خبر فوری: رفع فیلترینگ

رنده‌ی کاغذی + فیلم

۳۰ آبان ۱۴۰۲، ۹:۲۱
کد خبر: 85297949
رنده‌ی کاغذی + فیلم

ساوه - ایرنا - آشنایی با رنده کاغذی زندگی کتابدار کتابخانه سلمان ساوجی در ساوه را از دنیای نابیناها بیرون نکشید اما به آن رنگ تلاش داد تا حاصلش موفقیت باشد.

به گزارش ایرنا، کتابخانه عمومی سلمان ساوجی شهر ساوه یکی از ۲ کتابخانه دارای بخش ویژه نابینایان در استان مرکزی است که کتابدار نابینای آن بر خلاف شعار "معلولیت محدودیت نیست" باور دارد نقص عضو محدودیت است و برای اثبات این نظر می گوید دست هایتان را بر روی چشم هایتان بگذارید تا برای چند ثانیه هم شده از این شعار دور شوید.

لیلا سعیدی فر حدود هفت سال است که به عنوان کتابدار در بخش نابینایان کتابخانه سلمان ساوجی ساوه مشغول به فعالیت است و خبرگزاری ایرنا همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی مصاحبه ای با او انجام داده که در زیر شرح آن را می خوانید.

ایرنا: چطور فهمیدید نابینا هستید؟

سعیدی فر: زمانی که به دنیا آمدم نابینایی من تشخیص داده شده بود ولی چون نور و رنگ را می دیدم در عالم کودکی سایه بازی یکی از علاقه مندی هایم بود و فکر می کردم همه بچه‌ها مانند من هستند و این بازی را انجام می‌دهند.

جمله کلیشه ای نمی گویم چراکه نابینایی صرفا نابینایی است، نه روشن دلی و نه چیز دیگری

از تلویزیون شروع شد که مادرم شکل و شخصیت‌های کارتن‌ها و فیلم‌ها را برایم توضیح می داد و تصور می کردم که در جعبه تلویزیون زندگی می کنند و می توانند روزی به کنارم برای بازی بیایند؛ جلوی تلویزیون می ایستادم و سئوال می کردم که من چرا آنها را نمی بینم.

پاسخ سوال‌هایم را تا پیش دبستانی نیافتم تا اینکه به کلاس آمادگی رفتم و معلمم همه چیز را به زبان کودکی به من توضیح داد و دستم را روی کاغذی که سوراخ‌های ریزی داشت گذاشت و گفت: تو باید به این شکل خواندن و نوشتن را یاد بگیری.

سریع گفتم: خانم اینکه رنده است رنده‌ی کاغذیه، خانم معلم گفت: نه عزیزیم این خط بریله به صورت برجسته است و چون تو مشکل بینایی داری و نابینا هستی باید با کمک حس لامسه یاد بگیری،‌ آن روز فهمیدم که با بچه‌های دیگر تفاوت دارم.

ایرنا: توصیف شما از نابینایی ؟

کتابدار بخش نابینایان کتابخانه سلمان ساوجی ساوه: جمله کلیشه‌ای نمی‌گویم چراکه نابینایی صرفا نابینایی است، نه روشن دلی و نه چیز دیگری؛ وقتی "نا" به ابتدای یکی از حواس انسان می آید یعنی شخص از آن قوه محروم بوده و جایگزین کردن حواس دیگر به جای آن حس است که البته که این جایگزینی هیچ وقت جای آن نقص را کامل نمی کند.

نابینایی همانند دیگر نقص عضوها، محدودیتی است که باید پذیرفته شود ولی محدودیتی نیست که مانع زندگی و موفقیت شود.

ایرنا: چطور با این نقص زندگی کردید؟

سعیدی فر: چون از اول نابینا بودم توانستم با شیوه‌های نابینایی زندگی‌ام را اداره کنم، به طوریکه در این راه خانواده‌ام به ویژه پدرم که منطقی‌تر برخورد می‌کرد در استقلالم بیشترین نقش را داشت.

معلولیت محدودیت نیست، جمله‌ای شعاری است و باور دارم نقص عضو، محدودیت است اما بستگی به برداشت انسان‌ها از این نقص دارد و من در گام اول آن را پذیرفتم و برای زندگی در کنار آن روش‌های جایگزین را تقویت کردم.

ایرنا: شما با این نقص کنار آمدید و در این مسیر تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطره یادتان هست؟

کتابدار کتابخانه سلمان ساوجی ساوه: شیرین ترین خاطره عمرم رفتن به مدرسه شبانه روزی نابینایان حضرت نرجس (س) در تهران است که ایده رفتن به آنجا از کارتن "بابا لنگ دراز" به ذهنم رسید، چراکه فکر می کردم همه مدارس شبانه روزی به ویژه خوابگاه های آنها شبیه همین کارتن است.

