با ترامپ چه کنیم؟/ جلیلی و پزشکیان بخوانند

تهران-ایرنا- آیا ترامپ مهارناشدنی است و ایران هیچ شانسی در برابر نامزد جمهوریخواه و شاهین‌های آمریکایی نخواهد داشت؟  

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، با جدی شدن احتمال بازگشت مجدد ترامپ به Oval Office یا «اتاق بیضی کاخ سفید» تمام توجه سیاستمداران و سیاست پژوهان در سرتاسر جهان به این رویداد معطوف شده و از حالا فکر آنها را به خود مشغول کرده است.

این روزها دولت‌های تاثیرگذار دنیا مشغول یک طراحی جدید در سیاست خارجی‌شان با هدف هماهنگی و انعطاف پذیری با تحولات پساترامپ بعد از ژانویه ۲۰۲۵ هستند.
حضور ضعیف و ناامیدکننده‌ جو بایدن در مناظره اول با ترامپ زنگ خطر را در اردوگاه دموکرات‌ به صدا درآورده است و زمزمه‌ها برای عبور از رئیس جمهور سالخورده آمریکا را شدت بخشیده است؛ تا جایی که محتمل است حزب آبی‌ها، یک نامزد دیگر را جایگزین رئیس جمهور مستقر کرده و به مصاف میلیاردر پرحاشیه نیویورکی بفرستد.

به غیر از میشیگان، در حال حاضر دونالد ترامپ در دیگر ایالت‌های چرخشی ( Swing State ) مثل جرجیا، نوادا، آریزونا و پنسیلولنیا طبق نظرسنجی‌ها، از رقیب دموکرات پیش افتاده است. تثبیت این فاصله تا کمتر از ۵ ماه دیگر برای پیروزی «مرد مو نارنجی» در انتخابات کافی است تا بعد از «گروور کلیولند» دومین رئیس جمهوری در تاریخ آمریکا لقب بگیرد که پس از وقفه ای ۴ ساله به کاخ سفید بازمی‌گردد.

در این میان، فضای سیاسی ایران هم به طور ویژه ای «ترامپیزه» شده و کاملا تحت تاثیر انتخابات نوامبر (آبان ۱۴۰۳) قرار گرفته است. آبان ماه امسال می‌تواند دومین بار در تاریخ سیاسی ایران و ایالات متحده آمریکا باشد که در تهران و واشنگتن ۲ دولت جدید همزمان با هم آغاز به کار کنند. این اتفاق سه سال قبل و با شروع دولت سیزدهم و شهید آیت الله رئیسی و دولت جو بایدن در ایالات متحده آمریکا به وقوع پیوست.

ترامپ در خاطره جمعی ایرانیان، یادآور اتفاقات تلخی است که کشور آنها را از سر گذراند. خروج رئیس جمهور سابق آمریکا از توافق هسته‌ای موسوم به برجام، راه اندازی راهبرد «فشار حداکثری» و وضع تحریم‌های بی سابقه علیه ایران (که ریچارد نفیو از مقامات آمریکایی و نویسنده کتاب «هنر تحریم» هدف آنها را "تحمیل رنج" به شهروندان ایرانی می‌خواند)، ترور قهرمان ملی ایرانیان، سپهبد شهید قاسم سلیمانی فقط بخشی از روزهای سخت و دشوار جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با ریاست جمهوری ترامپ و نئوکان‌های اطرافش بود. روزهایی که ایران اگرچه با تاب آوری در برابر فشار همه جانبه اقتصادی واشنگتن، ۲ سال سخت را سپری کرده و کارزار «فشار حداکثری» را به شکست کشاند اما فروش نفت کشورمان به پایین ترین میزان خود رسید و ارزش پول ملی ایران در نتیجه افزایش قیمت ارز، صدمه زیادی خورد.

