به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، طرفداران آثار سروش صحت قطعاً سریال شمعدونی را به یاد میآورند. یکی از شخصیتهای به یاد ماندنی سریال شمعدونی هوشنگ مظاهری بود؛ مردی ساده که در بسیاری از اوقات جوگیر میشود، خیلی علاقمند است که مشکلات را حل کند ولی معمولاً با حرکتی که انجام میدهد مشکل را بحرانیتر میکند. یک اصطلاح هم دارد با این عنوان که «بسپارش به من!» و معمولاً هروقت این جمله را میگوید خرابکاری در راه است.
محمد نادری، ایفاگر این نقش، بازیگری است که از تئاتر آمده و برای اولین بار با آن مجموعه جلوی دوربین تلویزیون رفت. محمد نادری در جدیدترین همکاری خود با سروش صحت در سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ حضور پیدا کرده است و همین مساله بهانهای شد تا با او به گفتوگو بنشینیم که در ادامه میخوانید.
از همکاری با سروش صحت، برایمان بگویید و اینکه چه قدر به عنوان کارگردان با بازیگران اثرش تعامل دارد و دست آنها را برای خلاقیت و اجرای ایدههایشان باز میگذارد؟
افرادی مانند علی مصفا، بیژن بنفشهخواه و... نیز مانند من چندمین همکاری خود را با این هنرمند رقم زدند و اگر از سوی او پیشنهاد داشته باشند، دوباره همکاری میکنند. چون کار کردن با صحت بسیار لذتبخش است. فضایی که در گروه حاکم میکند، دوستانه و صمیمانه است و باعث میشود حال بازیگرش در روزها و شبهایی که جلوی دوربین هستند خوب باشد.
سروش صحت فردی صاحب اندیشه و در عین حال منعطف است، حرف بازیگر را میشنود به گونهای که اگر خوب باشد، استفاده میکند و اگر نه از آن استفاده نمیکند. او معمولا قبل از فیلمبرداری این فرصت را به ما میدهد که آزادتر پیش برویم و اگر بداههپردازی داریم، انجام دهیم. اما هنگام گرفتن سکانس آنچه را که به نتیجه رسیدیم، باید به نمایش بگذاریم.
در مواردی از یک «و» در دیالوگ نمیگذرد اما در جایی بازیگر این اختیار را دارد تا کلمه و جمله را آنگونه که راحتتر است، ادا کند. سروش صحت اشراف خوبی به بازیگر دارد و ما با اطمینان کامل نسبت به اینکه یک نفر حواسش هست، جلوی دوربین قرار میگیریم. اگر زیادهروی کنیم، اصلاح میکند و اگر انرژی کم گذاشته باشیم یا از اندازه نقش خارج شویم، تذکر میدهد. این یک موهبت برای بازیگر است.
«مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» چهارمین اثر شما در شبکه نمایش خانگی است. حضور بازیگران در آثار شبکه نمایش خانگی را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از عوامل این اتفاق محدودیتهای تلویزیون است. در شبکه نمایش خانگی ما با یک صنعتی مواجه هستیم که صرفا صنعت سرگرمیسازی است اگرچه این رسانهها مشکلات خاص خود را دارند اما باز نسبت به تلویزیون یک گام جلوتر هستند، به ویژه موضوعاتی که بدان میپردازند و یا فضاسازیهایی که رقم میزنند. استقبال مردم به واسطه همین مساله از پلتفرمها بیشتر شده است. از سوی دیگر بازیگر هم دوست دارد بیشتر دیده شود و زمانی که میبیند این اتفاق در پلتفرم بهتر رخ میدهد و مردم بیشتر پلتفرم را دنبال میکنند، میلشان به این سمت است. مباحث مالی هم در این زمینه بیتاثیر نیست.
