به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، بهنود برمایهور در یادداشتی در این خصوص نوشت: حوزه دانشی پروژه در مقایسه با حیطه علم مدیریت جدیدتر است. در واقع، مدیریت از منظر طبقهبندی علمی، به گروه علوم انسانی تعلق دارد، حال آنکه خاستگاه اصلی پروژه اصولا مربوط به علوم مهندسی (مستخرج از علوم دقیقه یا ریاضی) مخصوصا صنعت ساخت است. بنابراین مفهوم و کارکرد اولیه مدیریت پروژه محور را میتوان اینگونه بیان کرد، مدیریت مهندسی با چهارچوبی خاص. اما به مرور زمان، هم فرایند مدیریتی و هم اسلوب پروژهای، بهویژه در قالب مدیریت پروژه، در بافتهای متنوع (مهندسی، صنعتی، اقتصادی، خدماتی، سلامت، هنری، فرهنگی، اجتماعی، رسانهای و...)، صنایع مختلف (احداث، تولیدی، انرژی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و...)، سازمانهای گوناگون و پیشههای متعدد، چه در ساحت فضای فیزیکی و چه در ساحت فضای مجازی و چه در ساحت فضای ترکیبی، قابلیت پیادهسازی بیشتری پیدا کردند. به تعبیری، پروژه همچون بستری برای تسهیل در حل مسائل مدیریتی مطرح شد و روز به روز کارآمدتر، کاربردیتر و مطلوبتر شد.
از این رو، شناخت دقیق و عمیق مفهوم و کارکرد پروژه، در مسیر زندگی کاری و حتی غیرکاری مدرن امروزی، جهت دستیابی به مقاصد مدنظر، موضوع قابل تاملی است.
اساسا، پروژه، که طبق رهنمود بینالمللی گستره دانش مدیریت پروژه، تلاشی است موقتی که برای تولید محصول، خدمات یا نتیجهای منحصر به فرد انجام میشود، میتواند شرایطی را فراهم آورد تا مدیریت از وضعیت بلند مدت به وضعیت کوتاه مدت تبدیل شود، به عبارتی، ویژگیهای بنیادین پروژه این قابلیت را در اختیار مدیریت قرار میدهد که به صورت اقتضایی، با عنایت به محدودیتهای طبیعی و نیز قیود انسان ساخت (زمانی، مالی و...) مطرح شده، موضوع مدنظر را پوشش داده و اهداف مربوطه را تحقق بخشند.
پرواضح است که فصل مشترک مدیریت و مدیریت پروژه، مدیریت است. مدیریت به زبان ساده همان دیسیپلین یا نظم و قاعدهمندی است که عموما شامل برنامهریزی، سازماندهی و کنترل میباشد. در مدیریت پروژه کلاسیک، وفق رهنمود یادشده، نیز یک پروژه دارای پنج مرحله کلیدی یعنی آغازین، برنامهریزی، اجرا، نظارت و کنترل و اختتام است؛ که در هر کدام از این مراحل، خصوصا مرحله اجرا، به فراخور از ظرفیتها و مختصات مدیریت پروژهای (مدیریت زمانبندی، بودجهبندی، کیفیتبندی، محدودهبندی و نیز مدیریت منابع، ریسک، ارتباطات، تدارکات، ذیاثران و یکپارچگی) استفاده میگردد.
به سخنی دیگر، مدیریت پروژه دارای دو بخش اصلی است؛ بخش پروژه یا فنی- مهندسی (سخت: هزینه، زمان، کیفیت و محدوده) که ملموستر است و بیشتر مرتبط با حوزهی دانشی مدیریت است و بخش مدیریت یا فرهنگی- اجتماعی (نرم: منابع، ریسک، ارتباطات، تدارکات، ذیاثران و یکپارچگی) که در مقایسه با بخش دیگر، ناملموستر است و بیشتر مرتبط با حوزهی دانشی رهبری (یعنی الهامبخشی، حمایت و هدایت) است.
شایان ذکر است که نظر به خصوصیات بعد فنی- مهندسی مدیریت پروژه یعنی کمابیش عام بودن قوانین مربوطه (برآمده از علوم ریاضی و فیزیک)، این بعد قابیلت آموزش و یادگیری بیشتر و پررنگتر و نسبتا سادهتری، در مقایسه با بعد دیگر یا همان فرهنگی - اجتماعی، که بیشتر وابسته به متن یا بافت است (برگرفته از علوم انسانی و اجتماعی) دارد.
در این رهگذر، با عنایت به سرشت و رویکرد مدیریت پروژه بنیان، انتظار میرود مدیران پروژه، غالبا با عینک مدیریتی، به جای عینک مهندسی یا تخصصی، به مسائل نگاه کنند و ضمن تمرکز بر تفکر پروژهای، از بسترگاه موثری به نام پروژه برای حل مشکلات و مدیریت هرچه بهتر امور بهرهگیری کنند. به بیانی دیگر، بر مبنای تابآور بودن ماهیت پروژه، پروژهای شدن بافتهای کاری، انعطافپذیری حرفهای خاصی میتواند به ارمغان بیاورد که در پی آن اقدامات مدنظر مثل موم در دستان اجراکنندگان و مدیران مربوطه قرار بگیرند.
در این راستا، کنشهای پروژهای با توجه به پیشامدها و حوادث غیرقابل پیشبینی، میتوانند به صورت مقتضی سریعا سازگار، تنظیم و بههنگام گردند، طوری که بهینهترین خروجی (ارزانترین، باکیفیتترین، سریعترین و کاملترین) و به نوعی بهترین نتیجه(ها) و ارزشمندترین دستاورد(ها) حاصل شود.
در این یادداشت کوتاه سعی شد، به شکل بسیار مختصر و البته به زبان نسبتا ساده، به طور کل مبحث پروژه و به طور اخص مفهوم و کارکرد پروژه و بخصوص موثر بودن آن در پیشبرد فعالیتها و به سرانجام رساندن کسب و کارهای مختلف برای افراد در سطوح گوناگون شغلی به ویژه مدیران، یادآوری و برجسته شود.
نظر شما