معلولیت محدودیت نیست جمله ای شعاری بوده و باور دارم نقص عضو، محدودیت است اما بستگی به برداشت انسان ها از این نقص دارد

برای اولین بار در چهارم ابتدایی در این مدرسه نام نویسی کردم که همان موقع مادرم به علت وابستگی که به من داشت علی رغم نهایی شدن ثبت نام اجازه نداد در خوابگاه بمانم و دوباره به ساوه برگشتم.

اما این علاقه هیچ گاه در ذهنم کمرنگ نشد تا اینکه با اصرارهای بیشمارم اول راهنمایی مجددا در همان مدرسه شبانه‌روزی نام نویسی و این بار تا پایان دبیرستان در آنجا مشغول به تحصیل شدم.

این مسیر هفت ساله و سختی ها و شیرینی‌هایی که آنجا تجربه کردم سکوی پرتاب در زندگی ام شد و اگر هزار بار دیگر با همین شرایط به دنیا بیایم به خاطر انیمیشن و رمان بابا لنگ دراز دوباره راهی خوابگاه می‌شوم.

رنده‌ی کاغذی + فیلم

اما تلخ ترین

آن موقع از ته دل از نابینا بودنم بدم آمد و نابینایی برایم تلخ بود

علی رغم اینکه مشکلات بینایی داشتم دبستان را در مدرسه عادی سپری کردم که سوم ابتدایی به علت بیماری که مادرم داشت سال سختی برایم بود و در یکی از روزهای همین مقطع معلمان خواست فردا برای نقاشی ماژیک به مدرسه ببریم که من به خاطر شرایط خانواده نتوانستم و ماژیک‌هایی که از قبل داشتم همگی خشک شده بودند.

روز بعد من تنها دانش آموزی بودم که ماژیک نبرده بودم و معلم پس از فهمیدن این موضوع با واکنشی تند کشیده‌ای به صورتم زد که چند روز گوشم نمی‌شنید، آن موقع از ته دل از نابینا بودنم بدم آمد و نابینایی برایم تلخ بود.

ایرنا: دنیای درون و بیرون زندگی یک نابینا چه شکلی است؟

سعیدی فر: دنیای درون ما همان دنیای درون افراد بیناست هیچ فرقی بین دنیاهای ما نیست، خیلی ها به ما می گویند روشن دل هستید یا درکتان خیلی بهتر از افراد بینا است من اینجا باید بگویم که درک یا شنوایی نابینایان بالاتر نیست آنچه موجب تفاوت می شود این است که یک نابینا برای جبران کمبود بینایی حواس لامسه و شنوایی خود را تقویت می کند فقط همین.

دنیای درون من شامل تصورات و احساساتی می شود که دارم بدون هیچ رنگ خاصی یک چیز معمولی با این تفاوت که شما می‌بینید و من نمیبینم.

دنیای بیرون هم برای من چیزهایی که به وسیله پاها، دست ها و عصای سفیدم لمس می کنم و صداهایی که می‌شنوم است.

رنده‌ی کاغذی + فیلم

ایرنا: حکم عصای سفید برای لیلا سعیدی فر؟

کتابدار نابینای کتابخانه سلمان ساوجی ساوه: عصای سفید دوست که نه بلکه استخوان، گوشت و جزء لاینفک زندگی من است به طوری که معتقدم برای شناختن یک نایبنا باید او را از عصای سفیدش شناخت.

ایرنا: انتظارات و خواسته های شما از جامعه؟

سعیدی فر: درک شدن نه ترحم اولین و مهمترین انتظار و خواسته یک نابینا از جامعه بوده به طوری که پیشنهاد می کنم اگر درک نابینایان برایتان سخت است فقط برای چند لحظه چراغ ها را خاموش کنید یا دست هایتان را روی چشمانتان بگذارید، به نظرم همین چند لحظه برای درک یک نابینا کافی است.

من ناابینا باید خودم بگویم که چه مشکلاتی دارم و برای رفع انها مشارکت سایر اقشار را جلب کنم

معلولان برای اینکه از طرف جامعه درک شوند اولین گام را خود آنها باید بردارند معتقدم فرهنگ هر چیزی را ما خودمان می سازیم و من ناابینا باید خودم بگویم که چه مشکلاتی دارم و برای رفع انها مشارکت سایر اقشار را جلب کنم.

خیلی ها باور دارند فرهنگسازی انجام نشده است و رسانه ها کم کاری کرده اند اما معتقدم من کم کاری کرده ام و خودم وهم نوعانم نیازهایمان را به جامعه نشناسانده‌ایم، در واقع باید قابلیت های خودمان را به جامعه معرفی می کردیم .

ایرنا: چه زمانی بیشتر از هر وقتی دلتان خواست که بینا باشید؟

کتابدار نابینای کتابخانه سلمان ساوجی ساوه:خیلی جاها پیش می آید که آرزو داشتم بینا باشم و دنیای اطراف را با چشم سر ببینم.

