به گزارش روز سهشنبه ایرنا، هیو دی سانتیس در یادداشتی که در این نشریه آمریکایی منتشر شد، نوشت: جنگ غزه نه تنها منجر به تلفات جانی وحشتناک برای فلسطینیها شد، بلکه بار دیگر نشان داد که ایالات متحده دیگر بر شرایط جهانی تسلط ندارد.
درگیریها در اوکراین، غزه، میانمار، سودان و احتمالاً در تایوان در حال افزایش است. پوپولیسم جناح راست [افراطی] در کشورهای ثروتمند و فقیر در حال گسترش است و این جوامع را به اردوگاه های مردم در مقابل نخبگان تقسیم می کند.
پس از سه دهه از پایان جنگ سرد، دیگر جامعه ای متشکل از کشورهایی که توسط یک سیستم روابط بینالملل مبتنی بر قوانینی با الگوبرداری از ارزشهای لیبرال-دمکراتیک آمریکا به هم مرتبط شده باشند، مانند یک رویا به نظر میرسد.
این گزارش می افزاید: همگرایی بحرانهای منطقهای و پوپولیسم راست افراطی چالش بزرگی را برای ایالات متحده و مدیریت جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا ایجاد کرده است.
در راهبرد امنیت ملی دولت بایدن صلح و رفاه جهانی مستلزم مهار کشورهایی است که حکومت اقتدارگرایانه را با سیاست خارجی تجدیدنظرطلبانه ترکیب، اتحادها را در اروپا و هند و اقیانوسیه تقویت و در مناطق در حال توسعه، مشارکت ایجاد می کنند.
بر اساس این گزارش، دولت بایدن جهان را در مجموعه ای مجزا از مشکلات منطقه ای قرار می دهد و می خواهد با توصیه های آمرانه آنها را مدیریت کند. آنچه که مقامهای آمریکایی نمیدانند این است که آشفتگیهایی که ما تجربه میکنیم بخشی از یک تحول همهجانبه از سوی کشورهای نوظهور و در حال توسعه است که به دنبال توزیع مجدد قدرت جهانی هستند.
نویسنده این مقاله تاکید می کند: برای برخی از محققان و تحلیلگران سیاسی، چندقطبی شدن جهان، ساده سازی بیش از حد واقعیت است.
جوزف اس نای، دانشمند علوم سیاسی و رئیس سابق مدرسه دولتی کندی هاروارد، با توجه به رقابت بر سر اولویت بین ایالات متحده و چین، استدلال می کند که جهان نیز دوقطبی است.
او با بیان اینکه جهان از نظر نظامی تک قطبی است، خاطرنشان می کند: با وجود آن که چین در حال توسعه زرادخانه هسته ای خود است، اما ردپای نظامی آمریکا بی نظیر است.
از نظر این دانشمند علوم سیاسی ایالات متحده با ۷۵۰ پایگاه در ۸۰ کشور و شبکه ای از اتحادها و مشارکت ها، یک نیروی جنگی نوآورانه از فن آوری های جنگی ایجاد کرده است که ۱۲ درصد از کل هزینه های فدرال را دریافت می کند.
با این حال نویسنده این گزارش، ایرادات جدی به این نظریه مطرح و تاکید دارد: چشم انداز یک جنگ بزرگتر در اروپا یا درگیری با چین به طور قابل درکی باعث برخی ملاحظات در واشنگتن شده است. رقابت از سوی دشمنان آمریکا همچنان نگرانکننده است. با وجود کند شدن رشد اقتصادی چین، این کشور به طور پیوسته سلطه آمریکا را تهدید می کند.
بر اساس این گزارش، این کشور به سرعت در حال مدرن سازی ارتش خود است. چین با بهره مندی از میانگین رشد بیش از ۹ درصدی تولید ناخالص داخلی از اواخر دهه ۱۹۹۰، اکنون بزرگترین نیروی دریایی جهان را در اختیار دارد. علیرغم کاهش رشد اقتصادی چین، پیش بینی می شود که نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAN) تا سال ۲۰۳۳ دارای ۳۵۶ کشتی آماده جنگ باشد، در حالی که ایالات متحده انتظار دارد تا پایان این دهه ناوگان خود را به ۲۹۰ فروند برساند.
از سوی دیگر چین به نظامی کردن جزایر مرجانی و جزایر دریای چین جنوبی ادامه می دهد و در حال گسترش حضور نظامی خود در خاورمیانه، آفریقا و اقیانوس آرام جنوبی است.
این گزارش می افزاید: از سوی دیگر، مسکو همچنان بر به روز رسانی نیروی هسته ای خود ادامه می دهد. صندوق بین المللی پول (IMF) به لطف ادامه صادرات انرژی، رشد اقتصادی ۲.۶ درصدی را برای این کشور در سال ۲۰۲۴ پیش بینی کرده است. علاوه بر این، روسیه در سال جاری یک سوم هزینه های بودجه خود را به دفاع اختصاص خواهد داد.
این گزارش یادآوری میکند: این کشور قصد دارد سامانه موشکی بالستیک کوتاه برد با قابلیت دوگانه را که در کالینینگراد مستقر است، مدرنیزه کند و خودروهای حمل و نقل جدیدی مانند موشک کروز ۹M۷۲۹ مستقر در زمین را توسعه دهد. واشنگتن این اقدام را نقض قوانین بین المللی اعلام کرده است.
بر اساس این گزارش، زرادخانه های نظامی دیگر دشمنان ایالات متحده نیز در حال افزایش است. برای ادامه عملیات جنگی در اوکراین، روسیه به کره شمالی روی آورده است تا گلوله های توپخانه و سایر مهمات مانند راکر و هویتزر را از آن تهیه کند. قیمتی که کیم جونگ اون رهبر کره شمالی احتمالاً برای چنین کمکی درخواست خواهد کرد، فناوری موشکی و ماهواره ای روسیه است.
کره شمالی با آزمایش موفقیت آمیز موشک مافوق صوت با سوخت جامد، اکنون دارای یک سیستم تحویل برای حمله به خاک آمریکا است. اگرچه اندازه زرادخانه هسته ای آن ناشناخته است، تخمین زده می شود که کره شمالی مواد شکافت پذیر کافی برای بیش از ۱۰۰ سلاح را دارد.
در بخشی دیگر از این مقاله نویسنده توان اقتصادی آمریکا را مورد بررسی قرار داده و می نویسد: سهم ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهان از ۵۰ درصدی که پس از جنگ جهانی دوم از آن برخوردار بود، به نصف کاهش یافته است. ایالات متحده در حال حاضر کمی بیش از ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان بر اساس نرخ ارز بازار را تشکیل می دهد، رقمی که از سال ۱۹۹۰ نسبتا ثابت مانده است.
سهم چین و اتحادیه اروپا (EU) هر کدام حدود ۱۸ درصد و سهم منطقه آسیا و اقیانوسیه حدود ۳۷ درصد است. با این حال، در نرخ برابری قدرت خرید، آمریکا به خوبی عمل نمی کند. در مقابل سهم ۴۵ درصدی آسیا و اقیانوسیه- که ۱۹ درصد آن توسط چین تأمین می شود - ایالات متحده مانند اتحادیه اروپا حدود ۱۵ درصد از کل این سهم را تشکیل می دهد.
نویسنده این مقاله افزود: دانشگاهها و شرکتهای آمریکایی نیز دیگر از برتری های گذشته برخوردار نیستند. در نظرسنجی آموزش عالی تایمز تعداد دانشگاه های آمریکایی در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان، از ۴۳ دانشگاه در سال ۲۰۱۸ به ۳۴ دانشگاه در سال ۲۰۲۲ کاهش یافت.
