«وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا؛ کسی که از خدا و پیامبر اطاعت کند با کسانی خواهد بود که خدا به آنان نعمت خودش را کامل کرده است مانند پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین و اینها بهترین رفیقان هستند» (سوره نساء، آیه ۶۹)
از این آیه شریفه استفاده می شود که همنشینی با انبیاء و اولیاء و صالحان و شهداء که بهترین بندگان خدا هستند برای همه انسان ها ممکن است و فقط شرط لازمش اطاعت کردن از خدا و پیغمبر اکرم (ص) است و این بستر رشد و بالندگی از زمان نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) تاکنون و تا قیامت برقرار است و همه انسان ها می توانند به این کمال نهایی برسند.
حادثه جانگداز به شهادت رسیدن حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید ابراهیم رئیسی و همراهان ایشان قلوب نه تنها مردم مسلمان ایران بلکه بسیاری از مسلمانان در کشورهای مختلف مخصوصاً عراق، پاکستان، هند، کشمیر، لبنان و دیگر کشورها را تحت تأثیر قرار داد و مجالس عظیمی برای بزرگداشت ایشان برگزار شد. حضور میلیونی مردم در شهرهای تبریز، تهران و مشهد و دیگر شهرها نشانگر وحدت ملی ملت ایران و همبستگی عمومی است و یکی از برکات این حادثه به مانند شهادت حاج قاسم سلیمانی، ایجاد وفاق ملی و بیانگر وفاداری مردم به آرمان شهداء بود.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مهمترین خصیصه مرحوم شهید رئیسی را مردمی بودن ایشان عنوان کردند که در مجموعه فضائل ایشان بروز و ظهور بیشتری داشت. آشنایی بنده با جناب رئیسی از اوایل دهه هفتاد از هیاتی در میدان منیریه تهران آغاز شد که ایشان واعظ آن هیات بود و بنده هم معلم قرآن آن جلسه و لذا مکرر توفیق دیدار داشتیم.
حضور پیوسته در مسجد و محراب و منبر و هیات
یکی از نکات مهم که این پیوند مردمی را زنده نگه می داشت حضور پیوسته ایشان در مسجد و محراب و منبر و هیات بود. ایشان علیرغم مسئولیت های سنگین در قوه قضائیه اعم از ریاست بازرسی کل کشور، معاونت قوه قضائیه و دادستان کل کشور همواره سعی می کردند که شب ها اقامه نماز جماعت را در مسجدی در محله گیشای تهران داشته باشند و بارها شاهد بودم بسیاری از کسانی که دستشان به مسئولان قضایی نمی رسید، به مسجد ایشان می آمدند و در حیاط مسجد منتظر خروج ایشان می ماندند تا عرض حال کنند و پیگیر مشکلات قضایی شان در محاکم بودند.
گاهی این مراجعات مردمی آنقدر زیاد بود که بیش از یک ساعت طول می کشید تا ایشان از مسجد خارج شود. روزی به جناب رئیسی عرض کردم که برای ورود به مسجد بازرسی انجام نمی شود و همه گونه آدم هم رفت و آمد می کنند؛ چطور با خیال راحت در کنار مرد و زن می ایستند و با آنها مشغول گفت و گو می شوند و از کجا معلوم خانمی که مراجعه می کند، زیر چادرش نارنجک یا بمبی نداشته نباشد! اما شهید رئیسی این خطر را به جان می خرید و حاضر نبود که ارتباط مردم با او قطع شود و حقیقتاً حلّال بسیاری از مشکلات مردم در همان مسجد بود و این روش یک جلوه بارز از مردمی بودن است.
علاقه به روضه خوانی
علاقه ایشان به روضه و منبر یکی از ویژگی های برجسته او بود و حتی الامکان حضور در جلسات هیات و روضه خوانی و منبر رفتن را جزء برنامه های اصلی خود می دانست و یک جلسه روضه هفتگی هم داشت که گاهی چند نفره برگزار می شد. مثلاً در سفری که در معیت ایشان کربلا مشرف بودم، این روضه هفتگی را با خانواده در صحن حرم حضرت ابوالفضل (ع) بر پا کردند و خودشان روضه خواندند.
احترام و تکریم مادر
جناب رئیسی مادر خیلی نورانی و نازنینی دارد که در سفر کربلا ایشان را همراه خود آورده بود و چون او توان راه رفتن نداشت، با صندلی چرخدار او را به حرم و زیارت می برد و با اینکه در این سفر دیگر همراهان ایشان هم بودند ولی مقید بود که خودش مادر را با صندلی چرخدار راه ببرد و اجازه نمی داد تا خودش هست دیگران این کار را بکنند.
