«طوفان الاقصی» نشان داد برآورد آمریکا با واقعیت منطقه به شدت فاصله دارد

تهران-ایرنا- کارشناس مسائل آمریکا گفت: آمریکا تصور می‌کرد رژیم صهیونیستی عنصر اصلی و بنیادین جهت بازدارندگی در مقابل تهدیدات شبکه بازدارندگی منطقه ایران را خواهد شد، اما عملیات حماس در ۷اکتبر نشان داد که چقدر برآورد آمریکا با واقعیت و شرایطی که منطقه ما با آن مواجه است فاصله دارد.

به گزارش حوزه سیاست خارجی ایرنا، هادی خسروشاهین کارشناس مسایل آمریکا در یک برنامه زنده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تحولات اخیر در منطقه و سرزمین های اشغالی متعاقب نسل کشی و کشتار گسترده مردم غزه و غیرنظامیان فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی، اظهارداشت: شرایط موجود در منطقه ایجاب می‌کند تا آمریکایی‌ها در موقعیت جدید بتوانند میان فشار نیروها از جهت‌های مختلف، از جمله فشار دولت‌های عربی برای متوقف کردن جنگ و فشار صهیونیست ها برای مقابله، جدی‌تر باشند و در بازدارندگی ایران و ورود آمریکا به یک نیروی گسترده‌تر با شبکه بازدارندگی ایران یک توازنی را برقرار کنند.

وی با طرح این پرسش که باید بدانیم از دید آمریکایی‌ها این توازن از چه طریقی فراهم می‌شود؟ گفت: این توازن صرفاً از طریق دادن اختیارات وسیع و گسترده فراهم می‌شود.

این کارشناس مسایل آمریکا ادامه داد: دولت نتایاهو می‌خواهد به‌تدریج پس از کاهش موج‌های حاصل از شوک ۷ اکتبر برای انجام هر عملیاتی در نوار غزه فشارهایش برای کنترل و مدیریت عملیات در غزه افزایش یابد.

خسروشاهین بیان کرد: تصور من بر این است که حتی کمک‌های نظامی که آمریکا انجام داد در این راستا قابل ارزیابی است، چه کمک‌هایی که در حوزه بازدارندگی کرد که به هر نوع به اسرائیلی‌ها تضمین بدهد که نیروی سومی وارد معامله و هدف‌گذاری‌های دولت نتایاهو در ارتباط با تسخیر و تصرف غزه نخواهد شد و چه از طریق ابزارها و اهرم‌های دیپلماتیک که کوشید این اطمینان‌خاطر را برای اسرائیلی‌ها ایجاد کند که احتمال ورود نیروی سوم به این منازعه کم خواهد بود تا آن‌ها بتوانند با فراغ بال به آنچه که می‌خواهند در نوار غزه دست یابند.

وی افزود: پس یک توازن بخشی جدید یا بازتعریف جدیدی از توازن میان نیروهای فشار در منطقه غرب آسیا میان رژیم صهیونیستی، اعراب و ایران وجود دارد که به‌نظر می‌رسد دولت بایدن سرانجام به این راهکار رسیده است.

این کارشناس مسائل آمریکا در بخش دیگری از سخنانش گفت: بلینکن در سفر خود عنوان کرد آمریکایی‌ها از حمله حماس در ۷ اکتبر غافل‌گیر شدند، در واقع ۷ اکتبر تنها رژیم صهیونیستی نبود که از عملیات جنبش مقاومت اسلامی حماس غافل‌گیر شد بلکه آمریکا هم با غافل‌گیری مواجه شد.

خسروشاهین با بیان این‌که ارزیابی و برآورد آمریکایی‌ها این بود که رژیم صهیونیستی می‌تواند به‌عنوان یکی از اهرم‌های مشخص نظامی و امنیتی در ترتیبات منطقه‌ای نقش مهمی را ایفا کند، تصریح کرد: آمریکایی‌ها تصور می‌کردند از طریق پیمان ابراهیم و فرآیند جذب رژیم صهیونیستی در ترتیبات امنیتی به‌ویژه منطقه خلیج‌فارس این امکان فراهم خواهد شد تا بدین‌ترتیب آمریکایی‌ها با فراغ بال و تمرکز بیشتر روی موضوعات و محورهای مهم‌تری کار کنند از همین‌رو بسیاری از استراتژیست‌هایی که در دولت بایدن هم حضور دارند از پیش از آغاز ریاست‌جمهوری وی به این مسأله تأکید می‌کردند که روزهای وابستگی اسرائیل به آمریکا به پایان رسیده و آنها می‌توانند با توجه به میزان قدرت نظامی‌ که دارند و عنصر و متغیر قدرت اقتصادی اسباب و لوازم دفاع خود را فراهم کنند.

