به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، پروانه معصومی از بازیگرانی بود که در ۱۲ تیر ماه ۱۳۸۹ در مراسم دیدار رهبر معظم انقلاب با هنرمندان رسانه ملی حضور داشت و حدود ۷ دقیقه درباره حضور زن در سیمای جمهوری اسلامی در محضر ایشان مطالبی را بیان کرد.
او برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام طاهرگوراب را کرد و تجربهای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعهسرا و محصور در کوههای جنگلی سربهفلککشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گلوگیاه و باغبانی شد.
پروانه معصومی امروز در طاهرگوراب همان روستایی که از آنجا به دیدار رهبری آمده بود درگذشت، فیلم سخنان او در آن روز را که دغدغه ساختن برنامه برای مردم روستا به ویژه زنان روستایی داشت، بازبینی و بازخوانی کردیم.
مردم روستا غروب که می شود دلشان میخواهد پای تلویزیون بنشینند
مرحومه معصومی در آن دیدار گفت: من به عنوان زنی که خارج از تهران در روستایی در استان گیلان زندگی میکنم، میتوانم بگویم تلویزیون برای مردم همان قشر برنامه میسازد، زیرا در تهران به اندازه کافی سرگرمی و تفریح وجود دارد که مردم از آن استفاده کنند، اما در شهرستانها هنگام غروب که فعالیت روزانه مردم تمام میشود و به روستا برمی گردند، دلشان میخواهد پای تلویزیون بنشینند، حتی زنهایی را دیدم که تلویزیون کوچکی دارند تا هنگامی که در آشپزخانه کار میکنند نگاهی به تلویزیون بیاندازند، تا برنامهای را از دست ندهند؛ لذا تلویزیون تعهد زیادی نسبت به این بخش از جامعه دارد.
وی گفت: خیلی جالب است مردم روستاهای گیلان حتی فیلمهای دوبله شده را هم دوست ندارد، از نزدیک میبینم زیرا نزدیک و تنگاتنگ با آنها در ارتباط هستم، و حشر و نشر دارم، آنها فیلم فارسی را میفهمند و دوست دارند فیلمی که بازیگران آن ایرانی باشند و به زبان فارسی حرف بزنند، بارها به انها هم گفتم اینها هم فارسی حرف می زنند، اما می گویند «ما نمی فهمیم چه میگویند» ۹۰درصد به این دلیل به خاطر این است شاید کلامی که ترجمه میشود با رفتار بازیگر متفاوت بوده است، در حالی که یک سریال یا فیلم فارسی برای آن جذابیت دیگری دارد.
تهران سر ایران است اما ظاهرا در حال تبدیل شدن به کل ایران است
معصومی گفت: متاسفانه در جامعه ما زن هنوز جنس دوم است، خانمها هنوز هم که ۳۰ سال از انقلاب میگذرد، جایگاه خود را در سینما و تلویزیون پیدا نکردهاند، البته درپنج ۶ سال گذشته با ساختن تلهفیلمها خیلی تغییر ایجاد شده است، اما سوال من این است آیا ما فقط برای تهران برنامه میسازیم، آیا مسائلی که مطرح میشود برای مردم و زنان و مردان که در تهران زندگی میکنند است یا برای کل کشور کار می کنیم، تهران سر ایران است اما ظاهرا در حال تبدیل شدن به کل ایران است.
وی افزود: مردم روستاها و شهرستانها از برنامههایی که میسازیم خیلی بازخورد میگیرند، اگر به آنها امید بدهیم امید را میگیرند، اگر ناامیدی بدهیم ناامیدی میگیرند، اگر راستگویی بدهیم مسلما راستگویی را دریافت میکنند.
با دیدن ۴ جنگل و ۳ کلبه می گویند شمال را می شناسیم
معصومی اظهار داشت: زن دهقان روستایی (مانند «آجی» که میشناسم)، از اول اسفند ماه بیل بر روی کول دارد به مزرعه می رود، بیل میزند، مرز می گذارد، نشا میکند؛ او دیروز قبل از آمدن من به تهران پیش من آمد لباس مرتب پوشیده بود و با شادی غیرقابل وصفی به من گفت «برنجهای من شکم دادند» یعنی خوشه آوردند، او صبر می کند تا برنجها را درو کند، به خانه می آورد اگر بتواند ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان از فروش برنج به دست بیاورد ثروت زیادی است، زیرا میتواند مقداری از مایحتاج خود را خریداری کند.
وی ادامه داد: چطور میتوان زن شهری را که میگوید «۱۰ میلیون تومان به ما میدهند اما بر سر ما میزنند»، با آن زن روستایی مقایسه کرد، سوال من آن است چطور ممکن است از زندگی آنها نتوان فیلم ساخت، معتقدم میتوان ساخت، به شرط آنکه نویسندگان و برنامهسازان ما اگر میخواهند یک فیلم درباره یک روستا در شمال بسازند، خوب تحقیق کنند؛ نه اینکه دو ساعت یا نهایت یک روز بیایند در این مناطق چرخی بزنند، ۴ تا جنگل و ۲ خیابان و سه تا کلبه را میبینند میگویند «واردیم تمام شد»؛ من ۱۵ سال در روستای گیلان زندگی میکنم، با روستایی، شهری و جانباز مردم سرکار دارم، آیا نمیشود از اینها راجع به اینها فیلم ساخت؟
فردا که مرا در خیابان ببینند نگاه دیگری به من دارند زیرا خدمت شما بودم
معصومی افزود: جانبازی که میگوید «خوشحالم که پایم را از دست دادم اگر پایم را از دست نداده بودم نمی توانستم مدرک دکتری از فرانسه بگیرم، این پا از دست دادن باعث شد من از سوربن فرانسه مدرک دکتری بگیرم» آیا راجع به این ها نمیشود نوشت؟
وی گفت: امیدوارم کمی بیشتر در بطن جامعه و کشور رخنه کنیم مردمان روستا را از نزدیک بشناسیم برای دل آنها که به شما علاقه دارند، کار کنیم، آنها فردا که مرا در خیابان ببینند نوع دیگری به من نگاه می کنند برای اینکه خدمت شما بودم برای اینکه من هم نیم ساعت یک ساعت زیر سقفی نفس کشیدم که شما نفس کشیدید، برای آنها باید زحمت بکشیم.
پروانه معصومی بازیگر تئاتر، سینما و تلوزیون که در بیمارستان بستری بود امروز ۶ آذرماه درگذشت. او متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود و تحصیلاتش را در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقشآفرینی در گلهای داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیهای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.
سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.
معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.
مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریاییها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.
سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.
نظر شما