گروه جامعه ایرنا - درست در مرز ایران و ترکمنستان، لابهلای کوه های معروف به «هزار مسجد» میتوان خانه هایی را یافت که زمانی خالی از سکنه بودند و امروز سرشار از مسافر و گردشگر؛ میزبان آنانی که از دود و دم شهر و سختی روزگار خسته شده و بار سفر به مقصد جایی میان مه، ابر، درخت و صدای رود بستهاند.
کمیته امداد امام خمینی(ره) در جریان حمایت از خانواده های بی بضاعت و محروم، درست مانند سایر نهادها متولی در زمینه اشتغال، مسیر جدیدی را در خراسان رضوی در پیش گرفته و پاسخ قابل توجهی نیز در همین زمینه با استقبال روستاییان دریافت کرده است.
روستاهای چهارراه و «بابا رمضان» در آخرین نقطه مرزی ایران و ترکمنستان، کنار کوههای معروف به هزار مسجد، از جمله مناطقی هستند که از این فرصت استفاده کرده و تهدید مهاجرت روستاییان به شهرها را به فرصت مهاجرت معکوس و جذب گردشگر تبدیل کرده اند.
سفر در دل هزار مسجد
روستای چهار راه و بابا رمضان در آخرین نقطه مرزی ایران و ترکمنستان، کنار کوه های معروف به هزار مسجد، از جمله مناطقی هستند که از این فرصت استفاده کرده و تهدید مهاجرت روستاییان به شهرها را به فرصت مهاجرت معکوس و جذب گردشگر تبدیل کرده است.
خبرنگارانی که از تهران ۹۰۰ کیلومتر را به اشتیاق زیارت خورشید هشتم تا مشهد پیمودهاند، جمعی ۲۴ نفره هستند که تاکنون به این نقطه مرزی سفر نکرده اند، از نزدیک منطقه را ندیده اند و حتی از نحوه زندگی مرز نشینان این مناطق خبری ندارند.
ساعت ۶ صبح خبرنگاران به همراه تیم اطلاع رسانی کمیته امداد امام خمینی(ره) کشور و استان خراسان رضوی راهی سفری در دل کوه های هزار مسجد میشوند، دیواری طبیعی میان مناطق جنگلی و سرسبز خراسان با بیابان های خشک ترکمنستان، جایی که می توان بخشی از تاریخ ایران زمین را به نظاره نشست، بر سر حکمرانی و جنگاوری نادرشاه افشار گفتوگو کرد و مهمان سفره ساده اما جذاب روستاییان شهرستان کلات نادری شد.
سفر تیم خبرنگاران به مرکز خدمات رسانی کمیته امداد از ۳۵۰ کیلومتر آن سوتر از مشهد و درست لب مرز ایران و ترکمنستان آغاز شد، جایی که در جادهای می شد ایستگاههای مرزی ایران را دید، کوه ها را پشت سر هم نهاد، از میان انبوه مه هایی که می رفتند چون توده ابرهای سنگین، کوه های هزار مسجد را در آغوش کشند و مسیر پر فراز و نشیب اما دیدنی کلات نادری را جذاب تر کنند، عبور کرد.
منزل نخست، روستای «زاوین»
روستای زاوین نخستین مقصد در کلات نادری بود، روستایی با کمتر از چهار هزار نفر جمعیت، کنار جاده اصلی شهرستان کلات نادری، جایی که مردمانشان به دامداری، فرشبافی یا ابریشم بافی مشغولند، یکی از دیگری گرانبهاتر.
دختر «سید ابوالقاسم فاطمی» امام جماعت زاوین میگوید: اینجا زنان یا قالی می بافند یا ابریشم روی لباس؛ لباس های ابریشم دوزی شده از فرشها گرانتر و ارزشمندتر است، کاری با جزئیات و ریزبینی خاص که وقتی تمام می شود، نمی توان روی کار نهایی قیمت گذاشت.
کمیته امداد در روستای زاوین به اهالی برای نوسازی و بازسازی خانهها از تسهیلات بلاعوض ۵۰ میلیون تومانی تا ۱۰۰ میلیون تومانی کم بهره کمک کرده است.
فاطمی توضیح می دهد: تا خواهرم در خانه ما بود، دار قالی داشتیم؛ ابریشم بافی هم میکرد اما وقتی ازدواج کرد، دار قالی جمع شد؛ حالا خودم روی پارچه ابریشم بافی می کنم، لباسهای مجلسی ما همه از همین پارچه های ابریشم دوزی شده هستند.
