به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، فیلم سینمایی مجنون به کارگردانی مهدی شامحمدی دومین فیلمی بود که در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر - دوشنبه 16 بهمن - اکران شد و پس از نشست خبری فیلم با حضور مهدی شامحمدی کارگردان، عباس نادران تهیهکننده، علیرضا محصولی نویسنده، بهزاد جعفری طادی طراح صحنه، حمید نجفی راد تدوینگر، و همچنین سجاد بابایی، حسام منظور، شبنم قربانی،محمد رشنو، افشین حسنلو و بهزاد خلج بازیگران فیلم و اهالی رسانه در برج میلاد خانه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
«حاج قاسم» بچهها را جمع کرد تا مجنون ساخته شود
عباس نادران تهیهکننده «مجنون» در ابتدای نشست گفت: در جمع ما خانواده شهید زینالدین خواهران و فرزندش حضور دارند از شما میخواهم به احترام شهدای خیبر بلند شوید و همه باهم ادای احترام به تمام شهدا کنیم. وقتی دوستان شهید زینالدین سر صحنه میآمدند و به ما سر میزدند میگفتیم کار اصلی را شما کردید و ما ادای شما را درمیآوریم این پیغام را هم دارم که آقای مجید انتظامی (آهنگساز فیلم) عذرخواهی کردند و نتوانستند بمانند، اما او هیچ سالی برای فوتوکال نمیآمد، اما برای این فیلم آمد و به دلیل سرشلوغی رفت.
نادران هم مطرح کرد: ما برای انتخاب این نقش دچار چالشهای جدی بودیم. اول اینکه نمیتوانستیم به سراغ چهرهای برویم که برای مخاطب یک سابقه قبلی وجود دارد از سوی دیگر تصویر کردن شخصی که همرزمانش و خانوادهاش زنده هستند سخت بود من سجاد را خیلی اذیت کردم سه بار سجاد گریم شد و گفتم نه او را نمیخواهم.
وی گفت: در طول این مسیر فقط دنبال یک چیز بودم که به یک نقطه برسیم که آیا سجاد با قلبش میخواهد این نقش را بازی کند یا نه. در جلسه اول به او گفتم وزن و صورتت باعث میشود گزینه ما نباشی، اما در طول چهار ماه پیش تولید تا عقد قرارداد سجاد حتی یک روز از رسیدن به فیزیک و صورت و کم کردن وزن و رسیدن به خلقیات آقا مهدی دست نکشید و این برای ما اطمینان قلب بود و یقین پیدا کردیم بهترین گزینه سجاد است و اگر او نبود این فیلم ساخته نمیشد.
«مجنون یادگار یک عزیز بزرگوار است که امروز در جمع ما نیست باعث و بانی ساخت این فیلم شهید سلیمانی است. چون دو سال قبل از شهادت به خانه شهید زینالدین سر زده بودند اما مادر شهید گله کرده بود که چرا فیلمی برای پسرشان ساخته نمیشود حاج قاسم همان روز بچهها را در اوج جمع کردند تا این فیلم ساخته شود امروز افسوس میخوریم که ایشان نیستند تا ماحصل کار بچهها را ببینند»
نادران گفت: عادت این است که از کسانی که برای ساخت فیلم کمک میکنند تشکر شود، اما من از همه کسانی که «نمیخواستند» این فیلم ساخته شود در راس آنها هوا نیروز ارتش تشکر میکنم. در این عملیات مهم که ارتش همه توانش را گذاشته بود، ما میخواستیم نقش آنها را هم به تصویر بکشیم، چهار ماه دنبال دو هواپیما بودیم همه دوستان هوانیروز هم قول میدادند اما ما به ستوه آمدیم و تصمیم گرفتیم نقش ارتش در عملیات خیبر را حذف کنیم، متاسفم که در برخی نهادهای تصمیمگیر به صورت جزیرهای برخورد میشود و انگار «شهید ما و شهید آنها» وجود دارد. ما آمدیم اما کسی کمکمان نکرد.