همیشه فانتزیهایی در آثار سروش صحت دیده میشود. این نکته برای بازیگر تا چه اندازه ملموس و قابل همراهی است؟
من این جهان، این فضای فانتزی و گریز تعمدی از فضای کاملا رئالیستی را به شدت دوست دارم. همچنین شوخیهایی که در این فضا رخ میدهد، جزو سلیقه من است. در فضای سینما و سریالسازی کمتر کارگردانی وارد این حوزه شده است و این شاید برای مخاطب عام و در حقیقت عموم مردم شناخته شده نباشد. چراکه در سبد فرهنگی آنها نبوده است.
ما بیشتر درام، ملودرام و کمدیهایی با بستر رئالیستی تولید کردیم و اگر اثری فانتزی ساختیم، از جنس دیگری بوده است که در آثار مهران مدیری و پیمان قاسمخانی سراغ داشتیم. این جنس مختص خود سروش صحت است و امضای او را دارد. در حقیقت سروش صحت یک قراری با تماشاگر خود میگذارد که اگر مخاطب آن را بپذیرد و وارد این جهان شود، با اثر ارتباط برقرار میکند. البته در جاهایی ارجاعاتی به سینما و مقولات اجتماعی و فرهنگی دارد و لازم است اطلاعات گستردهتری داشته باشد و زمانی که متوجه ارجاعات میشویم، لذت مضاعفی از فضای ساخته شده و شوخی رخ داده میبریم. شاید در ابتدا برای تماشاگر غریب باشد اما وقتی وارد این فضا و جهان شوند و آن را بپذیرند، لذت میبرند.
در دنیای تصویری سروش صحت زندگی از جنس دیگری در جریان است، زندگی به شکل فانتزی، اغراقشده و در عین حال آسان. در سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره» نیز این جنس از جریان زندگی وجود داشت؟
نام سریال نشان دهنده نوع نگاه سروش صحت به دنیاست و وقتی به این نام نگاه کنیم، متوجه میشویم که فرصت کوتاهی برای زندگی کردن داریم. از یک جهت ما را متاثر و ناراحت میکند که این فرصت بسیار کوتاه است و از سوی دیگر به ما یادآوری میکند تا میتوانیم زندگی کنیم و قدر آن را بدانیم. درست است که هرکدام از ما در مواجهه با آدمهای اطراف دچار مشکلاتی باشیم، ناراحت شویم و ناراحت کنیم، از دستشان خشمگین شویم و دیگران را خشمگین کنیم و... اما در نهایت چیزی که میماند این است که باید یاد بگیریم در کنار هم زندگی کنیم و این زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که بخواهیم به بخش تاریک ماجرا نگاه و غمها و ناراحتی را حمل کنیم.
سروش صحت جملهای را مدام در جمعهای خودمانی یادآوری میکند؛ اینکه ما یکبار زندگی میکنیم و اگر نتوانیم دیگران را ببخشیم چیزی را با خود حمل میکنیم که بار آن شانههای ما را خم و خمتر میکند. در صورتی که اگر ببخشیم، سبکبالتر حرکت میکنیم. این نگاه و فلسفه را من دوست دارم و نیاز داریم گاهی این چنین به زندگی نگاه کنیم؛ چیزی که مدام فراموش میکنیم و نیاز داریم به خود یادآوری کنیم. «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» از این جنس یادآوریها به ما میکند که یاد بگیریم کنار هم حرکت کنیم.
در حال حاضر بیش از ۱۰ قسمت از سریال پخش شده است؛ آنهایی که دوست داشتند، دنبال کردند و آنهایی که دوست نداشتند، نظرشان برای ما محترم است. از کسانی که تاکنون این سریال را تماشا نکردند، درخواست دارم به صورت هفتگی آن را دنبال نکنند. حال که این امکان وجود دارد، آن را پشت سر هم نگاه کنند.
در این صورت مخاطب با تعدادی آدم آشنا میشود که قطعا آن را دوست میدارد و همچنین وارد جهانی میشود که کمتر در فیلم و سریالها دیده است؛ جهانی که حس و حال خوب به تماشاگر میدهد. اما در این کار به طور خاص فرصت و وقت بیشتری برای فیلمبرداری در اختیار بود، تصاویر، نماها، قابها و بازیها و... چیزی است که مخاطب آن را دوست خواهد داشت.
نظر شما