کمیته امداد در روستای زاوین به اهالی برای نوسازی و بازسازی خانه ها کمک کرده است، از تسهیلات بلاعوض ۵۰ میلیون تومانی تا وام ۱۰۰ میلیون تومانی کم بهره؛ خانه امام جماعت زاوین هم از همین دست خانههاست یک سوی حیاط خانه قدیمی و سوی دیگر خانهای نوساز که هنوز جای کار دارد.
اگرچه کار دست اهالی زاوین گرانبها و ماندگار است، اما بهسبب محرومیتی که اهالی از نظر مالی و رفاهی دارند، اغلب تحت پوشش کمیته امداد هستند و از خدمات آن بهره می برند، به ویژه آنکه در سالهای گذشته با کاهش بارندگی و کم بهره شدن زمین ها، جوانان روستاها را ترک کرده و عازم شهرها شده اند تا شاید در دوردست ها راهی برای فرار از محرومیت پیدا کنند.
منزل دوم؛ خانه خورشید
حدود ۳۰ کیلومتری زاوین، مرکز شهرستان کلات نادری مقصد بعدی خبرنگاران است. فرماندار کلات نادری در خانه خورشید، منتظر ما بود، شهری پشت تونلی که به سختی یک خودرو می تواند از آن عبور کند.
خانه خورشید یکی از همان خانه های بومگردی است که با کمک و تسهیلات کمیته امداد سرپا شده است و اکنون یکی از مراکز گردشگری شهر کلات نادری به شمار میآید؛ از آن خانهها که انسان را یاد خانه باصفای مادربزگ میاندازد، با آن پنجره های اورسی (پنجرههایی با شیشه های رنگی)، دیوارهای کاهگلی، حیات خاکی، تنوری که گوشه ای جا خوش کرده و حوضی که شبیه حوض های قدیم نیست اما فواره دارد و حیاط را آبی فیروزه ای کرده است.
صاحب خانه از آن جوانانی است که زمانی به امید گوهری بیرون از صدف کون و مکان رفته و طی سال های گذشته، آب را در کوزه خانه پدری یافته، آستین بالا زده و با همت و کمک کمیته امداد، بومگردی خانه خورشید را راه انداخته بود.
صاحب خانه، یعنی صاحب بومگردی از آن جوانانی است که زمانی به امید گوهری بیرون از صدف کون و مکان رفته و طی سال های گذشته، آب را در کوزه خانه پدری یافته، آستین بالا زده و با همت و کمک کمیته امداد، بومگردی خانه خورشید را راه انداخته است؛ محلی که به گفته خودش تا زمانی که فضای مجازی به راه بود، تمام سال مشتری داشت و اتاق ها رزرو بودند اما اکنون تبلیغات را در جای دیگری انجام می دهد.
«علی صالحی» فرماندار شهرستان کلات نادری در خانه خورشید منتظر خبرنگاران بود تا از طرح های اشتغالزایی ایجاد شده در این شهرستان ۵۰ هزار نفری لب مرز سخن بگوید.
۲۷۰ میلیارد تومان برای ۲ هزار طرح اشتغالزایی
صالحی فرماندار شهرستان کلات نادری در این سفر رسانه ای در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: کلات نادری منطقه کوهستانی و شهرستان مرزی با ظرفیت بکر و زیباست که با این سطح از توانمندی و استعداد خدادادی جای هیچ توجیهی برای بیکاری جوانان در آن باقی نمی ماند.
وی افزود: با در نظر گرفتن ظرفیتهای کشاورزی، گردشگری و طبیعی شهرستان کلات نادری، اکنون ۲۷۰ میلیارد تومان اعتبار اشتغالزایی برای ۲ هزار طرح در نقاط مختلف این شهرستان در گرفته شده که همه این طرح ها متناسب با طرح آمایش سرزمینی بوده و اعتبارات آن در حال پرداخت به متقاضیان است.
صالحی این نکته را هم اضافه کرد که در کلات نادری بیش از ۴۵ هزار هکتار جنگل اوروس، یک هزار هکتار جنگل پسته وحشی، پنج رودخانه پر آب و حدود سه هزار هکتار باغ در کنار این رودخانه ها داریم ضمن آنکه سال گذشته سه اثر از صنایع دستی شامل نوار بافی لاین، ابریشم بافی زاوین و گلیم بافی آغ داش به ثبت ملی رسیده است.
خبرنگاران مهمان عمارت نادرشاه افشار
کمی آن سوتر از خانه خورشید، عمارت تاریخی خورشید آرام و در سکوت نظاره گر گذر عمر انسان هاست، انسان هایی از ۴۰۰ سال قبل که در زمان نادرشاه افشار خشت روی خشت گذاشتند تا بنایی ماندگار بسازند و امروز خبرنگارانی متحیر گوشه و کنار آن را تماشا کنند.
