به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، هماکنون مدتی است که مدیران ارشد تلویزیون، در گفتوگوهایی عنوان کردهاند که با تهیهکننده چندین سریال پرمخاطب، در حال مذاکره هستند تا قسمتهای جدیدی برای این کارها تولید شود.
این رویکرد، از هر زاویه که به آن نگریسته شود، اتفاق خوشایندی است که در ادامه، به برخی از زوایای آن اشاره خواهد شد.
۱. یکی از مهمترین وجوه این مذاکرات، استقلال عمل تلویزیون راجع اموری است که به سود این رسانه خواهد بود. تلویزیون، همواره سکوی بسیارمناسبی برای معرفی چهرهها بوده است. تجربه بیش از ۴ دهه فعالیت مستمر این رسانه نشان میدهد که تولید سریالها و برندهای محبوب و پرمخاطب این رسانه، به نفع هر دو طرف بوده است؛ هم رسانه فراگیر تلویزیون، با تداوم تولید یک مجموعه و سریال پرطرفدار خود، رضایت حداکثری مخاطبان را جلب کرده و هم، چیزی را به روی آنتن میفرستد که خواست جمعیت حداکثری از مخاطبان خود است آنهم در دورهای که به زعم دوست و دشمن، تلویزیون، اقبال شکوهمند دهههای قبلی خود را ندارد و حال بهنوعی باید، دست همکاری به سوی محصولات و برندهایی که آنها را معروف و محبوب کرده، دراز کند.
تلویزیون، همواره سکوی بسیارمناسبی برای معرفی چهرهها بوده است. تجربه بیش از ۴ دهه فعالیت مستمر این رسانه نشان میدهد که تولید سریالها و برندهای محبوب و پرمخاطب این رسانه، به نفع هر دو طرف بوده است
در این مسیر، قطعا برخی سنگاندازیها از سوی مخالفان چنین حرکاتی وجود دارد که تلویزیون بهعنوان یک رسانه مستقل، باید با در نظر گرفتن ضروریات و نیازهای واقعی خود، نسبت به راهی که آغاز کرده، ثابتقدم جلو رفته و خواست چندده میلیون مخاطبش را مبنا قرار دهد.
۲. در یک دورهای، شاید میشد به تلویزیون حق داد که در یک فضای بیرقیب، بخواهد بر مبنای تصمیمات درونگروهی و شورای تصمیمگیری خود، آن چیزی که خواست اکثریت مخاطبانش بود را اجرایی نکند. اما امروز، شاخصهای عملکرد و رضایت تغییر یافته و تمامی رسانههای جهان، مجبور هستند برای بقا، به خاستگاه بنیادین خود بازگردند. در دنیای امروز، رقبای قدرتمندی برای یک رسانه وجود دارد؛ از شبکههای متعدد ماهوارهای بگیرید تا پلتفرمها، کانالها و صفحات اجتماعی، همگی، رقبایی بسیارقدرتمند و جدی برای یک رسانه بصری به شمار میروند که خیلی راحت میتوانند با یک برنامهریزی اصولی، مخاطبان را در تراز آماری بالایی، به سمت خود معطوف کنند.
در چنین زیستبومی، کاملا هوشمندانه و درست است که تلویزیون بخواهد از ظرفیتهای بسیارزیاد خود در جهت تعامل با چهرههایی که خود زمینه شهرت و محبوبیت آنها را فراهم کرده و بهنوعی فرزندان خودش است، اقدام کرده و قبل از اینکه رقبای دیگر بتوانند آن تولیدات پرمخاطب را به سمت خود گسیل دارند، تلویزیون نسبت به بازگشت آن چهرهها و تولیدات اقدام کند. بنابراین از این زاویه نیز که به بحث نگریسته شود، این اقدام مدیران تلویزیون، بسیار ارزنده و درست محسوب میشود.
۳. تلویزیون در تمام این سالها، بهمانند دیگر رسانههای جهانی، با بحرانهای مالی دست به گریبان بوده است. این مشکل، در طول سالیان اخیر، بارها از سوی مدیران ارشد تلویزیون رسانهای شده است. یکی از اتفاقهای خوبی که با بازگشت سریالها و مجموعههای محبوب رقم میخورد، افزایش معنادار تبلیغات تلویزیونی، قبل، حین و بعد از پخش این برنامهها است که سبب سودآوری بسیارخوبی برای این رسانهها میشود.
بنابراین در شرایط فعلی که تلویزیون نیز ناگزیر از کسب درآمدهای بالا نیست، مذاکره برای رسیدن به تولیدات جدید، در زمینه رفع این مشکل، بسیار کارگر واقع شده و نیازهای تلویزیون در این حوزه را تاحدود بسیاری مرتفع میکند.
۴. یکی از دلایلی که در تمام جهان، مخاطبان یک رسانه را وفادار نگهمیدارد، احساس اعتماد و احترامی است که آن افراد از رسانه خود دریافت میکنند. قطعا یکی از نشانههای احترام رسانه به مخاطب خود، پذیرفتن خواستهای حداکثری آنها و گام برداشتن در مسیر احقاق آن است. مذاکراتی که اکنون در مسیر تولید سریالهای پرمخاطب در حال انجام است، نشانهای کاملا آشکار مبنی بر احترام تلویزیون به خواست مکرر مخاطبان خود محسوب میشود.
در شرایط فعلی که تلویزیون نیز ناگزیر از کسب درآمدهای بالا نیست، مذاکره برای رسیدن به تولیدات جدید، در زمینه رفع این مشکل، بسیار کارگر واقع شده و نیازهای تلویزیون در این حوزه را تاحدود بسیاری مرتفع میکند
فقط در یک نمونه، بازپخش چندباره سریال پایتخت، به پرمخاطبترین کار تمام شبکهها تبدیل شد. این مهم و موارد مشابه دیگر نشان میدهد که تولید این سریالها تا چه اندازه برای مخاطب میلیونی مهم است و حس احترام را در آنها تقویت میکند. اینقبیل امور، تلاش محترمانه و درستی برای بازپسگیری جایگاه تلویزیون نزد مخاطبانش است و رتبه این رسانه را در میان رقبای قدرتمندش، تاحدود بسیاری بهبود میبخشد.
۵. تلویزیون در طول بیش از ۴ دهه فعالیت پس از انقلاب خود، سرمایههای بسیاری را به دست آورده است. این سرمایهها، شامل برندهایی است که در تمام این سالها، کشف، پرورانده و نگهداری شده و تا به امروز رسیده است. قطع این رابطه، به هر بهانهای، خوشایند هیچیک از طرفین نیست. در این میان، تلویزیون دست بالا را دارد و بهتر میتواند چنین روابطی را ترمیم کند چرا که آن برندها، سرمایههای این رسانه بوده و رسانههای رقیب، مترصد بهرهگیری از این برندهای آماده و امتحانپسداده هستند و درواقع سود واقعی را آنها میبرند.
اینکه تلویزیون تصمیم گرفته تا سرمایههای خود را به خانه بازگرداند و از ظرفیتهای فراوان آنها استفاده کند را باید به فال نیک گرفت و چنین بلوغی را ستود. هماکنون چشمهای چندین میلیون مخاطب به خبرهای بعدی دوخته شده تا ببینند خروجی این مذاکرات، به چه تصمیماتی ختم خواهد شد بنابراین همانگونه که عنوان شد، از هر زاویهای که بخواهیم به موضوع مذاکرات مدیران تلویزیون با تهیهکنندگان آثار مهم بنگریم، آن را درست، مهم و استراتژیک میبینیم.
نظر شما