طی چند ماه گذشته و بعد از مسجل شدن ترامپ به عنوان کاندید نهایی جمهوریخواهان رئیس جمهور سابق آمریکا مواضع ضد ایرانی خود را تکرار کرده است. در همین مناظره تلویزیونی روز جمعه با بایدن ترامپ گفت: هر کاری که بایدن انجام می‌دهد فقط کشور ما را ناامن تر می‌کند، ما مثل احمق‌ها در افغانستان عمل کردیم ... ایران ورشکسته شده بود، هرکسی با ایران تجارت می‌کرد، از جمله چین، دیگر نمی‌توانست با ایالات متحده تجارت کند، ایران ورشکسته شده بود و آنها هیچ پولی برای حماس و حزب الله نداشتند.

کسب امادگی برای رویارویی مجدد با ترامپ بیش و پیش از هر موضوعی نیازمند توصیف وضعیت کنونی میدان این منازعه است. تقابل دولت چهاردهم در ایران با دونالد ترامپ تابعی از تغییرات سیاست بین‌الملل در ۴ سال گذشته است که باید بازتعریف شود.

در وهله اول باید نحوه مواجهه ایران با دولت دوم ترامپ حول این پرسش اساسی صورت بندی شود: آیا ترامپ مهارناشدنی است و ایران هیچ شانسی در برابر این سیاستمدار ترسناک و شاهین‌های آمریکایی در دولتش نخواهد داشت؟

ایران به عنوان بازیگری که کنش‌هایش در سیاست بین‌الملل ابعاد فرامنطقه‌ای به خود گرفته است، آنطور که این روزها بازنمایی می‌شود در برابر ترامپ دست و پا بسته نخواهد بود.

۱- این تصور که نامزد پردردسر جمهوریخواه از فردای استقرار در کاخ سفید همه کارهای خود را رها کرده و متوجه تنبیه ایران خواهد شد، طبعا گزاره نادرستی است. ایران فقط بخشی از مشکل روی میز کار ترامپ در کاخ سفید خواهد بود. جنگ اوکراین، قدرتمند شدن چین طی ۴ سال گذشته از زمانی که سرمایه دار نیویورکی، واشنگتن دی‌سی را ترک کرد، بحران فزاینده ترامپ با اینسوی آتلانتیک و گسست اتحاد با اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) چالش‌های بزرگ پیش‌روی چهل و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده خواهد بود.

۲- بزرگترین مشکل در داخل آمریکا قرار دارد. ایالات متحده هنوز نتوانسته است ویرانی‌های شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ را آواربرداری کند که یکبار دیگر باید با مسبب این زلزله سیاسی بی‌سابقه در تاریخ ایالات متحده روبرو شود.

فرانسیس فوکویاما نظریه پرداز لیبرال آمریکایی سال ۲۰۲۱ در نیویورک‌تایمز نوشت: «حمله ۶ ژانویه به کنگره شکاف‌های درون آمریکا را تثبیت و تعمیق کرد؛ امروز بزرگ‌ترین نقطه ضعف آمریکا اختلافات داخلی است؛ الگوی آمریکایی لیبرال‌ - دموکراسی که قرار بود بر تمام جهان چیره شود، پاره‌پاره شد؛ آمریکا قادر به اصلاح خودش نیست». ترامپ در صورت بازگشت به قدرت، شکاف‌های سیاسی، اجتماعی را به شدت تعمیق خواهد کرد و انرژی آزاد شده انتخاب مجددش را صرف درگیری با ساختار سیاسی یا اصطلاحا "استبلیشمنت" آمریکا خواهد کرد، ساختاری که با درک این موضوع طی یکسال گذشته به انحای مختلف از جمله دادگاهی کردن ترامپ، تلاش کرد او را از میدان خارج کند. رئیس جمهور ترامپ می‌تواند ایالات متحده را به فرسایش بیشتر سوق دهد و حتما توان ایالات متحده را مستهلک خواهد کرد.