عمارت خورشید که زمانی خزانه داری و برای مدت محدودی مرکز فرماندهی نادرشاه افشار بود، از فرط کوچکی و سادگی مبهم به نظر میرسد.
عمارت خورشید که زمانی خزانه داری و برای مدت محدودی مرکز فرماندهی نادر شاه افشار بود، از فرط کوچکی و سادگی مبهم به نظر میرسد، نه آن میزان پیچ در پیچ و تو در توست که نتوان سر از گوشه و کنار آن در آورد و نه آن چنان بزرگ که بتوان لشکر طوفنده دوره افشار را در آن تصور کرد.
تصاور حکاکی شده روی دیوارهای آن نشان می دهد که زمان نادری، عصر وفور نعمت و دسترسی به انواع میوه ها بوده، رنگ های ثبت شده روی نقش و نگار سقف عمارت خبر از ذوق سازندگان آن می دهد و آرامش بی نهایت آن این سوال را ایجاد میکند که آیا چنین عمارتی میتوانسته محلی برای مامن و سرپناه لشکری باشد که مرزهای ایران را از شرقی ترین نقطه افغانستان تا میانه هندوستان گسترش داد و دریای نور و کوه نور را به ایران برای سوغات آورد؟ آیا این عمارت می توانست محل خزانه داری یا حضور سربازانی باشد که تا پای جای برای بیرون راندن دشمنان جنگیدند و سال های سال برای ایران دوران افشاریه پیروزی به ارمغان آوردند؟
در عمارت هشت ضلعی خورشید خبری از پیچیدگی و تنوع طرح و نقش زمان صفویه نیست، نام عمارت برای آن بزرگتر از خود بناست، بنایی که به زیر زمین به عنوان سرداب و به صحن اصلی با یک گنبد پنهان شده در میان استوانهای که آن را به دژ شبیه کند، به عنوان مقر حکومت ختم می شود، اتاق خاصی در کار نیست، پلکانی که بازدید کننده را به اتاق های تو در تو یا سقف های بهم پیوسته یا دالان های مخفی هدایت کند، دیده نمی شود این میزان سادگی برای حکومتی که آثار معماری چندانی از آن باقی نمانده، جای ابهام و سوال بسیاری را ایجاد می کند.
خبرنگاران اگرچه ساعاتی در عمارت خورشید مهمان بخشی از تاریخ دوران افشاریه بودند اما این سوال را مدام از خود پرسیدند که چرا به چنین بنای کم نظیری، این چنین بی مقدار رسیدگی شده است، آیا می توان در نقطه دیگری از این سرزمین پهناور نمونهای چون عمارت نادرشاه افشار را یافت که بتوان به دومی آن در کلات نادری بی مهری کرد؟ آیا آثار و بناهای باقی مانده از دوران کوتاه افشاریه در ایران آنچنان زیاد است که می توان به آسانی به بنایی چون عمارت خورشید بی توجه بود؟
اگرچه داستان دیگری نیز برخی از عمارت خورشید نقل کرده اند که مربوط به نیت سازنده آن یعنی نادرشاه افشار می شود، نادر شاه که قصد داشته با ساخت عمارت خورشید، بنایی برای آرامش ابدی خود تاسیس کند، اما سرنوشت برای وی چیز دیگری رقم خورده بود.
زیر زمین یا سرداب عمارت خورشید را به موزه مردم شناسی تبدیل کرده اند، بی هیچ بازدید کننده خاصی، غرفه ای هم در ابتدای آن ایجاد شده که صنایع دستی کلات نادری را به بازدید کننده احتمالی معرفی کند و بفروشد، می توان در دیوارهای سردار تابلوهای عکسی را مشاهده کرد که بخشی از گذر عمر عمارت را به نمایش درآورده اند.
منزل چهارم؛ راهبران
از عمارت خورشید که خارج شدیم و تونل تاریک و باریک را که پشت سرگذاشتیم، راه روستای بابا رمضان را در پیش گرفتیم، روستایی در دل کوه های هزار مسجد، اما پیش از آن راهبران اشتغال منتظر ما بودند در روستایی که طرح هادی آن اجرا و خیابان ها و معابر آن آباد بودند.
درون این فروشگاه صنایع دستی می توان انواع جاجیم های رنگی را دید، به تماشای صنایع دستی خلاقانه زنان روستایی نشست و از تنوع رنگ و طرح آنها لذت برد؛ فروشگاه را زن و مردی مدیریت می کنند که خود سر شبکه یا همان راهبر هستند.
سلمان دانشور معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد خراسان رضوی در فروشگاهی که خانوادهای برای عرضه و فروش صنایع دستی کلات نادری به کمک کمیته امداد آن را راه انداخته بودند، منتظر خبرنگاران بود تا از راهبران و نقش آنان در تثبیت اشتغال مددجویان سخن بگوید.
دانشور، راهبران را افرادی صاحب تجربه و توانمند در بازار دانست که میتواند محصولات خانگی و صنایع خرد روستاییان را به بازار ببرد، مانع از ورشگستگی این کارگاهها شود، مواد اولیه را تامین کند و سرمایه آنها را در مسیر بهبود اشتغالشان هدایت کند.
وی دامپروری، صنایع دستی و گردشگری را مهمترین حوزه هایی در خراسان رضوی به ویژه شهرستان کلات نادری خواند که می توان در آن زنجیره ای از تولید را شکل داد و مددجویان کمیته امداد را در آنها به کار گرفت.
از حدود ۴۰ طرح بومگردی اجرا شده در سطح استان خراسان رضوی ۳۰ مورد با پشتیبانی کمیته امداد راه اندازی و فعال شده اند و میزبان گردشگرانی از خارج استان و حتی خارج از کشور هستند.
معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد خراسان رضوی از جمله مزیت های شهرستان کلات را صنایع دستی دانست که طی سال های گذشته به سبب بی رونقی کشاورزی به دلیل خشکسالی و کم آبی، رونق بیشتری یافته است و گفت: یکی دیگر از ظرفیت های شهرستان بومگردی است که از حدود ۴۰ طرح بومگردی اجرا شده در سطح استان خراسان رضوی ۳۰ مورد با پشتیبانی کمیته امداد راه اندازی و فعال شده اند و میزبان گردشگرانی از خارج استان و حتی خارج از کشور هستند.
دانشور افزود: اکنون در خراسان رضوی ۲۰۰ تا ۳۰۰ راهبر شغلی داریم، افراد کارآفرینی که تجربه و سرمایه دارند و از همه مهمتر بازار را میشناسند، به کمک مشاغل کوچک و خانگی می آیند و آنان را در مدار زنجیره تولید تعریف شده قرار می دهند و بدین گونه کسب و کارهای خرد و خانگی از ور شکستگی نجات می یابد.
وی حداکثر تسهیلات قابل پرداخت به راهبران را پنج میلیارد تومان اعلام کرد و یادآورشد: گاه شاید این راهبران نیاز به تسهیلات برای شکل دهی زنجیره تولید خود نداشته باشند اما نیاز به سرمایه در گردش برای گسترش شبکه و زنجیره خود دارند که در این شرایط نیز تسهیلات در اختیار آنان قرار می گیرد.
منزل پنجم؛ کلبه های سوئیسی بابا رمضان
همان زن و شوهری که راهبر بودند و فروشگاهی برای فروش صنایع دستی در کلات نادری راه انداخته بودند، در مقصدی دیگر میزبان گردشگرانی هستند که می آیند تا روزهایی را در کلبههای سوئیسی بابا رمضان سپری کنند، از جنگل مه گرفته و آسمان ابری روستای کنار کوه های هزار مسجد لذت ببرند، صدای نرم رودخانه پایین دست را بشنوند و حتی وعده ای غذای "یخنی" میل کنند.
خبرنگاران هم خوش سعادت بودند که توانستند با حضور معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد خراسان رضوی یکی از کلبه های سوئیسی بابا رمضان را به بهره برداری برسانند و ناهار میزبان برایشان "یخنی" سرو کند.
یخنی شاید در نگاه اول شبیه همان چلو گوشتی باشد که در همه نقاط ایران به شکل ها و با نام های مختلف می توان یافت و از آن نوش جان کرد، اما تفاوت یخنی هم در نحوه پخت، مواد استفاده شده و مزه خاص آن بود.
صاحب خانه با تسهیلاتی که از کمیته امداد دریافت کرده بود، توانست یک سوی حیاط خانه را با ساخت کلبه های سوئیسی به محل بومگردی تبدیل کند، کلبه هایی که در همان یک سال نخست کل وام دریافتی را برای صاحب خانه به ارمغان آورده بود چرا که ۶ ماه نخست هر سال هر روز این خانه ها که حالا ۲ کلبه بود، رزرو می شدند و صاحب خانه خوشحال از رونق کار.
