روابط تاریخی-فرهنگی ایران و لهستان چگونه شکل گرفت؟

تهران- ایرنا- مناسبات ایران و لهستان از دوره صفویه تا جنگ جهانی دوم دارای مقاطعی مهم و تاثیرگذار بوده و در ادامه، در کشاکش قدرت‌های بزرگ و ایدئولوژی‌های گوناگون قرار گرفته که این مقاطع و کشاکش‌ها هر کدام تاثیر خاص خود را بر شکل و شمایل مناسبات دو کشور بر جای گذاشته است.

دومین بخش از همایش «گرامیداشت پانصد و پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و لهستان» دیروز (بیستم خردادماه) در ادامه بخش نخست و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با سخنرانی استادان و پژوهشگران حوزه تاریخ برگزار شد. در ادامه گزیده‌ای از برخی سخنرانی‌ها را می‌خوانیم:

خزاعی: تهران، اهواز و اصفهان بیشترین پذیرایی را از آوارگان لهستانی داشتند

«یعقوب خزائی» دانشیار دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) قزوین در سخنان خود «وضعیت آوارگان لهستانی در ایرانِ دوران جنگ جهانی دوم بر بنیاد اسناد و مکاتبات سفارت انگلیس در تهران» را مورد بررسی قرار داد. او در ابتدا به این نکته اشاره کرد که درصدد ارائه گزارش‌های سفارت انگلستان در تهران و رهیافت انتقادی نسبت به متن این گزارش‌ها است؛ اینکه چگونه انگلستان در گزارش‌های خود به تمام مسائل زندگی مردم ایران آگاهی دارد و از آن در جهت منافع ملی خود استفاده می‌کرد.

روابط تاریخی-فرهنگی ایران و لهستان چگونه شکل گرفت؟

خزاعی به شروع جنگ جهانی دوم و یورش به لهستان اشاره کرد و گفت: این کشور نخستین هدفی بود که مورد هجوم سیل‌آسای ارتش آلمان نازی قرار گرفت. با اشغال این کشور بسیاری از زنان و کودکان و افراد سالخورده لهستانی از آن کشور گریخته و به دیگر کشورها پناهنده شدند. ایران یکی از کشورهایی بود که در اوایل دهه ۲۰ شمسی پذیرای شماری از این افراد بود.

دانشیار دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) قزوین افزود: سفارت انگلستان در تهران به شکل منظم گزارش‌هایی از وضعیت آوارگان لهستانی ارائه داده است. بر پایه این گزارش‌ها مشخص می‌شود که اغلب آوارگان، زنان و کودکان لهستانی و شمار نسبتا کمی از مردان در زمره پناهندگان بودند و به ترتیب در شهرهای تهران، اهواز و اصفهان بیشترین جمعیت را داشتند. سفارت بریتانیا در تهران قسمتی ویژه آوارگان لهستانی ایجاد کرده بود و امور این آوارگان را اداره می‌کرد.

خالندی: صفویان به دلیل بی‌اعتمادی به اروپایی‌ها، سیاست واگرایی از لهستان را در پیش گرفتند

«سیاست همگرایی و واگرایی ایران در برابر لهستان در دوره صفوی» عنوان سخنرانی «انور خالندی» استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی بود. خالندی ابتدا به تشکیل حکومت صفویان در آغاز قرن شانزدهم میلادی و متعاقب آن جنگ با دولت عثمانی اشاره کرد و گفت: در این زمان طرح اتحاد نظامی ایران و اروپا علیه دشمن مشترک به شکل گسترده‌ای آغاز شد. در واقع تأسیس حکومت صفویان در شرق امپراتوری عثمانی به نفع اروپا بود زیرا جنگ میان صفویان و عثمانیان می‌توانست بخشی از فشارهای عثمانی بر اروپا را کاهش دهد. این جنگ علاوه بر آنکه لشکریان عثمانی را در جبهه شرقی درگیر می‌کرد باعث می‌شد که دولت عثمانی در معاهدات خود با دول اروپایی امتیازاتی را به آنان واگذار کند.

