به گزارش خبرنگار ایرنا، نشست بررسی کتاب «چشمهایم در اورشلیم» به قلم مریم مقانی با حضور نویسنده و مسعود آذرباد منتقد ادبی به همت تُماستوری در کافهکتاب زیتون برگزار شد.
در ابتدای این نشست، نویسنده داستان گفت: من این کتاب را در سال ۸۸ نوشتم. این کتاب جلد دوم از کتاب دیگری است که آن هم در سال ۸۸ در طرح نوقلمان انجمن قلم به دست ناشر سپرده شد. این دو کتاب پشت سر هم نوشته شد و آن اثر در جشنواره پروین اعتصامی در بخش رمان بزرگسال تقدیر شد. این کار بلافاصله بعد از آن اثر نوشته شد و در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات تکا چاپ شد. انتشارات تکا کتابها را در کتابخانههای کشور میگذارد و این کتاب به خوبی دیده نشد.
خوانندهها میگویند کمی طول میکشد تا شخصیتها را پیدا کنیم و بفهمیم ماجرا چیست. نقطه ضعف بزرگ این کتاب همین است
مریم مقانی ادامه داد: سالها گذاشت و نشر معارف و فیروزجایی که در جریان این کتاب بودند گفتند که این دو کار را برای چاپ بیاورید. من اشتباهی استراتژیک مرتکب شدم و بدون معرفی کتاب اول، این کتاب را چاپ کردم. کتاب اول نیاز به بازنویسی داشت. بعد از ۱۰ تا ۱۵ سال دوست داشتم کارها را بازنویسی کنم. این شد که این کار بدون انتشار جلد اول، چاپ شد.
او افزود: چون این دو اثر پشت سر هم نوشته شده بود در ذهن من این کتاب دنباله کتاب اول بود و به همین دلیل برخی از جزئیات در اثر تکرار نشده است. به همین دلیل خوانندهها میگویند کمی طول میکشد تا شخصیتها را پیدا کنیم و بفهمیم ماجرا چیست. نقطه ضعف بزرگ این کتاب همین است و من اعتراف میکنم حقش توسط من ضایع شد. من در تدارک بازنویسی جلد اول هستم تا به چاپ برسد. از ابتدا قرار بود این آثار سهگانه باشند چون حرفهای من در یکی دو کتاب تمام نمیشود و ادامه پیدا میکند.
مقانی درباره چرایی انتخاب سال ۲۰۳۵ گفت: جلد اول در سال ۲۰۳۱ اتفاق افتاده بود. من ۱۵ تا ۱۶ سال پیش این اثر را نوشتهام، موضوع تاچ روی میز، کاشت و ایمپلنت و ماشین خودران در آن زمان مثل امروز نبود و هنوز دانشمندان روی آنها کار میکردند ولی امروز این موارد عادی شده است. چون این کار را ۱۵ یا ۱۶ سال پیش نوشتم میتوانم از خودم دفاع کنم. من نویسندهای تازه کار بودم و در آن زمان این موارد که در کتاب آمده نو بودند و امروز عادی شدهاند. بعد از ۱۵ یا ۱۶ سال نمیشود در بازنویسی کتاب را تا حد زیادی تغییر داد به همین دلیل من به این موارد دست نزدم و نهایتا یک بازنویسی کوچکی در مورد علاقه شخصیت اصلی به حاج قاسم داشتم و همه چیز همانطور دست نخورده باقی ماند.
این کتاب، ژانر است
منتقد ادبی و ویراستار داستانی سخنانش را مسألهای اساسی و کلیدی آغاز کرد؛ بیشتر وقتها وقتی نقد را میخوانیم و یا در برابر منتقد هستیم ولی چهارچوب فکری و استدلالی که پشت گفتههای منتقد است برای ما روشن نیست. من در ابتدا در مقام منتقد باید بگویم که ایدههای من این ویژگیها را دارد و بعد مقایسه میکنم که این چهارچوبها و ایدهها در کتاب چقدر عملی شده و چقدر مغفول مانده است.