مسیر دسترسی به روستای بابا رمضان صعب العبور و شوسه است، با مینی بوسی که خبرنگاران جابجا می شوند، به سختی می توان مسیر را طی کرد اما با این حال فضای روستای بابا رمضان در کنار کوه های هزار مسجد آنچنان لطیف و مطبوع است که همه دشواری مسیر را از خاطر می برد.
رطوبت موجود در هوا، بارانی که آرام می بارد، درختانی که از کنار رودخانه پایین دست کوه های هزار مسجد سر بالا آورده اند و می شود از بالکن کلبه های سوئیسی به تماشایشان نشست. این فضایی است که انسان های خسته از آلودگی شهرها برای دمی آسایش به آن پناه می برند.
انتهای مسیر؛ خانه پدری
از یخنی و کلبه های سوئیسی روستای بابارمضان که دل می کَنیم، در مسیر برگشت، راه سنگلاخی پیش روست، مسیری که آن را باید یا با خودروهای شاسی بلند طی کرد یا با اسب و قاطر. در حقیقت مسیری برای عبور نیست، راه رودخانهای است که از دامنه کوه ها عبور کرده و مسیر خود را تا روستای بابا رمضان و بعد هم آن سوی هزار مسجد کشیده است.
خورشید دامن خود را از کوه های هزار مسجد ور کشیده و شب بی آنکه خبری بدهد، کوله بار بر دوش در پیش است تا مسیر سنگلاخ خانه پدری را دشوار تر کند و اجازه ندهد تا بدانیم از میان چه جذابیتی عبور کرده ایم، راه ما را خواند تا غافلگیری خود را برای لحظات صبح نگاه دارد.
انتهای این مسیر سنگلاخی که حالا خبرنگاران به سختی با خودروهای دیگر طی می کنند، می رسید به روستای چهارراه، روستایی که زمانی می رفت تا خالی از سکنه شود اما جوانی از راه رسید و رنگ دیگری به فردای آن بخشید.
اکنون همه خانه های روستای چهارراه با هدایت محمد علی، میزبان مهمان هستند، اهالی کنار کار دامپروری، مهمان داری می کنند، برخی هایشان استخری را در حیاط خانه شان راه انداختهاند و ماهی پرورش می دهند و برخی هم اسب برای سوار کاری اجاره.
«محمدعلی جوان کرمانچی» روستای چهار راه، طی سال های اخیر، اتاق های خانه پدری را اصلاح و مرمت می کند، با تسهیلاتی که از کمیته می گیرد، رنگ و لعاب دیگری به اتاق ها می بخشد و خانه پدری آماده استقبال از مهمان می شود. مدتی بعد که کار و کسب محمدعلی رونق می گیرد، دیگر روستاییان چهارراه هم به همین فکر می افتند که خانه آنان چرا میزبان مهمان نباشد، بالاخره هر چه باشد مهمان حبیب خداست و روزی هم دست خدا.
اکنون همه خانه های روستای چهارراه با هدایت محمد علی، میزبان مهمان هستند، اهالی کنار کار دامپروری، مهمان داری می کنند، برخی هایشان استخری را در حیاط خانه شان راه انداختهاند و ماهی پرورش می دهند و برخی هم اسب برای سوار کاری اجاره.
شب در خانه پدری کنار کرسی برقی ماندیم، شبی که صبح آن همه را غافلگیرد کرد، چهارراه در مه صبحگاهی آذر سال ۱۴۰۲ غرق بود، خانه پدری در حالی که صدای جوی کوچک کنار آن سکوت شب را می شکست، درهای خود را به سوی حیاط مه گرفته می گشود و خبرنگاران شاهد آغاز روزی پر کار برای روستاییان چهارراه بودند.
مسیر دسترسی روستای چهارراه همان مسیر رودخانهای بود که از میان روستا عبور می کرد، از سنگلاخ ها می گذشت، درختان کنار خود را آبیاری و لوله هایی که مسئولیت انتقال آب شرب را بر عهده داشتند پر می کرد و در نهایت آبشخور گوسفندانی می شد که راهی چرا بودند.
آدرس خانه پدری، روستای چهارراه، انتهای رودخانه، کنار کوه های هزار مسجد در شهرستان کلات نادری، ثبت شده است، اگر خواستید روزی را بی دغدغه تلفن و اینترنت در دل طبیعت سپری کنید، اگر خواستید روزی از زخمه های شهرهای آلوده به صدا و دود دور باشید، اگر خواستید، خاطره ای ماندگار برای خود و خانواده تان ثبت کنید، درهای خانه پدری به روی شما گشوده است.
نظر شما