بذله گویی و با نشاط بودن
بذله گویی و با نشاط بودن از ویژگی های بارز جناب رئیسی بود و کمتر باری بود که ایشان را ببینم و یک جوک و یا جمله خنده دار از ایشان نشنوم و گاهی به ایشان می گفتم «حاج آقا من از این روحیّه شاد شما متعجبم! شما از صبح تا شب با پرونده های سنگین قضایی و جرم و جنایت سروکار دارید و واقعاً نباید اعصابی برای شما باقی مانده باشد ولی هر شب که به مسجد می آیید با روحیه ای بشاش و شاداب با مردم برخورد می کنید و حتی برای خنداندنشان جوک هم می گویید.» البته یک غرض دیگر هم داشت و او می خواست با این بذله گویی ها فضای سنگین یک مقام بلند پایه و مردم را بشکند تا آنان احساس خودمانی کرده و سفره دلشان را باز کنند.
ساده زیستی و سالم ماندن
از نکات مهم زندگی شهید رئیسی ساده زیستی و مواظبت به دخل و خرجش بود؛ به طوری که حتی حاضر نمی شد دیگران پول سفر خود و خانواده اش به کربلا را بپردازند و مقید بود با خرج خودش سفر کند و زیر بار منت هیچ کس نرود. چه بسیار ثروتمندانی که بارها سعی کردند تا او را در تور خود بیاندازند ولی موفق نشدند و این برای یک مقامی که بیش از ۳۰ سال در قوه قضائیه منصب داشته باشد ولی نتوانند او را بخرند، خیلی مهم است.
در استقبال از آمدن آقای رئیسی برای ریاست قوه قضائیه
روزی در حرم حضرت امام رضا (ع) بعد از نماز صبح ایشان را دیدم و مرا به دفتر خود برد و با هم گپی زدیم. در آنجا به ایشان عرض کردم «شنیده ام رهبر معظم انقلاب قصد دارند حضرتعالی را به ریاست قوه قضائیه بنشانند، آیا درست است؟» ایشان پاسخ داد من هم شنیده ام ولی بنده بودن در آستان حضرت رضا (ع) را ترجیح می دهم و من هم عرض کردم بله، بهتر از آستان حضرت رضا (ع) جایی در کشور ما نیست ولی این قوه قضائیه به شخصی مثل شما نیازمند است که سال ها در این قوه بوده و صغیر و کبیر آن را می شناسد، قاضیان فاسد و رشوه گیر را می شناسد و مشکلات این قوه را هم می داند و از همه مهمتر خودش سالم است و هنوز نتوانسته اند او را بخرند و واقعاً پشت سر چنین شخصی باید نماز خواند!
ایشان هم گفت حالا هر چه تکلیف شود و پس از این گفت و گو، خداحافظی کردم و چند قدمی دور شدم که دیدم جناب رئیسی مشغول تلاوت قرآن شد و من با دیدن این صحنه زیبا و دلنشین برگشتم و با موبایلم تصویری از ایشان گرفتم و ایشان تعجب کرد که من دوباره برگشتم. لذا عرض کردم خواستم تصویری از شما به یادگار بگیرم و رفتم.
به تهران که برگشتم این موضوع ذهنم را مشغول کرده بود و با اینکه هنوز رهبری معظم تصمیم نهایی شان را نگرفته بودند، بنده به استقبال موضوع رفته و با عنوان «در استقبال از آمدن آقای رئیسی» یادداشتی نوشتم که این برای انتصاب ایشان برای قوه قضائیه بود و نه انتخابات ریاست جمهوری که بعدها انجام شد.
خوشبختانه از این یادداشت استقبال گسترده ای شد و گروه های مختلف و سلایق سیاسی اقبال نشان دادند. حتی چهره های شاخصی از اصلاح طلبان از سپردن مسئولیت قوه قضائیه به جناب رئیسی اعلام رضایت کردند و گفتند ما برای انتخابات ریاست جمهوری نظر دیگری داشتیم و لی برای ریاست قوه قضائیه ایشان را صالح و شایسته می دانیم و خوشبختانه بعد از این اقبال عمومی رهبری معظم نیز جناب رئیسی را به ریاست قوه قضائیه نشاندند و اقدامات ایشان هم در همان سه سال ریاست قوه قضائیه بسیار حائز اهمیت بود که همگان می دانند.
کی برای ما خاطرات می نویسی؟!
در سفر اربعین که توفیق همراهی شهید رئیسی را داشتم، یک جلد از کتاب «خاطراتی از استاد پرورش» که حاوی ۳۰ یادداشت بنده در احوالات و شرح حال مرحوم استاد پرورش وزیر آموزش و پرورش در دهه شصت بود را تقدیمشان کردم و ایشان پس از خواندن کتاب با شوخی به بنده گفتند «کِی برای ما خاطرات می نویسی؟!» این جمله ولو به شوخی گفته شد ولی بیانگر آن بود که ایشان در انتظار رفتن است و نمی خواهد بماند! و البته بنده هم چون قول دادم که چشم، انجام وظیفه می کنم این یادداشت را تحت عنوان «خاطراتی از شهید رئیسی» منتشر کردم.
امیدوارم روحش قرین رحمت الهی باشد گرچه از جسمش چیزی نماند جز یک پیکر سوخته که ان شاء الله خدای متعال جبران کند و او را با پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین محشور بگرداند.
نظر شما