۳- اما درباره ایران، راهبرد اصلی دونالد ترامپ، چیزی افزون بر راهبرد ۱۲ گانه و جاه طلبانه‌ای نخواهد بود که «مایک پمپئو» وزیر خارجه دولت ترامپ، بهار ۲۰۱۸ اندکی بعد از خروج رئیس جمهور از برنامه جامع اقدام مشترک-برجام- در بنیاد «هریتج» اعلام کرد.
۶ سال بعد از ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ (روزی که رئیس جمهور آمریکا به مشارکت این کشور در توافق هسته‌ای با ایران خاتمه داد) ترامپ و ایران در کدام نقطه ایستاده‌اند؟ در روز خروج "مرد مو نارنجی کاخ سفید" ایران یک برنامه هسته‌ای محدود داشت که طبق برجام فقط مجاز به غنی سازی اورانیوم با غنای ۳/۶۷ درصد و ذخایر اورانیومی در حد ۳۰۰ کیلوگرم بود، اما در روزی که ترامپ دوباره وسایلش را در اتاق بیضی کاخ سفید بچیند، ایران با سانتریفیوژهای پیشرفته IR-۶ غنی سازی اورانیوم را به ۶۰ درصد رسانده و اگر اراده کند ظرف چند هفته به سلاح هسته ای دست پیدا خواهد کرد. تکمیل چرخه بازدارنگی هسته ای بزرگ ترین برگ برنده ایران در مقابل ترامپ است.

۴- دولت چهاردهم در ایران نباید فراموش کند ایران در زمان ریاست جمهوری اول ترامپ، جایی که تزلزل نشان داد ضربه خورد و جایی که اقتدار به خرج داد، این آمریکایی مغرور را به زانو درآورد. ترامپ زمانی از برجام خارج شد که اطمینان حاصل کرد توافق هسته‌ای برای ایران نقطه انتهایی، تنها راه نجات و یگانه راه حل بی جایگزین است. رئیس جمهور سابق آمریکا وقتی تصمیم گرفت جنایت بغداد را رقم زند و قهرمان ملی ایرانیان و فرمانده مبارزه با تروریسم تکفیری در منطقه را ترور کند که بعد از وقایع آبان ۹۸ پیام ضعف و آسیب پذیری از ایران دریافت کرد. در مقابل هنگامی که پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی بر فراز آبهای سرزمینی ایران با شلیک پدافند نیروهای مسلح ایران سرنگون شد، هیچ واکنشی نشان داد، حمله موشکی ایران به پایگاه عین الاسد که در تاریخ روابط بین الملل اقدامی بی نظیر خوانده شده است طوری ترامپ را آشفته کرد که حتی از دید دوربین‌های تلویزیونی مخفی نماند. بایدن در مناظره زنده تلویزیونی روز جمعه با ترامپ در «سی‌ان‌ان» در مقابل دیدگان صدها میلیون نفر یادآوری کرد ترامپ در برابر حمله ایران به عین الاسد که به گفته او به کشته و ضربه مغزی شدن ده‌ها سرباز آمریکایی انجامیده تماشاگری بیش نبوده است. با این تجربه، دولت چهاردهم به هیچ وجه نباید " تصویر ضعف" به واشنگتن دی‌سی مخابره کند. اتفاقی که طی هفته‌های گذشته در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری رخ داد و «ترامپ‌هراسی» تبلیغ شد نباید تکرار شود.