یکی از این موقعیت هایی که همیشه این آرزو برایم تازه می شود، هنگام مراجعه به چشم پزشک است و آرزو می کنم ای کاش می توانستم مثل آنها باشم و از ناحیه چشم به درد جامعه بخورم و از بچگی دوست داشتم چشم پزشک باشم ولی خوب نیاز به بینایی دارد.

رنده‌ی کاغذی + فیلم

ایرنا: علاقه مندی های دیگرتان چطور؟

سعیدی فر: موسیقی ، ورزش، کتاب، یادگیری زبان های دیگر و همه مهمتر آشپزی دیگر علاقه مندی های من است که برعکس چشم پزشکی آنها را دنبال کرده ام، هم اکنون قهرمان رشته شنای استان و به سازهای تنبک و سه تار مسلط و درحال فراگیری پیانو هستم.

بوی کاغذ و کتاب و علاقه به گشت و گذار در دنیای کتاب ها من را تا کتابخانه و کتابدار شدن کشانده است.

موسیقی علاقه مندی که واقعا با آن زندگی می کنم به طوریکه حتی زمان آشپزی با من همراه است و عشقم را به آشپزی چند برابر می کند.

شاید بپرسید یک نابینا چطور آشپزی می کند، من می گویم: یک نابینا هم می تواند آشپز خوبی باشد چرا که من این راه را به وسیله تقویت حواس بویایی و لامسه رفته ام.

اما کتاب که از کودکی زندگی من با آن عجین شده به طوریکه بوی کاغذ و کتاب و علاقه به گشت و گذار در دنیای کتاب ها من را تا کتابخانه و کتابدار شدن کشانده است.

ایرنا: چطور کتابدار شدید؟

کتابدار نابینای کتابخانه سلمان ساوجی ساوه: بر می گردد به همان علاقه به بوی کاغذ و کتاب، در مدرسه شبانه روزی و دانشگاه کتابخانه پاتوق همیشگی‌ام بود تا اینکه هفت سال پیش انجمن نابینایان شهرستان از چند نفر برای کتابداری نابینایان کتابخانه عمومی ساوه دعوت به همکاری کرد.

من هم یکی از آن افراد بودم که در تست های ویژه شرکت کردم از انجایی که به محیط آشنا بودم در آزمون ها حتی بیشتر سطح مورد نظر، خلاقیت و توانایی نشان دادم و این شد که زندگی ام برای همیشه با کتاب و کتابخانه گره خورد.

رنده‌ی کاغذی + فیلم

ایرنا: چرا از گره خوردن زندگیتان با کتاب اینقدر خوشحالید؟

سعیدی فر: علاوه بر همنشینی با کتاب، تلاش کرده ایم در این بخش یک محیط تعاملی بین اعضا ایجاد کنیم به طوریکه من در اینجا فقط تحویل دار کتاب نیستم بلکه تمام آنچه را که تا کنون آموخته ام با اعضا به اشتراک می گذارم و وقتی می بینم تاثیر کوچکی در زندگی آنها دارم بودن در کتابخانه برایم لذتش چند برابر می شود.

آموزش نوشتن و خواندن خط بریل،‌کار با کامپیوتر و گوشی های هوشمند، آموزش بازی های فکری، برگزاری کارگاه ها و مشاوره های شیوه های نابینایی زیستن به نابینایان متقاضی از جمله مواردی است که در اینجا ارایه می کنیم.

ایرنا: در بخش ویژه نابینایان کتابخانه سلمان ساوجی با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنید؟

کتابدار نابینای کتابخانه سلمان ساوجی ساوه: این بخش دارای ۱۷۰ عضو است که ۵۰ نفر آنان بانوان و بقیه آقا هستند که امکان امانت گرفتن یک هزار و ۱۰۰ نسخه کتاب بریل در ۷۰۰ عنوان و ۶ هزار عنوان کتاب گویا را دارند.

به دلیل حجیم بودن کتاب های بریل نیازمند فضایی بزرگتر از فضای کنونی هستیم تا بتوانیم کتاب های بیشتر و خدمات متنوع تری را در اختیار اعضا قرار بدهیم.

به همین دلیل بارها درخواست انتقال این بخش به کتابخانه شهید هاشمی نژاد ساوه که در مرکز شهر مستقر است را ارایه کرده ایم و هم اکنون پیگیر تحقق آن هستیم.

حوریه صاحب رییس اداره کتابخانه های عمومی ساوه نیز در خصوص خواسته کتابدار بخش نابینایان سلمان ساوجی به ایرنا گفت: کتابخانه هاشمی نژاد ساوه تنها فضایی است که امکان ایجاد بخش ویژه نابینایان در آن وجود دارد برای این انتقال نیازمند بازسازی ابنیه هستیم که به دلیل مشکلات مالی فعلا امکان تحقق این درخواست وجود ندارد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha