نمایشنامه «یک کشتی پُر از میخک برای هراند دینک» منتشر شد

تهران- ایرنا- نمایشنامه «یک کشتی پُر از میخک برای هراند دینک» که برای صدمین سالگرد نسل‌کشی ارمنی‌ها نوشته شد، به مناسبت صدوهشتمین سالگرد نسل‌کشیِ ارمنی‌ها، به فارسی برگردانده شده است.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، نمایشنامه «یک کشتی پُر از میخک برای هراند دینک» برای صدمین سالگرد نسل‌کشی ارمنی‌ها نوشته شد. این نمایشنامه در سال ۲۰۱۶ میلادی در زادروز هراند دینک برای نخستین بار در تئاتر کُرفیلد و موشن گلادباخ در آلمان به اجرا در آمد و به مناسبت صدوهشتمین سالگرد نسل‌کشیِ ارمنی‌ها، به فارسی برگردانده شده است.

نمایشنامه تک‌پرده‌ای یک کشتی پُر از میخک برای هراند دینک درباره کشته شدن روزنامه‌نگارِ معروف و فعال حقوق اقلیت‌ها، هراند دینک است. درونمایه این نمایشنامه از نتایج فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و ترور هراند دینک، روزنامه‌نگارِ جسور ارمنی‌تبار ترکیه‌ای گرفته شده که سال ۲۰۰۷، در ترکیه قربانیِ چهار گلوله جوان متعصب ۱۶ ‌ساله شد.

هراند دینک، سردبیرِ هفته‌نامه دوزبانه ترکی ارمنی «آگوس» بود؛ و بارها به لزوم دموکراتیزه شدنِ جامعه ترکیه، آزادی‌بیان، حفظ حقوق‌بشر، حفظ حقوق اقلیت‌های قومی و نژادی، به لزومِ اعتراف و شناساییِ رسمیِ دولتِ ترکیه به نسل‌کشیِ ارمنی‌ها در این کشور تأکید کرده بود.

این نمایشنامه متشکل از هفده مونولوگ در هفده صحنه‌ است که توسط سه شخصیت (ارمنستان، ویکی‌پدیا، سرزمین عثمانی) روایت می‌شود و در طول نمایشنامه کلام هراند دینک و شهر استانبول ترکیب گفتمان را کامل می‌کنند و سرانجام نمایش را به نتیجه‌ای قوی و پذیرفتنی می‌رسانند. محتوای گفت‌وگوها در دو قطب مخالف جریان دارد و «شخصیت شماره ۲ (ویکی‌پدیا)»، در نقش راویِ اصلی، توضیح‌های مکمل را برای خواننده یا (تماشاگر) ایفا می‌کند.

این نمایشنامه، در بخش نمایشنامه‌نویسی (دراماتورژی) سال ۲۰۲۲، در ایروان موفق به دریافت جایزه ادبی شد.

آنا داوتیان نویسنده این نمایشنامه حق ترجمه نمایشنامه یک کشتی پُر از میخک برای هراند دینک با زبان فارسی به آنی هُوسِپیان و حق چاپ آن را به نشر نریمان در ایران داده است

نویسنده این نمایشنامه، آنا داوتیان؛ نویسنده، مترجم و عکاس هنرمند اهل ارمنستان، نخستین مترجمی است که ادبیات سبک «نسل بیت» را در ارمنستان معرفی کرد؛ سبک ادبی‌ای که گروهی از هنرمندان هنجارشکن آمریکایی در سال‌های بعد از جنگ جهانی‌دوم در تضاد با قوانین و ارزش‌های عرفی و رایج در جوامع به وجود آوردند. آنا داوتیان که خود دانش‌آموخته ادبیات انگلیسی است ترجمه ارمنی بسیاری از آثار نویسندگان انگلیسی زبان را در کارنامه خود دارد.

این کتاب همراه با یادداشت‌هایی از آنا داوتیان (نویسنده)، آنی هُوسِپیان (مترجم)، آرا اوانسیان (منتقد) و شانزده صفحه تصاویر رنگی مربوط به قتل هراند دینک به‌چاپ رسیده است.

قسمتی از متن کتاب

صحنه هفدهم

شخصیت شماره ۱

باید برایتان از زن جوانی بگویم که خانه‌ای دارد و آن خانه در پهنۀ سرزمینش نیست. و یک خانواده، که هیچ وقت آن‌ها را ندیده؛ و زن جوان دربارۀ کوهی شنیده که متعلق به سرزمین است که سرزمینِ خودش نیست. زن جوان ساکن آرژانتین و عکاس است. از جایی شنیده که درابتدای قرن بیستم اجدادش را در ترکیه کشته‌اند و از خانوادۀ پنجاوهفت نفری تنها سه نفرشان زنده مانده‌اند که آن هم مجبور شده‌اند از شهر ساحلیِ آدانا مخفیانه فرار کنند.

تبعید شده‌اند، در راه تبعید، زنج‌هایی کشیده‌اند، خاک شده‌اند، غبار شده‌اند، حتی نام‌هایشان گم شده. اما پیمانی نانوشته و ابدی وجود داشته که برای نسل بعد یادگار مانده است: هر بازمانده‌ای اگر روزی به شهر اجدادی‌اش آدانا بازگشت، روی دیوار خانه، جایی که نمایان باشد، واضح بنویسد کیست، پدر و مادرش کیستند، از کجا آمده، کِی، و چطور آمده و اگر می‌رود، به کجا می‌رود؟

و من باید از آن زن جوانی برایتان بگویم که از آرژانتین آمد و دنبال آن خانه‌ای گشت که روی دیورارش نام، تاریخ، و حقایقی نوشته شده است. و آن زن جوان، آن خانه را پیدا کرد؛ پیدا کرد نام‌ها و تاریخ‌ها و حقایق را و در جایی از دیوار نامش را نوشت. کِی به آدانا و به آن خانه آمده است. به کجا می‌رود. از حیاط خانه‌اش در آرژانتین هم نوشت. و اینکه این خانه با این دیوار و آن سنگ سیاه‌تراش خورده، در کنار ساحل دریای آبی، که اجدادش آن را بنا کرده‌اند، مانند معجزه می‌ماند. و باید برایتان بگویم آن زن جوان کنار آن خانه و دیوارش، عکسی از خود گرفت و از تمام گفته‌هایش شعری سرود برای جهانی که هم شعر را می‌فهمد و هم نمی‌فهمد.

«مانند گله‌ای از هم دورافتاده، پاشیده،

سرزمینی است پوشیده از خزه‌ها و این خزه‌ها با ترازویی با کفه‌های کوچکی وزن می‌شوند که مدام با بادی، سمتی و با باد دیگر سمت دیگری پرتاب می‌شوند و خزه‌های درون کفه‌هایش زمین می‌ریزند. آنچه در دست دارد، طلا است. در جنوب، آفتاب طلا است و در شمال هم آفتاب طلا است و این دو در وسط دو نیم می‌شوند.

گله‌ای دور افتاده از هم و پاشیده، و سرزمین که پوشیده از خزه‌ها است.

آنچه در دست دارد را می‌ریزد و آنچه از آفتای می‌ریزد، طلا است.»

هراند دینک می‌گفت:« ما از زیر این خاک، استخوان‌هایمان را بیرون نخواهیم کشید.» (صفحه ۴۰ و ۴۱)

نمایشنامه یک کشتی پُر از میخک برای هراند دینک نوشته آنا داوتیان و ترجمه آنی هُـوسِپیان در ۶۸ صفحه مصور در بهار ۱۴۰۲ با قیمت ۸۰ هزار تومان توسط انتشارات نریمان منتشر شد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha