۵ فروردین ۱۴۰۳، ۹:۰۲
کد خبرنگار: 5333
کد خبر: 85419356
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

«سرای علی‌بابا»؛ سفرنامه‌ای که با اجازه نویسنده منتشر شد

تهران- ایرنا- نویسنده سفرنامه «سرای علی‌بابا» تلاش کرده در این کتاب به خواننده دید جدیدی از این کشور - در آغاز هزاره سوم- بدهد تا هر فردی خود به قضاوت در مورد آن بپردازد.، این کتاب با اجازه نویسنده اسپانیایی در ایران ترجمه و منتشر شد. 

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، نویسنده کتاب سرای علی بابا، در ابتدا درباره هدفش از نوشتن سفرنامه به ایران گفته است. او هدفش را آشنایی مخاطب با ایران امروز اعلام کرده است. به گفته او ایران کشوری پیچیده است و شکیات ذهنی غربیِ ساده‌انگارانه و اشتباهی در مورد این کشور وجود دارد. او تلاش کرده در این کتاب به خواننده دید جدیدی از این کشور - در آغاز هزاره سوم- بدهد تا هر فردی خود به قضاوت در مورد آن بپردازد.

نویسنده کتاب، فارغ‌التحصیل فیزیک از دانشگاه بارسلونا و همچنین زبان فارسی از دانشگاه تهران و در ایران و افغانستان به کار مشغول بوده است. این کتاب با اجازه نویسنده ترجمه و چاپ شده است.

این کتاب با عنوان La cueva de Alí Babá: Irán día a día در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است و نام و محل زندگی برخی از افراد به علت شرایط اجتماعی آنها تغییر داده شده است.

«سرای علی‌بابا»؛ سفرنامه‌ای که با اجازه نویسنده منتشر شد
جلد اصلی کتاب

قسمتی از متن کتاب

در میدان قدم می‌زدم و از هر گوشه عکس می‌گرفتم. آنگاه به سمت چایخانه کنار در بازار می‌روم تا نمای پانوراما را از پشت بام مشاهده کنم. وقتی در حال جمع‌آوری وسایلم برای سفر به اصفهان بودم، فکر می‌کردم هر روز به این تراس بیایم تا بتوانم غروب آفتاب را در ماه آوریل ببینم. اما این بار جایی برای نشستن و دیدن غروب آفتاب نبود زیرا تراس پر از عکاسانی بود که با دوربین‌های خود لحظه به لحظه عکس می‌گرفتند. همه جا پر از سر و صدا بود. در عوض، در این ساعت صبح، وقتی خورشید طلوع می‌کند و کاشی شروع به درخشش می‌کند، در سکوت و تنهایی این منظره را مشاهده می‌کنم.

وقتی به سرای علی بابا رسیدم، همگی مشغول خوردن صبحانه بودند: نان تازه که هنوز هم گرم بود و پنیر و هندوانه. سماور هم روشن بود. در فنجان‌ها چای ریخته شده بود. همگی دور میز ایستاده بودند و با هم گفت‌وگو می‌کردند و صبحانه می‌خوردند. وقتی رسیدم، حسن پرسید:

- چای می‌خوری؟

گفتم:

-خودم می‌ریزم. ممنونم.

و رفتم و چای ریختم.

ناگهان دیدم مردی با موهای کاملا سفید در حال بالا آمدن از پله‌هاست. بلند و لاغر بود. همراهش نیز همسرش با موهای سفید بود.

-سلام علیکم. می‌خواهید با ما صبحانه بخورید؟

- هندوانه بر می‌داریم. خیلی خوشرنگ هستند و به نظر می‌آید خوشمزه هم باشند.

و به این شکل، مانند همیشه گفت‌وگو آغاز شد. برای این زن و شوهر صندلی آوردند. فوری برایشان چای ریختند و در بشقاب هندوانه آوردند. این زوج از سوئیس آمده بودند و می‌خواستند فرش‌های ترکمن قدیمی را ببینند. رضا به سرعت متوجه شد که مشتریان برای چه هدفی آمده اند و سلیقه مشخصی دارند. طبق معمول به عباس- که همیشه گوشه ایستاده است- علامت می‌دهد که از کدام فرش‌ها می‌خواهند تا به آن‌ها نشان دهد. (صفحه ۵۶ و ۵۷)

کتاب سرای علی‌بابا، سفرنامه یک زن اسپانیایی به ایران، نوشته آنا بریونگس و ترجمه لیلا خوش‌دامن در ۱۲۸ صفحه، در قطع رقعی، با شمارگان ۵۰۰ نسخه در سال ۱۴۰۲ منتشر شد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha