نماز و توسعه فردی؛(۲)

اقامه خودشکوفایی

۱۳ آبان ۱۴۰۲، ۸:۳۲
کد خبر: 85273329
حامد فتوت احمدی: پژوهشگر علوم قرآن و حدیث - گوینده: زهرا رستمی
اقامه خودشکوفایی

تهران- ایرنا- بنا بر علاقه شخصی و کنجکاوی، بسیاری از کتاب‌­های روانشناسی زرد و سفید را خواندم و سخنران­ی‌ها را گوش کردم. از سوی دیگر هرگاه اذان را می‌­شنیدم و به جملات آن دقت می‌کردم، در حیرت فرو می‌­رفتم. اذان، ما را به سوی نماز می‌خواند «حی علی الصلاة».

«یک اکتشاف بزرگ در قرن بیستم زندگی بشر را متحول کرد. این کشف بزرگ، اتم، کامپیوتر یا سلول‌های بنیادی نبود». این ادعای برخی دانشمندان بزرگ غربی است. آنها بر این باورند که بزرگترین اکتشاف بشر در قرن بیستم، چیزی نیست جز دستیابی به قوانین و مبانی موفقیت. بیش از صد سال است که پژوهشگران در دانشگاه‌های معتبر دنیا، به مطالعه جزئیات زندگی انسان‌های موفق روی آورده‌اند؛ از کوچک‌ترین کارهای شخصی‌ آنها بگیرید تا نحوه کار و زندگی‌شان؛ از زمان خواب آنها تا نحوه تغذیه. نتیجه‌اش هم شده مجموعه‌ای از مبانی و قوانین برای موفقیت انسان‌ها. اصلا روش علم تجربی همین است؛ از مشاهده به قانون می‌رسند.

دانشمندان در زمینه‌های مختلف به وسیله آزمایش و تجربه (یا همان علم تجربی) به نتایج قابل قبولی رسیده‌اند که ما نیز به آنها اعتماد می‌کنیم. ما جان خود را در اختیار پزشکان قرار می‌دهیم یا احساس و روان‌مان را به دست مشاوران و روانشناسان می‌سپاریم. روانشناسی موفقیت هم مثل بقیه علوم تجربی تا حدودی قابل اعتماد است؛ یک ابزار است مانند چاقو که ممکن است در دست یک قاتل، آلت قتل باشد یا در دست یک جراح، اسباب نجات و حیات.

روانشناسی موفقیت اکنون جای خود را به‌ خوبی در جوامع انسانی باز کرده است. کافی است در یکی از کتاب‌فروشی‌های بزرگ شهر به غرفه کتاب‌های پرفروش مراجعه کنید تا انواع کتاب‌های موفقیت را ‌ببینید؛ کتاب‌هایی که معمولا پر است از داستان انسان‌های موفق؛ البته با تعریف خودشان. با یک شمارش سرانگشتی می‌توانید دریابید که حدود دوسوم از کتاب‌های پرفروشِ غیر داستانی را کتاب‌هایی با موضوع موفقیت تشکیل می‌دهند. آمار بالایی است! پرفروش بودن این نوع از کتاب‌ها شاید به این دلیل است که مردم وقتی آنها را می‌خوانند، حالشان خوب می‌شود و خود را برای مدتی در جای قهرمان داستان می‌بینند اما چیزی نمی‌گذرد که انگیزه‌ها کم‌رنگ می‌شود و دوباره همان آش است و همان کاسه. اگر هم این کتاب‌ها را نخوانده باشید کافی است افراد موفق (از نگاه خودتان) را به دقت دنبال کنید؛ یک سری ویژگی مشترک بین همه آنها پیدا می‌کنید. اگر همین‌ها را بنویسید، می‌شود یادداشت‌هایی برای موفقیت.

من هم مدت‌هاست که کتاب‌های موفقیت را دنبال می‌کنم. حدود پنج سال پیش وقتی یکی از این کتاب‌ها را می‌خواندم، شباهت مطالب آن با بعضی از مناسک و اعمال و حتی اعتقادات دینی، نظرم را جلب کرد. آن‌قدر که نمی‌توانستم یادداشت برندارم. الان که یادداشت‌ها را نگاه می‌کنم، هنوز از این مطلب تعجب می‌کنم. انگار یک چیز را از دو زاویه، نگاه کرده باشیم. پس از مطالعات عمیق دریافتم که قانون‌ها یکی هستند، فقط بعضی از راه علم و تجربه به آنها رسیده‌اند و برخی دیگر از راه دین و مذهب. کشف بزرگی بود. آن‌قدر بزرگ و جذّاب بود که برخی اوقات دوباره و سه‌باره روی همان مطالب با همکاران و دوستان بحث می‌کردیم و لذت می‌بردیم.

باید تأکید کنم که در اینجا اشاره من به ابزار رسیدن به هدف است نه خود هدف. مثلا شما ممکن است از راه تجربه به نتایج بدبخت کننده دروغ برسید یا از طریق آیات و روایات؛ ممکن است از راه تجربه به ارزش مثبت‌اندیشی یا جملات تأکیدی برسید یا از طریق آموزه‌های قرآن. به شرطی که فهم درستی از آیات داشته باشیم راه دوم مطمئن‌ترین و دقیق‌ترین است. در سوی دیگر هم اگر اشتباهی در روش‌های علمیِ مشاهده و استنباط پیش نیاید، هر دو نتیجه می‌تواند یکسان باشد.

بنا بر علاقه شخصی و کنجکاوی بسیاری از کتاب های روانشناسی زرد و سفید را خواندم و سخنرانی ها را گوش کردم. از سوی دیگر هرگاه اذان را می شنیدم و به جملات آن دقت می کردم، در حیرت فرو می رفتم. اذان، ما را به سوی نماز می‌خواند «حی علی الصلاة»؛ بشتابید به سوی نماز. جمله بعد، جمله عجیب و بزرگی است «بشتابید به سوی فلاح!». کمی تأمل کنیم. فلاح یعنی شکفتن و شکوفا شدن؛ یعنی چون غنچه باز شدن و گل شدن؛ یعنی شکافتن پوسته‌های خارجی و بیرون ریختن استعدادهای درونی و به تعبیر امروزی موفق شدن و خوشبخت شدن از طریق خودیابی و خودشکوفایی. خدا و رسولش از طریق اذان ما را به سوی موفقیت و شکوفایی فرا می‌خوانند و ابزار رسیدن به آن را نماز می‌دانند. در فرمان بعدی حتی فراتر می رود و ما را به سوی «خیر العمل» دعوت می‌کند؛ از نماز به عنوان بهترین عمل یاد می‌کند و نماز را بهترین ابزار برای رسیدن به موفقیت می‌خواند.

از همین مقدمه نماز، معلوم است او که آن را واجب کرده، چرا اقامه آن را با این‌همه تأکید بر ما لازم دانسته است؛ بی‌شک او به دنبال شکوفایی انسان ها بوده و نماز را بدین منظور طراحی کرده است. در هرم مازلو که در روانشناسی بسیار معروف است، خودشکوفایی بالاترین نیاز انسان شمرده می شود. خودشکوفایی یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه می‌خواهد باشد. همان‌طور که مازلو بیان می‌دارد «آنچه آنسان می‌تواند باشد، باید بشود». اگر این موفقیت نیست پس چیست؟ خداوند به دنبال شکوفایی انسان هاست زیرا در قرآن بارها به رستگاری و فلاح انسان به عنوان یک هدف متعالی می پردازد و آن را نتیجه راهنمایی پیامبران و تبعیت از آنها و نور حاصل از وحی در طول تاریخ می داند:

الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبیِ‏ الْأُمِّیَّ الَّذِی یجدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فیِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنهئهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یحلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یحرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَئثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتیِ کاَنَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که [نام‏] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته می‏ یابند- پیروی می ‏کنند؛ [همان پیامبری که‏] آنان را به کار پسندیده فرمان می‏ دهد، و از کار ناپسند باز می ‏دارد و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام می‏ گرداند و از [دوش‏] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است، برمی ‏دارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان شکوفا شده اند و به موفقیت و فلاح رسیده اند. (۱۵۷)

در این آیه و بسیاری از آیات دیگر هدف از انجام مناسک دینی، نماز و عبادت را رسیدن به فلاح می داند. یعنی رسیدن به خودشکوفایی که نظریه مازلو هم آن را بالاترین نیازهای انسان می داند و بسیاری از روانشناسان آن را عین موفقیت می دانند. با شنیدن صدای اذان از گلدسته‌های مساجد به یکی از بزرگترین ادعاها برخورد می‌کنید؛ «بشتابید به سوی موفقیت!» این شبیه برخی شعارهای دیگر است. مثلا «بیایید شما را شاد کنیم!»، «بیایید شما را موفق کنیم!»، «بیایید شما را پولدار کنیم!». درست است که بعضی از این شعارها واقعیت دارد و جواب داده است اما آیا این عبارات اذان هم مثل تبلیغاتی است که برخی از طریق آن‌ها، میلیاردها دلار پول ساخته‌اند؟

تفاوت بزرگ در این ‌است که تبلیغات نماز از طرف کسی است که انسان را ساخته و کاملا او را می‌شناسد. او ابزار رسیدن به موفقیت را در قالب نماز قرار داده است اما این ابزار چطور کار می‌کند؟ موضوعِ بحث ما در این سلسله یادداشت ها همین است. برای پاسخ به این سؤال دو راه حل وجود دارد؛ یکی این است که مبانی و اصولی که علم تجربی به درستی به آنها رسیده است را بشناسیم و شباهت‌های نماز با آن‌ها را پیدا کنیم. راه دوم این است که ببینیم راه‌های موفقیت در قرآن کدام‌اند و نماز چگونه انسان را در آن مسیرها می‌اندازد؟

برخی از حقایقی که قرآن بیان کرده مانند توحید، توسط علوم تجربی نادیده گرفته شده است. قرآن توحید را زیرساخت عالَم می‌داند و معتقد است بدون توحید نمی‌توان جهان را تحلیل و بررسی کرد و هیچ برنامه‌ای بدون در نظر گرفتن توحید به نتیجه قطعی و پایدار نمی‌رسد اما علم تجربی تا به حال این حقیقت را نفهمیده یا نخواسته بفهمد؛ گرچه همواره در حال استفاده از نتایج توحید در عالم است. بالاخره یک روز مجبور خواهد شد که بفهمد و چاره‌ای جز پذیرفتن حقیقت ندارد.

نوجوان که بودم از معلم دینی پرسیدم برای چه باید نماز بخوانم؟ جواب داد «نماز ثواب زیادی دارد. اگر بخوانی به بهشت می‌روی و اگر نخوانی یعنی به خدا بی‌اعتنا هستی و خدا هم به تو اعتنایی نمی‌کند». خلاصه بیشتر کتاب‌ها در مورد نماز هم همین است. اما وقتی به سن جوانی رسیدم، دیگر این پاسخ مرا قانع نمی‌کرد. با اینکه این جمله غلط نیست اما وقتی تأکید قرآن را در مورد نماز می‌دیدم و وقتی به این حرکت بزرگ با ظرافت‌ها و جزئیاتش نگاه می‌کردم، اصلا قانع نمی‌شدم. یکی از دلایلش هم این بود که نه می‌دانستم نماز چیست؛ نه می‌دانستم ثواب چیست؛ نه بهشت را درست می‌شناختم و نه روابط انسان با خدا را. در این کتاب اما نگاه، جور دیگری است. قرآن می‌گوید «کسانی که در زندگی از عقل استفاده نمی کنند، نماز را مسخره می‌کنند و بیهوده می‌دانند».(مائده-۵۸) دلیلش این است که آنها نماز را نشناخته‌اند. می‌دانیم که یکی از ابزار تعقّل، علم است. پس قرآن به ما اجازه می‌دهد که برای تحلیل کارکردهای نماز از عقل و علم استفاده کنیم.

بر اساس آیه فوق و آیاتی شبیه آیه ۹ سوره زمر، قرآن نماز خواندن را صفت انسان‌های خردمند می‌داند. انسان خردمند به دنبال رشد و موفقیت در هر دو دنیا است. چنین فردی متوجه می‌شود که نماز برای حرکت به سوی رشد ضروری است و بدون آن، به مقصد نخواهد رسید. از این رو حتما از نمازگزاران خواهد بود. او خردمندانه و با آگاهی انتخاب کرده است که از نمازگزاران باشد نه با زور و اجبار و آنکه با آگاهی به سوی کاری می‌رود، بهره بیشتری از آن نصیبش می‌شود. بنابراین آگاهان و عاقلان، نماز بهتری می‌خوانند و از آن برای موفقیت خود توشه برمی‌دارند؛ در صورتی که جاهلان با رخوت و سستی و با سردرگمی و حیرانی، فقط نمازی می‌خوانند و رد می‌شوند.

اگر به کارشناسان موفقیت بگویید که «مهمترین ابزار رسیدن به موفقیت چیست؟» پاسخ می‌دهند «تقویت نیروی درونی». این همان چیزی که نشان خواهیم داد مهمترین دستاورد ایمان و نماز هم هست. کشورهای پیشرفته، دلیل موفقیت خود را تربیت درست مردم می‌دانند؛ مردمی که از درون، قوی هستند و مشکلات را به خوبی حل می‌کنند اما در طول تاریخ، هیچ تمدن یا کشوری را پیدا نمی‌کنید که با سرعتِ مسلمانانِ صدر اسلام پیشرفت کرده باشند. آنها که در جهل مطلق و در بدبختی و سیاه‌روزی زندگی می‌کردند، چنان منفجر شدند که تاریخ بشریت را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند. این انفجار و پیشرفت فقط به دلیل قدرت ایمان و اتکا به نیروهای درونی خودشان بود. ادعای اذان را در اینجا تکرار می‌کنم که با نماز خواندن، با تکیه بر تعالیم قرآن و با کمک گرفتن از اعجاز نیروی درون، ما هم می‌توانیم آنچه که آن ها در صدر اسلام انجام دادند، تکرار کنیم و می‌توان در کمتر از یک قرن از تمام دنیا پیش افتاد؛ چنان که در صدر اسلام چنین شد.

برخی ممکن است فکر کنند ما در این یادداشت ها می‌خواهیم بگوییم «چرا باید نماز بخوانیم؟» در صورتی که سخن ما این نیست. ما می‌خواهیم نماز را به عنوان «ابزار حرکت به سوی موفقیت» بیشتر بشناسیم و با دانش بیشتری به نماز بایستیم تا با آگاهی عمیق‌تر، از کاری که می‌کنیم نتیجه بهتری بگیریم. مطمئن باشید در انتها، وقتی یادداشت ها را کامل خواندید، نگاه جدیدی به نماز و محتویات آن خواهید داشت که حاصل آگاهی و دانشی است که «قرآن و علم»، به لطف خدا و از طریق رسولش در اختیار همه ما قرار داده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha