حاشیهنگاری در مورد مساجد در برنامهها از بخشهای جالب سفر و از جذابیتهای خبرنگاری است.
به طور کلیتر محل اجتماع برای امر پرستش الله جالب است.
این که مسجدی در لاهور پاکستان عین و طابق النعل بالنعل مسجدی در دهلی باشد جذاب است.
این که شهری هویتش به مسجدش باشد مثل مکه یا مدینه یا بیت المقدس احساس هویت دینی میدهد...
برخی مساجد در دل آدم جا باز میکند:
مسجد سید و مسجد جامع اصفهان دوست داشتنی هستند به خاطر بزرگی و بیتکلفیشان.
شاید به خاطر علامه مجلسی و حال نیایش گونه ایوانهای مقصورهشان.
مسجد قبا در مدینه هم دوست داشتم
شاید چون اولین بوده و پیامبر مکرر سواره یا پیاده به آنجا برای نماز میرفتند.
مسجد الرحمن نیویورک را هم به خاطر جمعیت بیتکلفاش دوست داشتم .
مسجد الخویی جامائیکا را به خاطر امام جماعت و گنبد چند ضلعی کنار جادهاش دوست داشتم .
مسجد سلطان احمد استانبول هم به خاطر زنده بودنش و کاشیهای آبی کنارش .
مثلاً استانبول شهر هزار مسجد است که هویت خود را از دست داده و نماد تفریح و خرید شده برای ایرانیها...
مسجد رمان یا انار کلمبو را به خاطر گنبدهای چندگانه قرمز و سفیدش دوست داشتم، به خصوص موقع رگبار زیر باران کنار گنبد آخر طبقه هشتم. بگذریم که چه قدر تمیز و مرتب بود وسط شهر هندویان و بودائیان،
مکان پاک و طاهر مسجد قرمز و چند ضلعی وسط شهر کلمبو پایتخت سریلانکا!
تا آن لحظه این قدر با برادران اهل سنت احساس برادری نداشتیم.
وسط شرک، محل توحید برادری میآورد.
مسجد پادشاهی لاهور که در پایین پایش اقبال لاهوری دفن بود نیز دوست داشتنی بود با خاک سرخ و گنبدهای سفیدش.
اما گنبد معبد سیکها بیشتر شبیه تهدید شرک بود در کنار وسعت و فراگیری توحید مسجد قرمز و دوست داشتنی لاهور.
مسجد هر شهر پایگاه هویت دینی و نماد وجود روح توحیدی شهر است.
باید در سفرهای دیپلماتیک به عنوان راهبرد دیپلماسی دینی مورد توجه قرار بگیرد.
از همین رو در تمامی سفرهای رئیس جمهور برنامه مسجد داریم...
باشد که مورد رضایت خدا و رسولش باشیم.
نظر شما