به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، شناختنامهٔ محمدرضا باطنی به کوشش مجتبا نریمان و با همراهی شهین باطنی (همسر دکتر باطنی) جمعآوری شده است. به گفته نریمان این کتاب نخستین جلد از مجموعهای است که درباره باطنی نوشته میشود. در کتاب بعدی، سخنرانیها و جلسات پرسش و پاسخ باطنی منتشر خواهدشد.
این کتاب پنج بخش دارد: در بخش نخست، از بین مقالاتِ پرشمارِ استاد محمدرضا باطنی، زبانشناس، فرهنگنویس و مترجم کشور سیزده مقاله، برگزیده و بازنشر شده است. این مقالات به ترتیب عبارتاند از «فارسی زبانی عقیم؟» «اجازه بدهید غلط بنویسیم.» «هیاهوی بسیار بر سر هیچ.» «فارسی، بیدی نیست که از این بادها بلرزد.» «ادراک گفتار» «تحلیل معنایی چند واژهٔ محاورهای(دو بخش)» «جمله، واحد ترجمه» «زبان به عنوان دستگاهی از علائم» «زبان در خدمت باطل» و «نکاتی دربارهٔ فرهنگنگاری»
در بخش دومِ کتاب، چهار گفتوگو سیروس علینژاد با دکتر باطنی آمده است که طی سالهای مختلف صورت گرفته است. بخش سوم، گزارشِ متنی و تصویریِ بزرگداشتها و دیدارهای دکتر باطنی در شبهای بخارا را شامل میشود. در بخش چهارمِ کتاب، سیوسه یادداشت از همکاران و شاگردان زبانشناسِ استاد، و چهرههای ادبی و فرهنگی ایران دربارهٔ دکتر باطنی آمده است.
بخش پایانیِ کتاب به آلبوم عکسهای شخصی جاویدنام محمدرضا باطنی اختصاص یافته است.
قسمتی از متن کتاب
قسمتی از مصاحبه سیروس علینژاد با عنوان «هیچ خطری زبان فارسی را تهدید نمیکند»
دربارۀ متون ادبی در برنامه دبیرستانها و دانشگاهها چه نظری دارید. مخصوصاً برنامه درسی دانشگاهی متون ادبی برای رشتههای غیر از رشته زبان و ادبیات فارسی چگونه باید باشد؟
مسئله مهم در گنجاندن ادبیات در کتابها این است که اثر ادبی باید متناسب با فهم و قوه ادراک خواننده باشد تا بتواند ارزش ادبی آن را درک کند. به این اعتبار، ما در کتابهای دبستان و دبیرستان باید از ادبیات معاصر شروع کنیم. ولی مسئله اینجاست که ادبای ما، و نه مردم، (و تاکید میکنم ادبای ما و نه مردم) چیزی را یک اثر ادبی تلقی میکنند که حتماً گرد زمان گرفته باشد و لااقل یک قرن زمان بر آن گذشته باشد. به بیان دیگر، چیز نو و همزمان و همسر را به عنوان یک اثر ادبی قبول ندارند. نکته دیگر درباره آثار ادبی کهن این است که باید صورتهای ساده شدهای از این آثار تهیه شود و دانشآموزان و دانشجویانی که در رشته زبان و ادبیات فارسی تحصیل نمیکنند نخست با این آثار ساده شده آشنا شوند و سپس به سراغ متون اصلی بروند.
آیا شکاف بین فارسی کنونی و ادبیات کهن ما روزبهروز عمیقتر نمیشود؟
درست است، شکاف بین فارسی کنونی و ادبیات کهن ما روزبهروز عمیقتر میشود، و باید هم چنین باشد. فارسی مثل هر زبان دیگری در حال تحول است و با گذشت زمان از ادبیات کهن فاصله میگیرد. اینکه ما هنوز فردوسی و تاریخ بیهقی و دیگر آثار کهن را به این راحتی میفهمیم بیشتر مایه تعجب است و احتیاج به توجیه و تبیین علمی دارد، و گرنه در زبان انگلیسی امروز کتاب خوانندههای معمولی نیز دیگر آثار شکسپیر را بدون تفسیر نمیفهمند.
به هر حال مطمئن باشید که آن رو زخواهد رسید که آثار ادبی کهن ما برای آیندگان نامفهوم خواهدشد و احتیاج به ترجمه خواهد داشت. تغییر جز واجبات زبان است و از آن گریزی نیست. تلاش برای جلوگیری از این تغییر همیشه با ناکامی مواجه شده است. عمیقتر شدن این شکاف هم مانعی نیست که نیاز به اشک ریختن داشته باشد. از راه همین تغییرات بوده که فارسی میانه باستان و فارسی کنونی از فارسی میانه جدا شده است (صفحه ۱۶۹ و ۱۷۰)
شناختنامهٔ دکتر محمدرضا باطنی در ۵۲۸ صفحه وزیری با جلد گالینگور همراه با کاور جلد و ۴۸ صفحه تصاویر رنگی روی کاغذ گلاسه منتشر شد.
نظر شما