«وعده صادق» نمونه ای بی نظیر از همراهی میدان و دیپلماسی برای پیشبرد منطق قدرتِ امنیت ساز در عرصه بین الملل است که سبب کوتاهی زبان تهدید جبهه امریکایی-صهیونیستی شد.
با این وجود برخی گروه های داخلی که از میدان کینه بر دل داشته و سیاستگذاری خود را بر اصل سازش پذیری بنا کردند و راهبردی جز تسلیم شدن در برابر خواسته های غرب ندارند، این بار نیز تلاش دارند بعد از پیروزی میدانی و نظامی ایران که با ادبیات هوشیارانه و همراهی تیم سیاست خارجه دولت سیزدهم به عنوان بخشی از عملیات سیاسی در تکمیل حمله علیه رژیم صهیونیستی همراه بود، مسیر تضعیف دیپلماسی و میدان را پیش ببرند و به اعتبار بازدارندگی ایران خدشه وارد نمایند.
در همین راستا طی روزهای گذشته، رسانه های داخلی با ایجاد یک موج هماهنگ حول یک خبر جعلی، به طور گستاخانه ای در صدد بر آمدند تا «راه حل دیپلماتیک» در برابر رژیم جنایتکارصهیونیستی را به عنوان راه حل برتر از عملیات میدانی در سر خط خبری خود بگنجانند.
این جریان سیاسی بارها با اظهارات غیر کارشناسانه و غیر واقع بینانه تلاش کرده با ارائه یک تصویر شکست ناپذیر از آمریکا، کشور را به سمت سازش و مدارا با ابرقدرت خود سوق دهد. دکترین «ترس از امریکا» در نزد این جریان که طبق گفته وزیر خارجه سابق، دکتر ظریف به ریز بندهای ترس از موشک امریکایی استوار بود، حال به موشک اسرائیلی ارتقا پیدا کرده و می کوشد از مسیر مذاکرات، نظم جدید امنیتی منطقه که برخواسته از تهدیدات موثر ایران علیه رژیم صهیونیستی است را ازبین ببرد.
البته ارائه این راه حل! پیوستی بود به آنچه که آنها با کلیدواژه احیای برجام در این موج سازی گنجانده بودند. ادعاهای مطروحه در این رسانه ها از گفت و گوهای مستقیم بین ایران و امریکا و همچنین تغییر اولویت در تیم مذاکره کننده ایرانی خبر می داد. موضوعی که بلافاصله توسط منابع ذیربط رد شد و آنها تاکید کردند که "هیچ مذاکره مستقیمی بین ایران و آمریکا برقرار نیست و تبادل پیامها صرفا در چهارچوب تعریف شده در جریان میباشد. "
البته این موج رسانه ای برای اینکه باب مذاکره با اسرائیل و لو غیر مستقیم را مشروع بداند، همنوا با طرف غربی، ایران را مقصر در مذاکرات برجامی معرفی می کند. این جریان در جایی دیگر هم می کوشد تا تخاصم بنیادین رژیم صهیونیستی با ایران و محور مقاومت را به خشم ایران و اسرائیل تقلیل دهد تا از این گذر نیز کشور را مقصر جلوه دهد.
البته قصور مد نظر این جریان سیاسی، عدم تمکین به زیاده خواهی های غرب و کوتاه نیامدن از مواضع است. لازمه «پوست اندازی دیپلماسی» هم در این هیاهوی رسانه ای، به بازگشت دستگاه سیاست خارجه به وضعیت قبلی التماس از غرب و اجرای یکطرفه خواسته های آنها مانند مفاد برجام برای رضایتمندی طرف غربی، دلالت دارد.
برجام در حالی تنها «جام» این جریان برای ملت ایران بود که طرف غربی «هیچ» قدمی را در جهت پیاده سازی آن برنداشت و حتی با ماجراجویی های هسته ای تلاش کرد که از کانال های دیگر به صنعت هسته ای فشار وارد نماید.
آنچه مشخص است این طیف با دستکاری اخبار می کوشد که منطق تنش زدایی در منطقه را تنها بر روش دیپلماتیک مدنظر خود که در بطنش نوعی سازش را به همراه دارد، استوار کند. در صورتی که حمله ضعیف و مسخره! رژیم صهیونیستی دربرابر عملیات نظامی ایران، به خوبی کارکرد میدان را در معادلات بازدارندگی ترسیم کرد و به این ترتیب منطق ثبات و جلوگیری از منازعه را در اظهار قدرت میدانی به همگان اثبات کرد.
البته هراس آشکار جریان غربگرا که با چاشنی وادادگی همراه بوده مسبوق به سابقه است و هر بار با کلید واژه «آغاز جنگ» و «ناتوانی در برابر دشمن» در هر برهه حساس و تعیین کننده ای رخ نمایی می کند و این قصه برای این جریان غرب زده، تمامی ناپذیر است و در محتوای آن جز هزینه سازی برای نظام چیزی یافت نمی شود.
حال این طیف سیاسی پا را فراتر نهاده و صحبت از مذاکره با اسراییل می کند تا امتیاز «اثبات ظهور قدرت اراده ایران و نیروهای مسلح در عرصه بین الملل» را در معامله با زیاده خواهی و تهدیدات آشکار صهیونیست ها به فروش برساند.
این دست متون، تنها اهداف داخلی ندارد بلکه تلاش دارد سیگنال عقبگرد از سیاست های اعلامی جمهوری اسلامی و گشوده شدن غیررسمی پذیرش راه مذاکرات از سوی ایران را به تل آویو و کاخ سفید ارسال کند؛ دقیقا زمانی که دشمن صهیونیستی و امریکایی با شکست بازدارندگی، در پروسه تصمیم گیری به تقلا افتاده و مضطربانه در جستجوی راه حل است.
علاوه بر آن، این پیشنهادات در حالی از سوی این جریان مطرح می شود که معادلات منطقه ای به نفع ایران تغییر کرده و حرف از عقبگرد کشورمان در وضعیت جدید خود در منطقه و نهایتا از بین بردن برتری جمهوری اسلامی ایران در این نبرد است. وضعیتی که مستلزم بازتعریف نگاه و ارائه رویکرد جدید ایران در ساختار بین الملل است.
این اظهار نظرها، این نکته را در ذهن بیدار می کند که اگر تریبون داران مذاکره با اسرائیل، عنان دیپلماسی کشور را در اختیار داشتند در راستای مسیر مذاکرات با اسرائیل روی چه امتیازاتی برای امریکا سرمایه گذاری می کردند. خصوصا که پیش تر برجام پلاس یا برجام های ۲ و ۳ موسوم به برجام موشکی و نظامی از اهداف مسلم امریکا و طرف غربی بود و در برهه کنونی اقتدار موشکی ایران، لزوم تحریم های موشکی ایران در محافل غربی مطرح می شود.
ذکر این موضوع نیز مهم است که همچنان تبیین «نوع» مذاکرات دولت کنونی، برای غربگرایان داخلی با رویگردانی همراه است که مذاکرات دولت سیزدهم در راستای از سرگیری «نوع» مذاکرات قبلی نیست بلکه اعاده طلب ایران از ما به ازای خسارت های وارده به صنعت هسته ای و منافع کشور است. آنها بارها با همسنگ قرار دادن «نوع» مذاکرات در دو دولت، کوشیدند تا حربه ای علیه منتقدین برجام درست کنند و با هیاهو و دست آویز قرار دادن آن خلا رسوایی خسارت های برجام و عدم دستاورد دولت سابق برای ایران را پر کنند.
نظر شما