بسیاری از نظریهها و مسائل بنیادین اقتصاد، صرفاً در فضای اقتصادی بسته و ایزوله مطرح شده و به صورت یکسویه مورد بحث و بررسی قرار میگیرند، حال آنکه در عمل و در دنیای واقع چنین نیست و عمده روابط اقتصادی ارتباطی چندگانه با یکدیگر دارند. علت اصلی چنین اثرات چندگانه مذکور نیز آن است اقتصاد و محیطهای اقتصادی مقولههایی پیچیده و پویا هستند و در آنها روابط میان متغیرهای اقتصادی نه به صورت ساده و خطی، بلکه به صورت چند سویه و پویا مطرح میشوند.
در این میان دو مولفه نرخ ارز و تورم نیز از این قاعده مستثنی نیستند و ارتباط این دو متغیر طی ماههای اخیر مورد بحث بسیاری از کارشناسان شده است. بخشی از کارشناسان صرفاً ارتباط را از تورم به ارز تبیین میکنند، بهگونهای که معتقدند میبایست اجازه داد تا نرخ ارز به صورت رها افزایش یابد.
در این زمینه باید دقت داشت که افزایش نرخ ارز در گام نخست موجب بروز تورمهای بالا میشود، اما در صورتی که اهتمام لازم توسط سیاستگذاران برای مهار تورم و نرخ ارز صورت نگیرد، طی دورههای بعد، افزایش تورم نیز منجر به کاهش قدرت خرید هر واحد پول ملی خواهد شد و در نهایت زمینه افزایش دوباره و هرچه بیشتر نرخ ارز را ایجاد میکند. از همین رو، اقتصاد درگیر یک مارپیچ ارز- تورم میشود که ضرر نهایی آن، برای آحاد جامعه و به خصوص اقشار محروم و متوسط خواهد بود.
این نکته که چرا نرخ ارز موجب تورم میشود و تورم را صرفاً نمیتوان پدیدهای پولی قلمداد کرد، موضوعی محل بحث است که در ذیل به آن و در ادامه به اثر تورم بر ارز پرداخته شده است.
اثرگذاری نرخ ارز بر تورم
بررسی حجم واردات نهادههای واسطهای و سرمایهای نسبت به حجم کل واردات، نشان میدهد رقمی بالغ بر ۸۰ الی ۸۵ درصد از کل واردات در کشور به این کالاها اختصاص داشته و با توجه به وابستگی بالای تولید و مصرف به واردات، به نظر میرسد این عامل در شکلگیری فشارهای تورمی تاثیر بسزایی داشته باشد؛ یعنی فارغ از بحث نقدینگی، حتی اگر رشد آن صفر شود و نرخ ارز توسط مسئولان افزایش داده شود، تورمزا خواهد بود. مضاف بر این، تغییرات نرخ ارز علاوه بر تورم، بر انتظارات تورمی و پیشبینی عاملان اقتصادی از روند آیندۀ تورم نیز اثرگذار است.
آمارها نشان میدهند با وجود تورمهای پایین و حتی تک رقمی که تا پیش از سال ۱۳۹۷ محقق شده بودند، اما از بهار این سال، این متغیر مجدداً وارد روند صعود خود شد، بهگونهای که این روند تا ابتدای بهار ۱۴۰۲ نیز ادامهدار بود و حتی در این سال تورمهای بالای ۵۰ درصدی هم محقق شدند.
در بررسی ریشه چنین تورمهای بیسابقهای در اقتصاد ایران مشخص میشود، صرفاً فشار تقاضا و افزایش متغیرهای پولی عامل چنین ابر تورمهایی در اقتصاد ایران نبوده و نیست، بلکه مهمتر از آن مزمن بودن تورم به ویژه در یک دهه اخیر، ناشی از فشار عرضه (افزایش در هزینه تمام شده تولیدات) بهواسطه جهشهای بیسابقه ارزی (افزایش بیش از ۵۰۰ درصد در متغیر نرخ ارز تنها در پنج ساله اخیر) در اقتصاد ایران بوده است.
اثرگذاری تورم بر نرخ ارز
در کنار آثار تورمزایی که جهشهای نرخ ارز در اقتصاد کشورها ایجاد میشود، تورمهای بالا نیز در جهشهای ارزی دخیل هستند. این در حالی است که از نگاه رایج اقتصادی، ارز نیز به منزله یک کالا تلقی شده و با فرض وجود بازار عمیق و رقابتی برای این متغیر، نرخ آن مانند قیمت هر کالای دیگری، تحت تاثیر مولفههای بازار (از جمله تاثیر سطح عمومی قیمتها و تورم) تعیین میشود.
با توجه به آنکه در مفهوم تورم (افزایش سطح عمومی قیمتها)، افزایش قیمت تمامی کالاها مدنظر است، هنگامی که تورم افزایش مییابد، طبق دیدگاه رایج اقتصادی نرخ ارز نیز با برقراری فرض مذکور مانند سایر کالاها در اقتصاد، رفتاری افزایشی از خود نشان داده و تحت تاثیر تورم قرار خواهد گرفت.
مضاف بر اثرات مستقیم تورم بر نرخ ارز، با توجه به ساختار اقتصادی ایران، ارز به عنوان کالایی سرمایهای نیز تلقی شده که برخی از افراد برای حفظ ارزش پول و قدرت خرید خود در آن سرمایهگذاری دارند؛ بنابراین در شرایط تورمهای فزاینده در اقتصاد و وجود انتظارات تورمی در جامعه، تقاضای این متغیر با توجه به محدود بودن عرضه در آن، افزایش یافته و همین امر به صورت غیرمستقیم باعث جهشهای مجدد در این نرخ خواهد شد.
با توجه به آنچه گفته شد، نرخ ارز و تورم دو متغیری هستند که بر یکدیگر اثر گذاشته و از هم تاثیر میپذیرند؛ این در حالی است که شدت و ضعف اثرگذاری دو متغیر از کشوری به کشور دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت خواهد بود؛ لذا با تغییر هریک از این آیتمها، امکان تغییر جریان علیت میان متغیرها نیز فراهم خواهد شد.
با این تفاسیر در بررسی بر اساس آمارهای اقتصاد ایران و ملاحظاتی در خصوص نرخ ارز و نقدینگی به ویژه در یک دهه اخیر، مشاهده میشود در وضعیت فشارهای تورمی، همواره نرخ ارز به عنوان عاملی تعیین کننده در تورمهای بالا در نظر گرفته شده؛ بهگونهای که این نرخ، بازیگر اصلی در تورمهای فزاینده در اقتصاد ایران بوده است؛ در کنار نرخ ارز، بر اساس ادبیات درونزایی پول، حجم نقدینگی نیز به دلیل پوششدهی نیازهای اقتصاد، به دنبال افزایش در سطح عمومی قیمتها در جریان موج صعودی قرار گرفته و مزید علتی بر تورمهای افسارگسیخته شده است.
نظر شما