱۲ به ۱۵ درصد افزایش یافته است.
بر اساس نتایج جدول شماره ۱، رابطه معناداری بین سن و ترتیبات زندگی سالمندان وجود دارد. برای سنین بالای ۸۰ سال، حدود ۶۰ درصد از سالمندان در وضعیت مستقل (تنهازیستی و همسکنا با همسر) قرار گرفتهاند. برای هر ۲ سال بررسیشده، تنهازیستی با افزایش سن افزایش مییابد.
همچنین نتایج بیانگر تفاوتهای جنسیتی معناداری در الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان است. درواقع، در الگوهایی که همسر حضور دارد (همسکنایی فقط با همسر و با همسر و فرزندان) مردان سالمند نسبت به زنان سالمند سهم بیشتری به خود اختصاص دادهاند. در ترتیبات تنهازیستی و همسکنایی فقط با فرزندان، زنان حضور بیشتری در مقایسه با مردان دارند. از این رو، شیوع تنهازیستی در میان زنان سالمند بیش از ۴ برابر مردان سالمند بوده است.
با افزایش سطح تحصیلات سالمندان، احتمال همسکنایی با فرزند و تنهازیستی کاهش یافته است و سالمندان دارای تحصیلات دانشگاهی بیشتر با همسر و فرزندان خود همسکنا بودهاند
علاوه بر این، یافتههای جدول شماره ۱ نشان داد با افزایش سطح تحصیلات سالمندان، احتمال همسکنایی با فرزند و تنهازیستی کاهش یافته است و سالمندان دارای تحصیلات دانشگاهی بیشتر با همسر و فرزندان خود همسکنا بودهاند. درباره وضعیت فعالیت در سال ۱۳۸۵، سالمندان دارای درآمد بدون کار بیشتر از سایر گروهها تنها زندگی میکردند، در حالی که در سال ۱۳۹۵، سالمندان خانهدار بیشتر از سایرین تنها زندگی میکردند. همچنین بر اساس یافتهها تنهازیستی برای سالمندان دارای مسکن، کمتر از سالمندان بدون مسکن بوده است.
در نهایت، یافتههای جدول شماره ۱ نشان میدهد که درصد بیشتری از سالمندان روستایی در مقایسه با سالمندان شهری به صورت تنها یا همسکنا فقط با همسر زندگی میکنند که این وضعیت میتواند ناشی از مهاجرت فرزندان از مناطق روستایی باشد.
چگونه میتوان از بار تنهایی سالمندان کاست؟
دوران سالمندی معمولاً با تغییرات متعددی نظیر تغییر در ساختار خانواده و ترتیبات زندگی (آشیانهخالی)، تغییر در الگوی کار و گذار به بازنشستگی، تغییر در وضعیت سلامت و تغییر هویتی همراه است. بعضی از سالمندان میتوانند با این تغییرات تطابق پیدا کنند و دوران سالمندی خوبی برای خود رقم بزنند، اما عدهای از سالمندان نمیتوانند و در نتیجه مشکلاتی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان ایجاد میشود. پس نیازمند خدمات اجتماعی و آموزش برای سازگاری با دوران سالمندی هستند. هرچند هنوز زندگی با همسر و فرزندان الگوی غالب است، اما تنهازیستی سالمندان در حال افزایش است.
با توجه به اینکه سالمندان تنها کمتر در اجتماع حضور دارند و گذران وقت منفعلانه دارند، پیشنهاد میشود زمینههای حضور و مشارکت این گروه از سالمندان در اجتماع برای افزایش بهزیستن انجام شود.
همچنین نتایج نشان داد زنان نسبت به مردان در سنین سالمندی با احتمال بیشتری به صورت تنها زندگی میکنند و با مشکلات بیشتری روبهرو خواهند شد. از این رو، توجه به مسائل و مشکلات سالمندان تنها، باید سرلوحه برنامهها و سیاستهای رفاهی در کشور باشد. علاوه بر اینها، با ایجاد اشتغال در روستاها، میتوان تا حدی از مهاجرت جوانان به شهر جلوگیری کرد و احتمال تنهازیستی سالمندان روستایی را کاهش داد.
منبع:
رسول صادقی و فاطمه سادات خداپرست، «ترتیبات زندگی سالمندان ایرانی و همبستههای اجتماعیجمعیتی آن»، مجله سالمند، بهار ۱۴۰۲
نظر شما