ترجمه شدن به بیش از ۳۰۰ زبان و گویش، شازده کوچولو را در جایگاه نخست آثار داستانی ترجمه شده در دنیا قرار میدهد. دهها ترجمه فارسی از این داستان همزمان کودکانه و فلسفی بزرگسال، در بازار کتاب، نشانی از محبوبیت این اثر در میان مخاطب فارسیزبان است. شازده کوچولو که ۸۱ سال از نگارش آن میگذرد در سایر کشورها نیز علاوه بر ترجمه در قالب اوپرا، تئاتر، نمایش موزیکال، فیلم و انیمیشن جان گرفته و به اجرا درآمده است.
برداشتی از این داستان که هنوز شب هنگام برای کودکان خوانده میشود تا به خواب روند و بزرگسالان میتوانند روزها در مورد وجوه فلسفی آن بحث و گفتوگو کنند، این شبها در بزمی دو ساعته و تماشایی از نور، رنگ، شعر و موسیقی در تالار وحدت به روی صحنه میرود.
اجرا با تکنوازی ویولن آغاز میشود و طراحی صحنه، حرکات و موسیقی از ابتدا، نوید اجرایی قدرتمند را میدهد. خلبانی با بروز مشکل در بیابانی در آفریقا سقوط کرده و مشغول تعمیر هواپیماست. وقتی خلبان از دنیای تخیل کودکی خود سخن میگوید و به نقاشی کودکی اش اشاره میکند، صحنه پر میشود از نوازندگان در حال حرکت و دنیای تخیل کودکی با نور و حرکت و موسیقی روی صحنه جان میگیرد.
خلبان ناگهان با کودکی مواجه میشود؛ شازده کوچولو ساکن سیارک ب ۲۱۶ که برای یافتن «دوست» سیارهها را گشته و به زمین آمده است. در این اجرا دو نفر آن هم دو دختر نقش شازده کوچولو را بازی میکنند که در بادی امر کمی عجیب و سوال برانگیز است چون شازده کوچولو یک پسر.
هرچند که در معرفی نمایش به «برداشت آزاد» از شازده کوچولو اشاره شده است اما جز مواردی اندک چون نقش آفرینی دو نفره برای شازده کوچولو، مزهپرانی در مورد تغییر روزانه قیمت ارز در بازار و میل به مهاجرت در میان نسل جوان (در صحنه مواجهه شازده کوچولو با جغرافیدان)، اشاره به تکنیکهای پاکسازی محبوب میام مردم همچون هواوپونوپونو و همچنین اشاره به فضای مجازی و خودشیفتگی و تمایل روز افزون به گرفتن «لایک» در میان مردم (در صحنه سفر شازده کوچولو به سیاره شخصیت خودپسند)، اجرا چندان از متن اصلی فاصله نگرفته است. البته که اوج فاصله گرفتن از متن اصلی، گنجاندن شعر «مست و هوشیار» پروین اعتصامی است که با اجرای زیبا و صدای خوب شخصیت میخواره به یکی از نقاط اوج و قوت کار این نمایش موزیکال تبدیل شده است.
حضور نوازندگان و همخوانان با لباسهای ترکیبی از سفید، مشکی و طلایی و حرکات تنظیم شده هرچند که موسیقی ضبط شده است، عنصر موسیقایی اجرای موزیکال را به بطن اجرا و مرکز آن آورده است. طراحی دکور خیرهکننده با همراهی متوازن نورپردازی در کنار صحنه متحرک و گردان که در دو بخش پرده مربوط به تماشای غروب خورشید و پرده گفتوگوی روباه با شازده کوچولو استفاده از آن به اوج خود میرسد از نقاط قوت اجراست.
استفاده از نورپردازی و فضاسازی در صحنههای مربوط به گل سرخ، در کنار تکنیک حرکت استفاده شده برای نمایش ظرافت گل، همچنین در صحنه مربوط به پادشاه سیارک، تصاویری به یادماندنی خلق میکند. همچنان که طراحی لباس و حرکت در بخش مربوط به اجرای مار تحسین تماشاگران را برمیانگیزد.
بخش دیدار شازده کوچولو با روباه که مهمترین بخش حضور او را در سیاره زمین نشان میدهد نقطه اوج داستان را تشکیل میدهد که خود در چند پرده فرعی اجرا میشود. این بخش حول محور «اهلی کردن» به معنای ایجاد علاقه کردن، نقطه اوج داستان هم هست.
تغییراتی در کاراکتر روباه همچون رنگ سفید آن (حال آنکه در تفکر غالب و نیز تصاویری که نویسنده شازده کوچولو کشیده است، رنگ روباه نارنجی است)، فعالیت او که خود را هنرمند، نقاش و کارگردان معرفی میکند و نیز ژست و لحن اجرا برای نشان دادن اغواگری و فریبندگی (حال آنکه در داستان اصلی چنین نیست) تغییراتی است که به سلیقه درامارتوژ به قصه اضافه شده است.
در مجموع نمایش موزیکال شازده کوچولو به کارگردانی ماهان حیدری با درامارتوژی و تنظیم نثر به نظم توسط او برای اجرای موزیکال، مخاطبان زیادی را به تالار وحدت آورده است. مخاطبانی که بیشتر آنان را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند و این سوال را برای چندمین بار ایجاد میکند که این اثر یک داستان کودکانه است یا برای بزرگسالان نوشته شده.
آنتوان دوسنت اگزوپری این کتاب را با عذرخواهی از کودکان به دوستی تقدیم کرده است که روزی کودک بوده است. او داستانش را بر محور تخیل کودکانه استوار کرده است و در جای جای کتاب با اشاره به از میان رفتن تخیل در نزد بزرگسالان، به کودکان یادآوری میکند که «آدم بزرگا عجیبن و این رو بچهها باید بدونن» و با اونها «بسازن». اجرای موزیکال شازده کوچولو هم از همین سردرگمی بی نصیب نیست. حضور پر شمار «بچهها» و همراهی آنان با موسیقی و دست زدنهای گاه و بیگاه و سر و صدایشان بسیاری از «آدم بزرگا» را کلافه میکرد و همانقدر هم حضور آدم بزرگا در این اجرا که تلاش در ساکت کردنشان داشتند، حوصله بچهها را سرمیبرد. ۸۱ سال از نگارش شازده کوچولو به قلم نویسندهای که در آخر نیز قربانی سقوط هواپیما شد، گذشت و هنوز این سوال پا برجاست که مخاطب این داستان بچهها هستند یا آدمبزرگا.
نظر شما