روابط تاریخی-فرهنگی ایران و لهستان چگونه شکل گرفت؟

استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، لهستان را یکی از کشورهای اروپایی درگیر جنگ با عثمانی خواند و اظهار داشت: به این دلیل این کشور علاقمند به برقراری روابط با صفویان بود. در این راستا از آغاز تأسیس حکومت صفویان تا انعقاد معاهده زهاب (۱۶۳۹م) ایران و لهستان برای ایجاد یک اتحاد نظامی علیه دولت عثمانی هیات‌های دیپلماتیک فراوانی رد و بدل کردند که در نهایت این اتحاد به دلایلی مانند وجود مسافت زیاد میان ایران و لهستان، ناهماهنگی طرفین در نبرد همزمان با عثمانی، صلح‌های موقت صفویان و لهستان با دولت عثمانی و اختلافات لهستان با برخی از دول اروپایی صورت عملی به خود نگرفت و این سیاست همگرایی از لحاظ نظامی برای طرفین سودی دربر نداشت.

به گفته خالندی، با انعقاد قرارداد زهاب میان صفویان و عثمانیان، دولت صفوی در قبال لهستان سیاست واگرایی در پیش گرفت و به هیچ یک از درخواست‌های آنان در مورد اتحاد با ایران علیه عثمانی پاسخ مثبت نداد. شاه عباس دوم در پاسخ به نمایندگان دولت لهستان در باب اتحاد نظامی علیه عثمانی‌ها تنها برای دولت لهستان آرزوی پیروزی در جنگ کرد.

وی در پایان یادآور شد: دولت صفوی به دلیل عدم اعتماد به اروپایی‌ها و پایبندی به صلح زهاب سیاست واگرایی از نظر سیاسی-نظامی را در قبال کشورهای اروپایی به ویژه لهستان در پیش گرفت و هوشمندانه به ترغیب آن‌ها خود را درگیر جنگ بزرگ با دولت عثمانی نکرد.

رشتیانی: خوچکو اولین ایران‌شناسی بود که به ادبیات مذهبی و تعزیه‌های ایرانی توجه کرد

موضوع سخنرانی «گودرز رشتیانی» عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران، «الکساندر خوچکو و برآمدن ایران‌شناسی فرهنگ‌گرا در اروپای سده نوزدهم» بود. رشتیانی ابتدا به تحصیلات و فعالیت‌های سیاسی الکساندر خوچکو پرداخت و گفت: خوچکو ایران‌شناس لهستانی و دیپلمات وابسته به روسیه تزاری بود که سهم مهمی در توسعه مطالعات ایران‌شناسی به ویژه در مطالعات فرهنگی ایران دارد.

روابط تاریخی-فرهنگی ایران و لهستان چگونه شکل گرفت؟

عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران افزود: خوچکو پس از اتمام تحصیلات در دانشگاه ویلنا (پایتخت لیتوانی) در ۱۸۲۳ به بخش شرق‌شناسی دانشگاه سنت پترزبورگ وارد شد و به یادگیری زبان‌های فارسی عربی و ترکی پرداخت. با پایان تحصیلات وارد وزارت خارجه روسیه و سپس به ایران اعزام شد.

وی به حضور خوچکو در ایران اشاره کرد و اظهار داشت: او حدود یازده سال (۱۸۴۱-۱۸۳۰) در تبریز تهران و بیشتر در رشت در مقام کنسول روسیه تزاری فعالیت داشت. در کنار خدمات دیپلماتیک، بیشتر توجه وی به گردآوری اطلاعات فرهنگی جغرافیایی و اقتصادی معطوف بود که در نتیجه آن به شناختی عمیق از تاریخ، جغرافیا فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان دست یافت. او با کوله‌باری سرشار از داده‌های تاریخی و فرهنگی از ایران رهسپار فرانسه شد و با کناره‌گیری از خدمات سیاسی در ۱۸۴۴ باقی عمر خود را وقف انتشار مطالعات ایران‌شناسی کرد

رشتیانی، خوچکو را اولین ایران‌شناسی دانست که به ادبیات مذهبی، به ویژه به تعزیه‌های ایرانی توجه و تعدادی از آنها را به فرانسوی ترجمه و منتشر کرده است.

عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: خوچکو به اشعار عامیانه ایران به ویژه مردم گیلان نیز توجه و آثاری منتشر کرد؛ به ویژه باید به پروژه او ذیل ترانه‌های عامیانه ترکمن اشاره کرد که در آن برای اولین‌بار روایت شفاهی حماسه کوراغلو را مکتوب کرد. او در شهر خوی روایت شفاهی عاشق‌های محلی از حماسه کوراغلو را ثبت کرد و سپس به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد. در دهه‌های بعد متن انگلیسی این منظومه به فرانسوی و سپس به زبان‌های دیگر از جمله زبان ترکی ترجمه و منتشر شد.

رشتیانی در پایان یادآور شد: توجه به ادبیات شفاهی و ترانه‌های عامیانه ایرانیان به ویژه ترکمنی، خراسانی و گیلانی نیز از حوزه‌های مورد علاقه خوچکو بود که در این‌باره مقالات متعددی منتشر کرد. وی در حوزه زبان کردی، گویش سلیمانیه و آوازهای تاریخی افغان نیز آثاری تألیف کرد.

صیامیان: با رویکرد تاریخ‌نگاری ترجمه، بخشی از تاریخ روابط فرهنگی ایران و لهستان آشکار می‌شود

«زهیر صیامیان گرجی» عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در سخنرانی خود به موضوع «ایران در آیینه لهستان؛ چشم‌اندازی از تاریخ‌نگاری ترجمه به آثار ترجمه شده متفکران لهستانی به فارسی» پرداخت.

روابط تاریخی-فرهنگی ایران و لهستان چگونه شکل گرفت؟

صیامیان در ابتدا به تاریخ روابط فرهنگی ایران و لهستان اشاره کرد و گفت: این تاریخ درباره موضوعاتی مانند سفرها و مکاتبات رسمی دولتمردان از پایان قرون وسطی است و کرسی‌های قدیمی ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در دانشگاه‌های لهستان، حضور لهستانی‌ها در ایران پس از جنگ جهانی و ترجمه آثار ادبی ایران به زبان لهستانی در تحقیقات تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است اما با اتخاذ رویکرد تاریخ‌نگاری ترجمه که حوزه‌ای میان رشته‌ای است بخشی از تاریخ روابط فرهنگی ایران و لهستان آشکار می‌شود؛ بخشی که تاکنون در پژوهش‌ها مغفول مانده است.

عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: در تاریخ‌نگاری ترجمه زمان و چگونگی پدید آمدن و ترجمه یک اثر در بستر اجتماعی فرهنگی سیاسی زبان مبدأ و مقصد اهمیت تاریخی دارند و همچنین با بررسی عواملی نظیر خاستگاه اجتماعی و نیت مؤلفان و مترجمان گزینش و سفارش آثار و نیز اقبال اثر میان خوانندگان در دوره‌های تاریخی مختلف به دانشی دست می‌یابیم که نه تنها جهانی را که محتوای آثار بازنمایی شده است از طریق ترجمه آشکار می‌سازد بلکه بخشی از ارتباط معنادار انتخاب آثار برای ترجمه و همچنین چگونگی نفوذ فرهنگی آنها را در جهان خوانندگان ترجمه روشن می‌سازد.

صیامیان به جریان ترجمه از زبان لهستانی به فارسی در ایران اشاره کرد و گفت: این جریان نشان می‌دهد که موقعیت مشابه ایران و لهستان در کشاکش قدرت‌های بزرگ و ایدئولوژی‌ها به خصوص تأثیر حضور کمونیسم بر سرنوشت فکری و سیاسی این دو ملت سبب گرایش متفکران و مترجمان ایرانی به آثار فکری این کشور شده است؛ با این هدف که سرگذشت تاریخی و مسیر نوگرایی و چالش‌های متفکران لهستانی را با تجربه‌های جامعه ایران در مواجهه با مدرنیته در تاریخ معاصرشان مقایسه و بازخوانی انتقادی کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha