به گزارش ایرنا به نقل از گاردین، این تابلو علیرغم تردیدها در مورد کیفیت و تاریخ آن، به عنوان یک شاهکار دوباره کشف شده توسط لئوناردو داوینچی به بازار عرضه شد و شش سال پیش به قیمت ۴۵۰ میلیون دلار چکش خورد و رکورد گرانترین نقاشی فروخته شده تاریخ در حراج را به خود اختصاص داد.
اکنون به طور بالقوه اثر قابل فروشتری از لئوناردو وجود دارد و در حال نمایش عمومی در تورین است. اگرچه در حال حاضر برای فروش گذاشته نشده، لیکن سخت است باور کنیم که مالکان خصوصی برای فروشش به شدت وسوسه نشدهاند. آیا نمایش این نقاشی در ایتالیا آغاز کارزاری است که لئوناردو رکورد جهانی خودش را بشکند؟
سالواتور موندی به «مونالیزای مرد» معروف شد و زرق و برق مشهورترین اثر لئوناردو را به آن بخشید. اما بنیاد مونالیزا در زوریخ که از نمایش نقاشی در تورین به نمایندگی از صاحبان ناشناس حمایت میکند، اظهار کرده که این نقاشی مونالیزا اصلی است.
این بنیاد، استدلال میکند که این اولین نسخه از نقاشی مونالیزا است که لیزای جوانتر از نقاشیای که لئوناردو تمام عمرش روی آن کار کرده و با او در قلعه آمبویز که آخرین سالهای زندگیاش را در آنجا گذرانده بود را به تصویر میکشد که حالا صفوف بی پایان سلفیگیران در موزه لوور را به خود جلب کرده است.
انکار جذابیت مونالیزا به اندازه شهرت آن غیرممکن است. برخی تاریخ شهرت لبخند ژوکوند یا به قول آنها «جکندز اسمایل» را به سرقت این شاهکار در سال ۱۹۱۱ قلمداد میکنند که در سرتاسر جهان به صدر اخبار تبدیل شد. اما به راستی، این زمانی نبود که به نماد تبدیل شد. مردم قبلاً در قرن نوزدهم در مورد آثار هنری وسواس داشتند، زمانی که منتقد والتر پتر اظهار داشت که لیزا در محیط سبز و مه آلودش نوعی «خون آشام» فریبای زیر آب است. و این نقاشی قرنها قبل از آن در سراسر اروپا شهرت داشت، زمانی که نویسنده قرن شانزدهمی جورجیو وازاری در ستایش این اثر گفت :«انگار مونالیزا زنده است و نبض دارد».
جاناتان جونز ستون نویس ارشد گاردین اما در مورد این اثر داوینچی مینویسد: آیا طرفداران مونالیزا در پنج قرن گذشته نقاشی اشتباهی را تحسین میکردند؟ آیا آنها واقعاً باید «مونالیزای آیزلورث» را که به ظاهر به آن لقب داده شده است، به عنوان اثر اصلی تحسین کنند؟
به نظر من، هیچ روزنه امیدی نیست که این تابلو اثر لئوناردو باشد. ادعاهایی که برای «مونالیزای آیزلورث» مطرح میشود غیرقابل قبول به نظر میرسد.
برای من غیرقابل تصور است که ظریفترین، دقیقترین و صبورترین هنرمند، چنین تصویری بسیار بد و بیرمق از یک چهره انسانی خلق کرده باشد. لئوناردو حتی قبل از اینکه مونالیزا را شروع کند، پرتره ای بزرگی از زنان خلق کرده است، و در هر یک از آنها یک حضور درونی دلهرهآور ایجاد کرد: مالیخولیای رنگ پریده ژینورا دی بنچی. انرژی خوددار سیسیلیا گالرانی. در مقابل، به اصطلاح «مونالیزای آیزلورث» کاملاً فاقد شخصیت است.
پوزخند او بر خلاف لبخند عمیق مونالیزای واقعی که برشهای آناتومیکی عضلات صورت انسان لئوناردو را منعکس میکند، احمقانه و ثابت به نظر میرسد.
نظر شما