چون موضوع کتاب امنیتی است و در فضایی به سر میبرد که جاسوسی و نفوذ دارد و چون در آینده میگذرد علمی و تخیلی هم به حساب میآید
مسعود آذرباد افزود: این کتاب را در بخش ادبیات ژانر میگذارند، چون موضوعش امنیتی است و در فضایی به سر میبرد که جاسوسی و نفوذ دارد و چون در آینده میگذرد علمی و تخیلی هم به حساب میآید. پس این کار از نظر من یک کار ژانر است. در ایران ما از لفظ امنیتی استفاده میکنیم ولی در فضای ژانر از عبارت «رمان تریلر» استفاده میشود. اینجا تریلر به معنایی هیجانی است.
او ادامه داد: در مورد علمی تخیلیها این کارها به صورت کلی دو دسته هستند یا نرم هستند یا سخت و این از نظر من سخت نیست زیرا شما هیچ جزئیات فنی و علمی زیادی که مبنای کتاب روی آن استوار باشد را ندارید. به شما جزئیات علمی نمیدهد و فقط در مورد اثرش با شما صحبت میکند. نرم حساب میشود چون در قاعدهای که در مورد ادبیات ژانر علمی و تخیلی نرم داریم میگوییم ادبیات علمی و تخیلی نرم بر تاثیری که تکنولوژی و فناوری بر انسان میگذارد بحث میکند. در مورد ویژگیهای تریلر یک بخش پوشش دادن مناسبات جنایی در مقیاس ملی و بین المللی است. هیجان خیلی زیادی دارد و پر از دادههای دقیق و مبتنی بر خورد داستان است.
آذرباد ادامه داد: با توجه به آنچه خواندهایم و اتفاقات چند سال گذشته، طبیعی است که نویسنده در بازنویسی به دو نکته بسیار توجه داشته؛ یکی سخنرانی رهبر انقلاب در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۵) که گفتند اسرائیل ۲۵ سال آینده را نمیبیند. اگر ۲۵ را بعلاوه ۲۰۱۴ کنیم میشود ۲۰۳۹ و طبیعتا سال ۲۰۳۵ اثری دارد و هوشمندی نویسنده را میرساند.
رمان امنیتی در میان مخاطب ایران جا باز کرده است
منتقد کتاب ادامه داد: رمان امنیتی مدتها است که در میان مخاطب ایران جا باز کرده است. اگر ۲۰ سال پیش کسی رمان امنیتی مینوشت شاید برای ما آنقدر جذابیت نداشت که بخوانیم ولی در دنیا ژانری قدیمی است و حدود ۶۰ سالی از کارهای جدی این حوزه در جهان میگذرد. اکثر امنیتینویسهای خارجی، کارمندان سازمانهای جاسوسی هستند.
وقتی حجم عظیمی از هیجان دارید باید مرتبا اطلاعات بدهید تا مخاطب با شما همراه شود و با خود بگوید من این را نمیدانستم
آذرباد گفت: کارهای تریلر دو شاخصه بسیار مهم دارد؛ یکی خشونت است. هیجانش مثل رالی داکار است و ممکن است بین راه ماشین چپ شود و سرنشینها بمیرند! ما این حجم از خشونت را در تمامی این کارها میبینیم. مسأله دوم روابط جنسی و زناشویی است.
وی ادامه داد: وقتی حجم عظیمی از هیجان دارید باید مرتبا اطلاعات بدهید تا مخاطب با شما همراه شود و با خود بگوید من این را نمیدانستم. در این موارد که مبتنی بر واقع گرایی بالایی مینویسید باید برای همه چیز دلیلی داشته باشید. در سازمانهای اطلاعاتی و امنیتیِ اسلامی و جنبش آزادی قدس، افراد مسلمان هستند و قاعده و اصولی وجود دارد. ما در داستان قانع نمیشویم چرا باید یک مأمور زن وارد چنین فضایی شود. بچه مسلمان در زمان عملیات تفاوتی با یک یهودی و آمریکایی دارد. آنها با افتخار از جاسوس زنی که حکام عرب را اغوا میکند حرف میزنند آیا این موضوع در ساختار فکری ما مورد قبول است؟!
نظر شما