قضا و قدر و موضوعات ناظر به آن همواره برای عدهای از ادیبان مورد بحث و تفکربرانگیز بودهاست. برخی در آثار خود به افکار معتزله و بعضی به باورهای اشاعره گرایش نشان دادهاند و گروهی به تلطیف و تعدیل اعتقادات آنها پرداختهاند. پروین اعتصامی از شاعران توانمند معاصر است که دیوان او از نظرگاه این موضوع مورد دقت قرار نگرفته است. در این پژوهش که به روش کتابخانهای و جمعآوری، توصیف و تحلیل اطلاعات انجام شدهاست دیوان این بانوی شاعر در این محور مورد کندوکاو قرار گرفت. یافتهها حاکی از غلبه داشتن مضمون جبر و تسلط قضا و قدر بر جمیع امور در این اثر است. تسلیم و رضا، شکایت از قضا و قدر و پارهای ابیات محدود در تقابل با این مضامین در دیوان بانو پروین یافت و تحلیل شد.
اعتصامی در ابیات متعددی این پیام را به مخاطب مخابره می کند که اگر قضا و قدر بر کاری قرار گرفته باشد همان محقق خواهدشد و جز تسلیم و تمکین گریز و چاره ای از آن نیست
قضا و قدر الهی و مقام رضا از جمله موضوعاتی است که شاعران و نویسندگان متعددی، عقاید و باورهای خود را در این حوزه در گذرگاه آثار خود به نظم و به نثر عرضه داشته اند و نظریات خود را در این باره، به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به مخاطب القا می نمایند. از آنجا که آدمی همواره در طول تاریخ و در عرصه هستی در صحنه تصمیم گیری، انتخاب، اقدام، رسیدن و یا نرسیدن به مقصود و حوادث خوشایند و ناگوار بسیار قرار دارد می تواند از طریق خوانش و انس با این آثار ادبی به چالش های ذهنی و روحی خود پاسخ دهد و چه بسا به جمع بندی و نتیجه گیری مطلوب برسد.
دیوان پروین اعتصامی از جمله آثار معاصری است که مورد اقبال و توجه شایانی از جانب خوانندگان واقع می شود و بررسی این موضوع در ابیات بانو اعتصامی، رویکرد و جهت گیری ایشان را مشخص خواهدکرد و به خوانندگان این اثر دید منسجم و شفافی ارائه خواهدنمود.
اعتصامی در ابیات متعددی این پیام را به مخاطب مخابره می کند که اگر قضا و قدر بر کاری قرار گرفته باشد همان محقق خواهدشد و جز تسلیم و تمکین گریز و چاره ای از آن نیست. اگر قضا این باشد که پرنده ای چون صعوه به مثال اژدها و ثعبان بنماید همان خواهدشد. از آنجا که رهایی از آنچه برای مخلوقات مقدر شده باشد ممکن نیست، هرکسی باید بار تقدیرش را بپذیرد و گستاخی و یا ناز در برابر سرنوشت فایده ای نخواهدداشت.
قضا و قدر امور گیتی را اداره می نماید
پروین، قضا را چون شاهین می انگارد که هیچ کس توان رستن از آن را ندارد. او آدمی را مجبور به پذیرش سرنوشت آسمانی می بیند. سرنوشتی که ممکن است شیرین و گوارا و یا سخت و دشوار باشد. اگر تقدیر رفتن باشد، باید رفت. هیچ کس نمی تواند خود را از دیدگان تقدیر پنهان کند و همه جا و همه چیز تحت احاطه اوست.
به باور پروین زحمت ها و رنج ها از ناحیه ما نیست و همه چیز در دست مدیر و مدبر امور جهان است و جز او کسی در آنها نقشی ندارد
اعتصامی دنیا را همچون باغی می بیند که باغبانش قضا و قدر هستند. بنابراین همان طور که امور باغ را باغبان تدبیر می کند، قضا و قدر هم امور گیتی را اداره می نماید.
پروین اعتصامی همه داشته های مخلوقات، حیات و آمدن ها، ممات و رفتن ها، حوادث و رخدادهایی که هرکس در زندگی خود شاهد آنها خواهدبود را از ناحیه خداوند و قضا و قدر الهی و خارج از ارادهی مخلوقات میداند. به باور او زحمت ها و رنج ها از ناحیه ما نیست و همه چیز در دست مدیر و مدبر امور جهان است و جز او کسی در آنها نقشی ندارد.
ما رهرو و روندهی راهی هستیم که قضا و قدر بر آن قرار گرفته است و خواست سرنوشت، داشته های ما را تعیین کرده است. مخلوقات انجام دهنده فرمان ها و دستورات هستند و به اقتضای خلقت خود رفتار می کنند. ما محصور قضا هستیم و راه گریزی هم نداریم.
او به طور صریح و آشکار از عدم اختیار و اجبار در پذیرفتن حکم سرنوشت سخن می گوید. مِیِ تقدیر را باید نوشید و پذیرفت؛ حتی اگر ناگوار و تلخ باشد. هرچه در بخت و طالع ما کاشته اند، همان را باید چید. اینها بایدهای مطلق و عدم اختیار در نپذیرفتن احکام است. اگر به میل خود قضا و قدرالهی را نپذیریم به جبر آن را بر ما مسلط می کنند.