این کارشناس مسائل آمریکا افزود: برخلاف دوران دهه ۱۹۹۰ یا پیش از آن نه شاهد منازعه‌ای در حوزه منازعه اعراب و اسرائیل بودیم نه ابتکارهای دیپلماتیکی در این حوزه بوجود ‌آمد و مطرح ‌شد و نه حتی به‌علت افزایش نفوذ منطقه تهران در خاورمیانه اشتیاقی مبنی بر نزدیک شدن کشورهای عربی به اسرائیل مشاهده ‌شد.

خسروشاهین در ادامه خاطرنشان کرد: برپایه همین عناصر و متغیرها بود که آمریکا تصور می‌کرد رژیم صهیونیستی این توان و ویژگی را خواهد داشت و همین توان، عامل و عنصر اصلی و بنیادین جهت بازدارندگی در مقابل تهدیدات شبکه بازدارندگی منطقه ایران خواهد شد، اما عملیات حماس در ۷اکتبر نشان داد که چقدر برآورد آمریکا با واقعیت و شرایطی که منطقه ما با آن مواجه است فاصله دارد.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا آمریکایی‌ها به‌دنبال کم کردن حضور خود در منطقه به‌ واسطه حضور و وجود رژیم صهیونیستی بودند؟ گفت: بله هم‌چنین به کمک اهرم‌های دیگری نظیر سیستم امنیت دسته‌جمعی، سپر دفاع موشکی یا با محوریت برخی متغیرهای اقتصادی نظیر قدرت اقتصادی عربستان سعودی و شاید برگشت به سیاست دو ستونی نیکسون در ابعاد و صورت‌بندی جدیدی که متناسب با وضعیت امروز منطقه باشد، اما با این‌وجود پس از ۷ اکتبر معادلات تغییر کرد.

این کارشناس مسائل آمریکا ادامه داد: آمریکا برپایه اسناد بالادستی که در اختیار دارد و در اکتبر ۲۰۲۲ هر دو سند، سند امنیت ملی و سند دفاع ملی منتشر شد در ابتدا کوشید که شرایط و زمینه را به‌گونه‌ای فراهم کند که این شرایط و زمینه باعث ایجاد بازدارندگی شود و بازدارندگی با هدف عدم ورود نیرو و یا طرف سوم به معادله جنگ حماس با اسرائیل بود.

خسروشاهین در ادامه اظهارکرد: بر همین پایه آمریکا به تقویت یا ارسال تجهیزات بیشتر به منطقه غرب آسیا و منطقه مدیترانه و نیز کمک‌های تسلیحاتی در زمینه‌های مختلف درباره گنبد آهنین پرداخت تا موضوعات دیگر در حوزه خود عملیات میدانی و نظامی و در حوزه مقابله با حماس و نوار غزه. بنابراین یک بال سیاست آمریکا تمرکزش در حوزه نظامی بود، اما این بال نمی‌توانست تکامل پیدا کند و مانع از تصاعد بحران شود مگر این‌که بال دیپلماسی هم وارد گود می‌شد که آن بال دیپلماسی هم توسط بلینکن و سفرهای منطقه‌ای‌اش آغاز شد.

وی تصریح کرد: به‌نظر می‌رسد بلینکن در سفرهای‌ خود به منطقه، اهداف اضطراری و فوری ایالات‌متحده آمریکا را دنبال می‌کرد که همان مدیریت تصاعد بحران از طریق ارسال پیام‌های صریح و روشن در حوزه بازدارندگی برای آمریکا و عدم اشاعه جنگ به سایر حوزه‌های منطقه‌ای است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha