به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، از روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت و با اکران فیلم مست عشق، دامنه اقبال سینما بیشتر شد. چندین رکورد سینمایی در فاصله همین چند روز در میانگین بلندمدت شکسته شد و آمارها به سمتی پیش رفت که تاکنون نمودی به این اندازه نداشت. سانسهای فوقالعاده به سینماها بازگشت و در اتفاقی جالب، یک فیلم غیرکمدی، از مجموع تمام فیلمهای روی پرده، بیشتر فروخت.
این جریان که حداقل تا اواسط خردادماه پایدار است، نشان میدهد که حال سینما خوب است و مردم بیشتری به تماشای فیلمهای روی پرده مینشینند. این مهم را میتوان از رشد ۲۷ درصدی میزان مخاطبان بهار امسال به نسبت مدت مشابه سال گذشته، به راحتی متوجه شد. این بهار سینمایی در کنار برنامهریزیهایی که در سه فصل دیگر امسال طراحی شده، نشان از حال خوب سینما در حوزه اکران دارد. گرچه در حوزه تولید نیز اخبار امیدبخشی به گوش میرسد که امیدواری به گشایشهای بیشتر در سینمای ملی را دوچندان میکند.
برای اینکه خبر رونق سینما را به شکلی میدانی لمس کنیم به پردیس کورش میرویم که طی چند سال گذشته، همواره بیشترین میزان فروش ماهیانه و سالانه سینمای ایران را در اختیار داشته و با ۱۳ سالن، پاسخگوی مخاطبان آثار متعدد روی پرده است.
با آنکه در روز شنبه به این پردیس میرویم اما متوجه هیاهوی مخاطبان در طبقه سوم این مرکز خرید میشویم. اطراف گیشه خرید بلیت و کانتر چاپ، شلوغ است. دو رفیق حدودا ۳۰ساله که مشغول بحث گرمی هستند، توجه ما را به خود جلب میکنند. جلو میرویم و با آنها وارد صحبت میشویم.
ما به حضرت مولانا علاقه داریم
حمید ۲۹ ساله و دانشجوی ارشد ارتباطات است. او با بیان اینکه پس از فیلم فروشنده، دیگر به سینما نیامده، میگوید: یادم میآید آخرین باری که به سینما رفتم، ۸ صبح ۱۰ شهریور ۱۳۹۵ بود که فیلم فروشنده برای اولین بار نمایش داشت. از آن زمان، دیگر نتوانستم به سینما بیایم. اتفاقا خیلی اهل فیلم دیدن و دنبال کردن اخبار سینمایی هستم و در این مدت، تقریبا تمام تولیدات مهم سینمای ایران را در خانه تماشا کردهام. اما اینبار مولانا سوژهای بود که نتوانستم نسبت به آن بیتفاوت باشم و با توجه به اخباری که درباره رکوردشکنیهای فیلم طی چند روز اخیر خواندم، تصمیم گرفتم سریعا فیلم را تماشا کنم تا ببینم به شخصیت محبوبم چگونه پرداخته شده است.
حمیدرضا که همراه حمید است، ۲۸ ساله و برنامهنویس است. معتقد است هیچ فیلم خارجی مهمی نیست که ندیده باشد. آخرین باری هم که سینما رفته به سال ۸۳ و اکران مارمولک برمیگردد. او میگوید: من عرق خاصی به حضرت مولانا دارم و از هر اثر نوشتاری و تصویری با محوریت این بزرگمرد استقبال میکنم فقط امیدوارم با توجه به سطح کیفی تولیدات سینمای ایران، با اثر ضعیفی مواجه نشوم. البته همواره پرداختن به سوژههای تاریخی و بیوگرافی، حساسیتهای بسیاری در حوزه تولید دارد و روایتهای متفاوتی از زندگی و اندیشههای یک انسان صاحبنظر وجود دارد که باید ببینیم اینبار چه تفسیری از زندگی مولانا به عمل آمده است.
محمدامین دیگر مخاطبی است که به سراغ او میرویم. به دیوار تکیه داده و منتظر است تا درِ سالن باز شود. ۳۴ ساله و در کار شیرآلات ساختمان است. او به ما میگوید: معمولا هر چند ماه یکبار به سینما میآید و الان با توجه به خبرهایی که درباره رکوردشکنی فیلم مست عشق شد، کنجکاو شدم تا به تماشای این فیلم بیایم. تنها چیزهایی که از فیلم میدانم اینکه کارگردان شهرزاد، این فیلم را ساخته که درباره زندگی مولوی است. شهاب حسینی و پارسا پیروزفر هم در فیلم بازی میکنند. بهظاهر جذابیت دارد و منتظرم تا ببینم این فیلم چه کاری است که در این چند روز، این همه حرف و مطلب دربارهاش منتشر شده است.
آنچه از صحبت با این ۳ مخاطب سینما متوجه شدیم آنکه، برخی از مخاطبان مست عشق به دلایلی چون فضاسازی رسانهای، برند مولانا و البته پیشفرض مواجهه با اثری بالاتر از سطح تولیدات سینمای ایران، نسبت به تماشای این فیلم اقدام کردهاند. مزیت فیلم آن است که افراد با دلایلی مختلف میتوانند مخاطب آن باشند.
از نظر ما سینما یعنی فیلم کمدی
دقایقی بعد در سالن ۲، مخاطبان منتظر باز شدن در سالن فیلم تمساح خونی هستند. یک جمع جوان ۶نفره حلقه زدهاند و با صدای بلند در حال خندیدن هستند. به سراغ آنها میرویم. متکلموحده جمع، جوان ۲۷ سالهای به نام ایلیا است که راهنمای گردشگری است.