کاش نامها فراتر از نام اتوبان باشد
مهدی شامحمدی کارگردان فیلم هم مطرح کرد: اولین نمایش مردمی که در میدان هروی بود به دلیل بارندگی داشتم از مسیریاب استفاده میکردم و همان جا مسیریاب گفت وارد زینالدین شوید همان جا دلم لرزید و گفتم ای کاش برای نسل جدید این اسمها فراتر از اسم اتوبان باشد و با آنها آشنا شوند.
شامحمدی درباره اینکه در انتهای فیلم ما یک قهرمان زنده میبینیم، گفت: ما در بخش پژوهش و مذاکره مفصلی که برای فیلمنامه داشتیم تاکید بر زنده ماندن شهید در فیلم داشتیم. البته سکانس شهادت ایشان را هم داشتیم ولی همان ابتدا تصمیم گرفتیم «آقا مهدی» در آخر عملیات خیبر زنده بمانند و یک قهرمان را در فیلم زنده نگه داریم علیرغم اینکه همه میدانیم چند ماه دیگر از این عملیات ایشان به همراه برادرشان به شهادت رسیدند.
شامحمدی درباره اینکه زینالدین به دلیل مجروحیت پایش را میکشید اما در فیلم نیامده است مطرح کرد: من بیست سال است فیلم مستند میسازم و آغاز کار من با روایت فتح بود تمام دهه ۸۰ را فقط مستند جنگی ساختم و خود را متخصص جنگ هشت ساله میدانم هیچکس بیشتر از من نسبت به سینمای مستند در سینمای داستانی غیرت ندارد و برایم همیشه مهم بوده است. میتوانم ساعتها حرف بزنم که چگونه میتوان به مستند در ساختار سینمای داستانی برسیم به طوری که مخاطب شاهد سینمای داستانی باشد اما در لحظاتی احساس کند دارد سینمای مستند میبیند.
وی گفت: من خودم را بیشتر از هرکسی به پایبندی به حقیقت متعصب میدانم شاید گاهی واقعیتها را پیش و پس کردیم اما در «حقیقت» خللی ایجاد نشده است. نمیخواستم مهدی زینالدین که در سن ۲۵ ساله خود برای این وطن جنگیده در این سی و چهل روزی که در این اثر تصویر کردیم پایش را بکشد.
رسیدن به نقش زینالدین اول راه من است
سجاد بابایی بازیگر این اثر هم توضیح داد: در حضور دختر خانم آقامهدی و خواهر ایشان حرف زدن از ایشان بسیار سخت است. از روز اولی که با کارگردان و تهیهکننده قرار بود فیلم بسازیم دنبال یک تصویر نزدیک به واقعیت بودیم در این زمینه سعی کردم هر چیزی در مستندات و مکتوبات بود بخوانم و سعی کردم به لحاظ فیزیکی به آقا مهدی نزدیک شوم. من یک نگاهی را از آقا مهدی به ارث بردم و به نظرم خیلی عجیب است که شما از کسی که هیچ طلبی ندارید و به او بدهکارید چیزی را به ارث ببرید و سعی کنید در مسیر «شدن» قدم بگذارید، در این فیلم حتی ترکش هم خوردم.
بابایی درباره تاثیر سیمرغ سال گذشته در انتخابش برای این نقش گفت: من یک فرصت یک ماهه داشتم تا ۱۰ کیلو کم کنم در زمان سی چهل روزه رسیدن به این وزن سخت بود اما وقتی یکبار جلوی آینه رفتم فهمیدم باید چهار کیلو دیگر کم کنم آنجا بود که بچهها را خیلی اذیت کردم. این موضوع روی اعصاب و روان هم تاثیر داشت اما تلاش کردم خللی در اجرای نقش نداشته باشد.
وی گفت: سیمرغ سال گذشته تاثیری برایم نداشت. میخواهم موضوعی بگویم؛ جوان تر که بودم یک دوچرخه داشتم و دوچرخهسواری برنامه مرتب من بود. درواقع یا داشتم تصادف میکردم یا به من میزدند همیشه در این مسیر میگفتم من تا پا دارم پا میزنم و تو هم من را به مسیر برسان همین مسیر را در بازیگری طی کردم فیلم کوتاه بازی کردم، فیلم بلند بازی کردم و ... رسیدن به نقش زینالدین اول راه من است در طول رسیدن به نقش باز هم تا پا داشتم پا زدم و به شهید مهدی گفتم من پا میزنم اما شما هم کمک کن به مقصد برسم، اما یادمان باشد؛ همه ما به این اسامی مدیونیم.
حسام منظور دیگر بازیگر این اثر هم گفت: من دوست داشتم سهم کوچکی از این فیلم داشته باشم و اگر نمیشد خیلی غصه میخوردم.
پرداختن به نقش همسر شهیدان، در سینما لازم است
شبنم قربانی دیگر بازیگر این فیلم هم توضیح داد: باعث افتخار است که نقش همسر این شهید را بازی کردم پرداختن به این وجه از زندگی شهدا لازم است چون آنها به دلیل آرمانهای خود از خیلی چیزها گذشتند برای خانواده شهدا و شهدا خیلی احترام قائلم. امیدوارم از پس این نقش برآمده باشم این دینی به گردن من بود و میخواستم آن را درست ادا کنم امیدوارم حاج خانم از ما راضی باشند.
شهرک سینمایی دفاع مقدس را دریابید
بهزاد جعفری طادی طراح صحنه این فیلم هم گفت: برای تهیه و تولید فیلمهای جنگی همه کنار هم هستند. ما یک شهرک سینمایی دفاع مقدس داریم، اما در طول این ۱۰سال چیزی به آن اضافه نشده که کم شده است حتی من برای آوردن یک ماشین به داخل آن دچار سختی های بسیار بودیم. این یک هشدار است و شاید در طول سالهای آینده دیگر نتوانیم فیلم جنگی بسازیم، نمیدانم متولی این موضوع کیست؛ اما امیدوارم رسیدگی شود.
طراح لباس هم توضیح داد: ما یک گروه خوب بودیم، شبیه به یک خانواده با عشق. فصل فیلمبرداری ما زمستان بود و همه چیز در گل بود که کار را سخت میکرد.
حمید نجفی راد تدوینگر این اثر هم گفت: این ثمره یک رفاقت طولانی و زندگی در سینمای مستند است در حالی که سینمای مستند در همین جشنواره دیده نمیشود این فیلم شبیه به یک معجزه است.
محمد رشنو بازیگر این اثر هم گفت: من این افتخار را نداشتم که با مادر زینالدین صحبت کنم، اما گویا روی مجید خیلی حساس بودند به حاج خانم میگویم که امیدوارم توانسته باشم مجید را زنده کرده باشم.
افشین حسنلو بازیگر این اثر هم توضیح داد: در سالهای گذشته وقتی میخواستم به جشنواره بیایم چند مراقب بودند که اجازه نمیدادند به داخل بیایم میخواهم بگویم سلام من الان اینجا نشستهام.
بهزاد خلج هم دیگر بازیگر این اثر گفت: فیلم جنگی بسیار سخت است و شاید دیگر کار نکنم. من به خاطر این فیلم سرم آسیب دید و بخیه خوردم.
علیرضا محصولی نویسنده فیلم هم مطرح کرد: ما تعدد شخصیت داشتیم و تقریبا همه شخصیت ها ما به ازای واقعی داشتند. اینکه در سیر این رویدادهایی که در تقویم رخ داده بدون اینکه بتوانید دخل و تصرف کنید، یک داستان را روایت کنید خیلی سخت بود.
نظر شما