روند مشابهی در رتبه بندی شرکت های آمریکایی قابل مشاهده است. مجله فوربس با استفاده از معیارهایی مانند درآمد، سود و دارایی، در سال ۲۰۱۰ تنها سه شرکت آمریکایی را در ۱۰ شرکت برتر جهانی و پنج شرکت آمریکایی را بین ۲۰ شرکت برتر بین المللی رتبه بندی کرده بود. این در حالی است که در فهرست جهانی ۲۰۲۳ منتشر شده توسط فوربس، چین سه شرکت از ۱۰ شرکت برتر را به خود اختصاص داده است.
این گزارش ادامه می دهد: چین تنها قدرت اقتصادی در حال رشد در گذار جهانی نیست. هند نزدیک به ۷.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داده است. این کشور در حال حاضر پنجمین اقتصاد بزرگ جهان با معیار قیمت بازار و سومین اقتصاد بزرگ جهان در برابری قدرت خرید است.
با نیروی کار جوانتر و تحصیلکردهتر و رشد اقتصادی سالانه پیشبینی شده ۶ درصدی توسط صندوق بینالمللی پول طی پنج سال آینده، انتظار می رود هند تا سال ۲۰۲۷ به سومین اقتصاد بزرگ تبدیل شود و از آلمان و ژاپن پیشی بگیرد.
نویسنده با هشدار در مورد صداهای نوظهور جهانی نوشت: انتقاد مستمر از غرب به دلیل تسلط شبه استعماری آن بر نظم اقتصادی و سیاسی بینالمللی، منعکسکننده سر و صدای جنوب جهانی برای حضور در تصمیمگیری های بینالمللی است.
کشورهای در حال توسعه که از شکاف مداوم در تولید ناخالص داخلی سرانه بین شمال و جنوب خشمگین هستند، مدتهاست که به دنبال محدود کردن حق وتوی واقعی ایالات متحده و اروپا به عنوان روسای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هستند.
به نظر می رسد بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی که توسط چین در سال ۲۰۱۶ ایجاد شده و اکنون تعداد آن به ۱۰۹ کشور می رسد، و بانک توسعه بریکس هر دو برای به چالش کشیدن سلطه غرب ظاهر شده اند.
این مقاله ادامه داد: سی و پنج کشور به تازگی با پرهیز از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین در رأیگیری سازمان ملل متحد در اکتبر ۲۰۲۲، نارضایتی خود را نسبت به جهان ثروتمند ثبت کردهاند. بسیاری از آنها ایالات متحده را به دلیل تحریک این درگیری مورد انتقاد قرار دادهاند و ریاکارانه بودن قوانین بین المللی را که دستور به تحریم روسیه داده و در عین حال از اشغالگری (رژیم) اسرائیل در مقابل فلسطینیان حمایت می کند را به سخره گرفتند.
هیو دی سانتیس در ادامه مقاله خود نوشت: قدرت های نوظهور در روابط خود با دشمنان جهانی معامله گرتر شده اند. به عنوان مثال اگرچه نارندرا مودی، نخست وزیر هند در پاییز ۲۰۲۲ به صورت تلویحی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه را مورد سرزنش قرار داد و گفت: «امروز دوران جنگ نیست»، امادر عین حال هند روابط تجاری خود را با روسیه گسترش داده است.
این کشور همراه با چین، ترکیه و برزیل، به طور گسترده نفت روسیه را با تخفیف خریداری کرده است، اقدامی که به مسکو کمک می کند تا جنگ را ادامه دهد.
این در حالی است که هند (یکی از اعضای موسس بریکس) به ایالات متحده، استرالیا و ژاپن برای مقابله با نفوذ فزاینده چین در آسیا به گفتوگوی چهارجانبه امنیتی پیوسته است. با این حال، هند برای کالاهای مصرفی ارزان و تراشههای نیمهرسانای حیاتی که صنایع این کشور به آنها وابسته هستند، همچنان به چین متکی است.
این مقاله در پایان می نویسد: هرچه مردم در همه جای جهان به طور ملموستری بتوانند آیندهای با مسئولیت مشترک برای حفظ نظم در دنیایی وابسته به هم را تصور کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که عصر چندقطبی نوپا، دورانی پایدارتر باشد.
نظر شما