ایلیا به ایرنا میگوید: ما همیشه جمعی به سینما میرویم و معمولا هر ۲ ماه یکبار، یک فیلم را سوژه میکنیم و به تماشایش میرویم. قبل از عید، هاوایی را دیدیم که دوست داشتیم. در ایام عید به سفارش یکی از دوستان، پرویزخان را دیدیم که بد نبود. الان هم میخواهیم تمساح خونی را ببینیم. ما علاقه زیادی به کمدی داریم و تقریبا تمام فیلمهای این حوزه را میبینیم. توجهی هم به قیمت بلیت یا اینکه چه بازیگری در این فیلمها حضور دارد هم نداریم. میخواهیم ۹۰ دقیقه بخندیم و خدا را شکر تا امروز، هر فیلمی که در سینما تماشا کردهایم، خوب بوده و بیشتر تشویق شدهایم که به سینما برویم.
از یکی از حاضران در این گروه جوان میپرسم که آیا علاقهای به تماشای فیلمهای دیگر گونهها در سینما ندارند؟ علیرضا ۲۵ ساله و دانشجوی مهندسی شیمی گفت: ما تقریبا روحیات مشترکی داریم و اینکه بخواهیم یک فیلم اجتماعی تلخ ببینیم، تجربه خوبی نیست. مثلا ما یکبار فیلم آستیگمات را در سینما دیدیم که واقعا فیلم خوبی بود اما باتوجه به تلخیهای موجود، تا چند روز، حال روان ما خوب نبود. به همین دلیل ترجیح میدهیم این گردش دوستانه ما با تماشای فیلم کمدی، شاد و مفرح شود. البته فیلمهای مهم سینمای ایران را در خانه دنبال میکنیم که تاثیرگذاری محیط سینما را ندارد و به همین دلیل چندان درگیر تلخیهای آن آثار نمیشویم.
البته که افراد بسیاری، به گونههای سینمایی با این دید نگاه میکنند. برخی طرفدار سینمای اجتماعی هستند، برخی از سینمای کمدی استقبال میکنند و . . . سینما، محلی برای گردهمایی روحیات مختلف است و اقرار به این حقیقت که تاثیرگذاری فیلم دیدن، در هیچ مکانی به اندازه سینما نیست، بهاندازهای خوشایند است که امیدواریم روزی برسد سرانه سینمایی هر ایرانی، چندینبرابر وضع فعلی شود.
بچههایمان سینما را دوست دارند
سالن ۳ و ۴ پردیس کورش، به فیلم سال گربه اختصاص دارد که این روزها، سومین فیلم پرفروش سینماهای کشور است. هنوز ۱۰ دقیقه تا باز شدن درب سالن ۳ باقیمانده و حدود ۴۰ نفر، بیرون سالن در انتظار به سر میبرند. تماشای یک خانواده که فرزند دوقلو دارند، توجه ما را به خود جلب میکند.
امیرحسین ۴۴ ساله و کارمند اداره برق است. او به ایرنا میگوید: ما چندان اهل سینما رفتن نبودیم و تا قبل از بچهدار شدن، یعنی در فاصله ۷ سال، حتی یکبار هم با همسرم به سینما نرفتیم. یکبار خیلی اتفاقی با متنی مواجه شدم که پیشنهاد میکرد فرزاندان را باید از سنین پائین با مقولات فرهنگی مانند کتاب، سینما، موسیقی و . . . آشنا کرد. آن زمان فیلم پسر دلفینی به روی پرده بود و این فیلم، به اولین تجربه خانوادگی فیلم دیدن ما در سینما تبدیل شد.
امیرحسین ادامه میدهد: این دوقلوی ما، بیشفعال هستند و ما از این بابت نگران بودیم که با محیط سینما، ارتباط برقرار نکنند اما خیلی عجیب است که به محض شروع فیلم پسر دلفینی، آنها ساکت سر جایشان نشستند و بدون اینکه اذیت کنند، فیلم را تا انتها تماشا کردند. از آن زمان، سالی، چند بار به سینما میآئیم. الان هم برای این به تماشای سال گربه آمدهایم که فرزندان من عاشق فسیل هستند و ما هم وقتی متوجه شدیم که نقش اصلی این فیلم را هم آقای بهرام افشاری بازی میکنند به همین دلیل با آنکه در تعطیلات نوروز به تماشای تمساح خونی رفتیم، اما تصمیم گرفتیم که بلیت سال گربه را خریداری کنیم.
سینمای ایران، این روزها، حال و روز خوشی دارد. در سال ۱۴۰۲، اتفاق بزرگی در سینمای ایران بهوقوع پیوست که طی آن، بیش از ۲۸ میلیون مخاطب به تماشای فیلمها نشستند و گیشه سینما، از مرز ۱۲۰۰ میلیارد تومان گذشت. خبر مسرتبخش اینکه، در سال ۱۴۰۳، تا امروز، میزان مخاطب، نسبت به مدت مشابه سال گذشته، از رشد ۲۷ درصدی برخوردار است و گیشه نیز رشد ۵۳درصد بیشتر از سال گذشته است.
با چنین رویکردی و البته نگاهی به برنامهریزی خوبی که برای دیگر ایام سال طراحی شده، به این نتیجه میرسیم که مخاطب ۳۳ میلیونی و گیشه ۲۰۰۰ میلیاردی، نهتنها دور از انتظار نیست بلکه سینمای ایران در شرایط کنونی، قابلیت گذر از این خاکریز را دارد و میتواند اتفاقهای بزرگی را برای سینمای امسال رقم بزند.
نظر شما