گاهی قضا مخلوق را به پستی دچار می کند
اعتصامی در ابیات متعددی از تقدیر و سرنوشت به مثابهی مقصر و متهم یاد می کند. از نظرگاه او این تقدیر است که بال و پر پرندگان را می شکند. این کار قضاست اگر نیت نیک به سرانجام نیک منتهی نشود. بانوی شاعر هرگاه فرصت را فراهم ببیند از قضای الهی لب به شکایت می گشاید. گاهی قضا را صیادی می بیند که طائری را به کنج قفس انداخته، گاهی قضا را به طوفانی سخت و گاه به گران فروشی که بر سر پیرزن کلاه گذاشته مانند می کند. در ابیات دیگر از حمله های ناگهانی قضا، دام هایی که قضا گسترانده، متهم کردن قضا به دزدی و سرقت و مانند این موارد دم می زند. او حتی در امور تلخ زندگی و مرگ عزیزانش از پیشانی نوشت خود شکوه می کند.
اعتصامی از بی مهری قضا و ناسازگاری سرنوشت گله می کند. او نگونساری ها و از بلندی به حضیض ذلت دچار شدن را به گردن تقدیر می اندازد و قضا را سیل و یا باد ویرانگری می پندارد که گلبن را به خاک می افکند و قصرهای پایه محکم را به خاک بدل می سازد و یا همچون صرافی که ناعادلانه و ناجوانمردانه عمل می کند.
روین اعتصامی به آنان که در خط تسلیم و فرمانبرداری هستند نوید تعلیم و یادگرفتن نکات و دقایقی را می دهد
بانو پروین اعتصامی در ابیات متعدد دیگری احکام قضا را برای همگان یکسان توصیف می کند و همه را در معرض کاستن، صید شدن، گریبانگیرشدن و آوارگی ناشی از حکم قضا می بیند. در ابیات زیر با به کاربردن « چه ....چه....، هردو، هرکجا، همه کس » و کاربرد استفهام انکاری، این مقصود ادعاشده را تایید می نماید.
به تصور بانو پروین، قضای الهی دریایی است که برای سلامت ماندن در این دریا باید در کشتی تسلیم نشست. او کسانی که از آغاز، آمادهی پذیرفتن فرمان و احکام قضا و تحمل این بار بودهاند را « عاقل » می خواند. به باور شاعر، چند و چون کردن از ویژگی های پیوندیافتگان با نور و صفا نیست و فرصت هستی و وجود آنچنان اندک است که شکایت کردن سزاوار نیست و هرچه خواست سرنوشت باشد را باید پذیرفت و روا دانست. نالیدن و دلتنگ شدن از زمانه و حکم قضا دور از انسانیت و آگاه بودن است.
پروین اعتصامی ابیات متعددی را در تسلیم و تمکین شخصیت های دیوانش سروده است. مهیا بودن برای پذیرش قضا و غم نخوردن از تحمل بار سنگین تقدیر و طمع نکردن به رزق و روزی دیگران و دم نزدن از صواب یا خطا بودن حکم سرنوشت در ابیات زیر گواه این مدعاست.
اعتصامی با آوردن این دلایل که کوشش و تلاش قسمت و تقدیر را دگرگون نمی کند به مخاطب القا می نماید که به داشته های خود رضا دهد.
پروین اعتصامی به آنان که در خط تسلیم و فرمانبرداری هستند نوید تعلیم و یادگرفتن نکات و دقایقی را می دهد که گویی غیر از ایشان محرم این نکات نخواهندبود. گاهی قضا مخلوق را به پستی دچار می کند تا به بلندای خالق برساند. برخلاف غالب ابیات، در بیت زیر ایستادگی و نهراسیدن از قضا دریافت می شود.
ناتوانی قضا و قدر و مقاومت در مقابل آن
اعتصامی بسیاری از دیوان اشعار خود به طور آشکار یا به صورت غیرمستقیم در ابعاد مختلفی از موضوعات سرنوشت و قضا و قدر، تسلیم و رضا، جبر و اختیار سرودهاست
پروین اعتصامی مانند شاعران متعددی در ابیات بسیاری از دیوان اشعار خود به طور مستقیم و آشکار و یا به صورت غیرمستقیم و نهان در ابعاد مختلفی از موضوعات سرنوشت و قضا و قدر، تسلیم و رضا، جبر و اختیار سرودهاست.
غالب ابیات او در این زمینه به جبر و تسلط بیچند و چون قضا و قدر و سرنوشت و پذیرش آن گرایش دارد و تنها ابیات معدودی به مختار بودن و یا ناتوانی قضا و قدر و مقاومت در برابر آن پرداختهاست. به گونهای که شاعر گاه هرگونه کوشش را بیفایده و بی تاثیر اعلام میکند و معتقد است هرآنچه خواست قسمت و تقدیر باشد همان محقق خواهدشد. پروین از قضا و قدر شکوه میکند و اتهامات گوناگونی متوجه آن میسازد.
او بارها همه تقصیرها را به گردن تقدیر میاندازد و گاه به طور گذرا آن را تبرئه مینماید. او در جای دیگر هم دچار تناقض میشود و درحالیکه همه را تحت سیطره و در معرض آسیب و حملهی قضا توصیف کردهاست، به حلوا و نان خشک در خوان قضا اشاره میکند که هرکدام نصیب کسی میشود. قضا یکی را عزیز میکند و برمیکشاند و دیگری را ذلیل میگرداند و به حضیض میرساند.
جمعبندی آنکه پروین اعتصامی همهچیز را در سیطره قدرت تقدیر و حکومت قضای الهی میداند و مخلوقات را در مقابل آن ناتوان و ناگزیز به تسلیم و تمکین توصیف میکند. اما هرکجا فرصت را فراهم ببیند به گله و شکایت از قضا و قدر میپردازد و آه و فریاد سر میدهد. در این بین به طور بسیار معدود از فواید تسلیم و رضا و یا بری دانستن قضا و قدر از اشتباه، ناتوانی قضا وقدر و مقاومت در مقابل آن سخن میگوید.
* این مقاله برای انتشار در ایرنا خلاصه شده است. متن کامل آن را میتوانید اینجا بخوانید.
نظر شما