۵- ایران در تقابل دولت دوم ترامپ چه اقدامات دیگری می‌تواند انجام دهد؟ در یک دهه گذشته مناظره سیاست خارجی و روابط بین الملل در ایران بین «ایده آلیسم» (آرمان گرایی) و «رئالیسم» (واقع گرایی) و بعد از خروج آمریکا از برجام به «سازه انگاری» و واقع گرایی شیفت پیدا کرده است. دیسپلین روابط بین‌الملل می‌گوید آرمان گرایی و سازه انگاری در مواجهه ایران با دولت دوم ترامپ که از شاهین‌های آمریکایی تشکیل می‌شود چندان کارساز نخواهد بود اما در عوض رهیافت رئالیسم نسخه تجویزی عملگرایانه و «عینی‌تری» در برابر این دولت جمهوریخواه خواهد بود: "قدرت" است که ترامپ را مهار خواهد کرد تا «تصویر» و «برساخت». کاربست «بیشینه سازی قدرت» که با هم افزایی دیپلماسی و میدان در دولت سیزدهم عملیاتی شد همان نسخه شفابخش در منازعه با دونالد ترامپ است. شاهکار نظامی «عملیات وعده صادق» در مجازات رژیم صهیونیستی، حضور ایران در ائتلاف‌های مهم بین‌المللی و در کنار قدرت‌های نوظهور جهانی، نمونه‌هایی از ابتکاراتی است که هزینه ماجراجویی علیه ایران را برای ترامپ چند برابر خواهد کرد؛ خیلی تفاوت دارد که رئیس جمهور آمریکا با یک واحد سیاسی به نام ایران مقابله می‌کند یا یک عضو پیمان بریکس. ترامپ در سال ۲۰۲۵ به جای اینکه از موضع قدرت چین را وادار به خودداری از خرید نفت ایران کند باید از یک عضو سازمان همکاری شانگهای (چین) درخواست کند از یک عضو دیگر شانگهای (ایران) نفت نخرد.

۶- دونالد ترامپ (در صورت رییس جمهوری مجدد) در شرایطی مقابل ایران قرار می‌گیرد که گزینه‌های چندانی روی میز ندارد. بسته تحریمی ایالات متحده در نتیجه مصرف اعتیاد آور ترامپ در زمان زمامداری‌اش به پایان رسیده است و مرد پرحاشیه سورپرایز تحریمی جدیدی نخواهد داشت. ضمن اینکه او به سادگی نمی‌تواند چین را تحت فشار قرار دهد تا از همکاری‌های گسترده شده‌اش با ایران از جمله معادله انرژی صرف نظر کند. چه اینکه خود ترامپ هم به این امر و قدرت گیری روزافزون ایران معترف است. هرچند که تلاش می‌کند بایدن را مقصر آن جلوه دهد. ترامپ پنجشنبه گذشته در یک مصاحبه پادکستی با ALL IN، درباره ایران، گفت:" ایران ورشکسته شده بود و پولی نداشت، من آنها (رهبران ایران) را در جایی قرار دادم که شما می‌توانستید با آنها مذاکره کنید. ترامپ سپس تاکید کرد که آن فرصت حالا از دست رفته چون حالا چینی ها هر ماه میلیاردها دلار نفت ایران را می‌خرند و ایرانی ها وضع خراب اقتصادی سابق را ندارند و بر همین اساس گرفتن امتیاز و کشاندن آنها به پای میز مذاکره و توافق سخت تر شده است. این اظهارات در حالی بیان شده است که در ایران برخی در زمین آمریکا بازی کرده و قدرت کشورمان را با بیان اشتباه در خصوص ساده گیری تحریم های ایرانی توسط بایدن، بدل به نقطه ضعف کردند. دولت بایدن طی چند نوبت مذاکرات سطح بالا و در سطح رئیس جمهور برای متقاعد کردن پکن برای عدم خرید نفت از ایران داشت که هربار چین با آن مخالفت کرد. حتی در یک نوبت بایدن، وندی شرمن معاون وقت وزارت خارجه آمریکا را برای این منظور راهی پکن کرد که باز هم به دیوار مخالفت چین برخورد کرد.

۷- بر اساس این موضع صریح ترامپ در برنامه پادکست آمریکایی که امکان توافق با ایران سخت‌تر شده است، هرگونه وعده مذاکره رفع تحریم با دولت ترامپ، یک خطای راهبردی و خودفریبی است که وقت و منابع ملی را هدر داده و منافع ملی را تلف خواهد کرد. اعتراف ضمنی ترامپ به قوی تر شدن ایران باید محور برنامه ریزی سیاست خارجی دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم قرار گیرد. در این راستا تغییرات در لایه های اساسی نظم بین المللی و سیاست جهانی به ویژه پس از جنگ غزه، امکان ابتکارعمل ضد ایرانی را برای دولت ترامپ با موانع و محدودیت روبرو خواهد ساخت.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha