به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا، علی نبیپور انگجی از نخستین شهدای خبرنگار هشت سال دفاع مقدس است که در مسیر اطلاع رسانی در جبهههای حق علیه باطل توانست رسالت اندیشهورزی را با خود به دوش بکشد و در این مسیر و در راه دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی به فیض شهادت نائل شود.
وی در ۱۲ دی سال ۱۳۳۹ در خانواده ای متدین در تبریز دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۵۹ حرفه خبرنگاری را در سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی آغاز کرد. با آغاز جنگ تحمیلی در زمره اولین داوطلبان برای دفاع از سرزمین همیشه سربلند ایران قرار گرفت و در مدت فعالیت خود در سازمان به دلیل حضور مستمر در جبهههای حق علیه باطل بارها از سوی مسئولان مورد تشویق و قدردانی قرار گرفت.
این خبرنگار خدوم که پیش از شهادت، سرپرستی دفتر ایرنا در یاسوج را بر عهده داشت هفتم مرداد سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان در جنوب شلمچه مورد اصابت تیر دژخیمان بعثی قرار گرفت و به مقام شهادت نائل شد.
شهید نبیپور انگجی حقوق خبرنگاری خود را به مستمندان میداد
حسین نبیپور انگجی پدر این شهید درباره فرزندش گفت: علی چنان در مکتب اسلام و آموزه های دینی غرق بود که حتی حقوق اندک خبرنگاری خود را به نیازمندان و مستمندان می داد.
وی به نقل از یکی از همکاران فرزندش در خبرگزاری ایرنا در یاسوج، اظهار کرد: آنها آبدارچی خبرگزاری را برای تعقیب علی فرستاده بودند تا ببینند او چگونه فردی است و چه کارهایی انجام می دهد. آن فرد بعد از سه روز دید علی ساعت سه بامداد برای اقامه نماز شب بیدار می شود.
نبی پور انگجی درباره سرپرستی پسر شهیدش در خبرگزاری ایرنا یاسوج توضیح داد: وقتی دیدیم علی با ۲۰ سال سن به عنوان سرپرست خبرگزاری انتخاب شده است، پیش خود گفتم «اینکه کاری نمی تواند بکند».
پدر این خبرنگار شهید خاطرنشان کرد: علی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت زیرزمینی فعالیت های مبارزاتی علیه رژیم طاغوت داشت. بعد از آغاز جنگ هم بیصبرانه میخواست به جبهه برود. از علی خواستم بماند و خودم به جبهه بروم اما قبول نکرد.
وی درباره خاطراتش از لحظه شهادت فرزندش گفت: وقتی علی به شهادت رسید، شب هنگام خواب دیدم که امام خمینی (ره) به منزل ما آمده است و من محاسن ایشان را بوسیدم، وقتی از خواب پریدم ناخودآگاه گریه کردم و به خانواده ام گفتم که علی شهید شده است. صبح که میخواستم بروم و از پسرم خبری بگیرم، سربازی را دیدم که خانه ما را زیر نظر دارد، ترسیدم که مبادا از گروههای تروریستی باشد. در همین فکر بودم که سرباز رفت و با مافوق خود برگشت و به من گفت «علی پایش تیر خورده و قرار است فردا به تبریز برسد» اما من میدانستم که پسرم شهید شده است.
فرازی از وصیتنامه شهید نبی پور انگجی
در بخشی از وصیتنامه شهید نبی پور انگجی آمده است: یگانه معبود! با نام تو آغاز میکنم. ای که ظرف کوچک وجودمان از عشقت لبریز شد و همواره در جستجوی راهی نزدیکتر برای وصال تو هستیم. خدایا تو از شعلهای که مرا به آتش کشیده و قرار از دستم گرفته نیک آگاهی. پس در این صحنه نبرد سپاه نور، سپاهی که به یاری دین تو آمده وارد میشوم و گناهانمان را بیامرز و شایسته رهاییام کن. چه بر ما گذشت و اکنون چه بر ما میگذرد، هر چه فکر میکنم به نعمات بیشماری که نصیب ما کردهای و به ما منت نهادهای، بیش از پیش آگاه میشوم و شرمنده و خجالتزده میگردم.
برادران، دوستان، آشنایان و وابستگان، پیام خون همه اشخاصی که در این راه میروند، نخست اطاعت از امام است که نیازی به ذکر فضائل و خصایص این سید جلیلالقدر نیست، و آنگاه گام زدن در راه مردان خدا، راهی که بس دشوار و سخت است و نیاز به سرمایه و اندوختههای بسیار دارد. پس فرصتها را ضایع نکنیم و همه توان خود را به کار گیریم.
امام عزیز! اکنون که در کنار سنگرهای رزمندگان اسلام و سربازان و امام زمان (عج) نشستهام و این جملات را روی کاغذ میآورم، قامت استوار و چهره نورانیت در مقابل چشمانم نقش بسته، سلام مرا از این راه دور و در عین حال بسیار نزدیک بپذیر و بدان که رزمندگان و جانبازان اسلام که شما زعامت آنان را به عهده دارید تا آخرین لحظات حیاتشان به میثاق خود وفادار خواهند ماند.
بدانید و بیشک، میدانید من با آگاهی تمام در این راه گام نهادم و انتهای این راه شهادت است و امیدم این است که در محدوده خودتان در مقام خانواده شهید الگو و اسوهای برای دیگران باشید و سدی مقاوم در برابر دشمنان امام، امت مسلمان ایران مسئولیتهایتان بسیار سنگین است.
پشتوانه شما اسلام و قرآن است. از هیچ چیز نهراسید و آماده مبارزات طولانی باشید. چرا که تا هر وقت که ستمگران باشند، مبارزه ما ادامه دارد و انشاءالله، ولی عصر حضرت بقیهاللهالاعظم عنایتی بفرمایند و ما را از انتظار خارج سازند. به امید برقراری حکومت جهانی اسلام و نابودی شرک و کفر و استکبار.
لعیا سرخی زاده مادر شهید نبیپور انگجی اوایل اسفند سال ۹۲ دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار فرزندش شتافت.
نظر شما