به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب «دوباره فکر کن» نوشته آدام گرانت نشر نوین دوشنبه پنج شهریور ۱۴۰۳ در ویژه برنامه باشگاه کتابخوانی ایروانی، در فرهنگخانه ایروانی فرهنگسرای عترت نقد و بررسی شد.
مرضیه غفاری راد در ابتدای نشست گفت:در دنیایی که مدام در حال تغییر و تحول است، توانایی بازبینی دانستهها و بهروزرسانی باورهایمان بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. تجدیدنظر و بازبینی مهارت مهمی است که آدام گرانت، روانشناس سازمانی و نویسنده معروف آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «دوباره فکر کن» به آن میپردازد. در ادامه این مطلب قرار است این کتاب پرفروش جذاب را به شما معرفی کنیم و به سرفصلهای مهم و نکات جالب کتاب دوباره فکر کن نگاهی گذرا داشته باشیم.
عضو کارگروه موسسه پژوهش کودک دنیا در خصوص نویسنده کتاب «دوباره فکر کن»گفت: آدام گرانت در کتاب از دیدگاه تازهای به مهارت تجدیدنظر میپردازد و به شما در رها کردن باورها و عقاید تاریخمصرفگذشته کمک میکند. او سعی دارد به خوانندگان کتابش بیاموزد اشتباه کردن جزئی از مسیر یادگیری است و ما را به موفقیت نزدیکتر میکند.
غفاری گفت: در بخش دوم این کتاب به تجدیدنظر بین فردی و راه و رسم بحث کردن با دیگران و متقاعد کردن آنها میپردازد؛ این قسمت از کتاب واقعا شیرین و خواندنی است و نکات جالبی را به مخاطب میآموزد. تفکر خلاف واقع یعنی به طرف بحثمان کمک کنیم خود را در شرایط زندگی دیگری تصور کند؛ برای مثال، اگر کسی سفیدپوستان را نژاد برتر میداند، از او بخواهیم تصور کند اگر در خانوادهای سیاه پوست متولد شده بود، کلیشههایش چقدر تفاوت داشت؟ طرز فکر او چه تغییری میکرد؟ همچنین تصور زندگی در یک جغرافیای دیگر هم به ما در دل کندن از تفکرات کلیشهای کمک میکند. اگر فیلم ۱۲ مرد خشمگین را هم مطالعه کرده باشید، میدانید که همین موضوع درونمایه اصلی فیلم را تشکیل داده و شخصیت اول فیلم به مخاطبان خود کمک میکند تا با درنظرگرفتن شرایط زندگی فردی دیگر، به تحلیل دوبارۀ وقایع بپردازند.
او ادامه داد: به نظر میرسد تا همین جا کفایت میکند و شما تا حدودی با ایدههای اصلی این کتاب آشنا شده باشید. در ادامه برشهای قابلتأملی از کتاب دوباره فکر کن را با هم میخوانیم و این معرفی مختصر را به پایان میبریم. گرانت در کتاب خود در سه بخش به تجدیدنظر شخصی، تجدیدنظر بین فردی و تجدیدنظر جمعی میپردازد. در ادامه این مطلب چند بخش مهم از این کتاب خواندنی را با هم مرور میکنیم تا با ایدههای اصلی کتاب دوباره فکر کن بیشتر آشنا شوید.
قابلیت تجدیدنظر و کنار گذاشتن آموخته های پیشین:
کتاب دوباره فکر کن با مقدمهای جذاب آغاز میشود؛ دنیای ما سریعتر از همیشه در حال تغییر است و ما برای تطبیق با این تحولات ناچاریم آموختههای قبلی خود را کنار گذاشته و دوباره در مسیر یادگیری قدم بگذاریم. آدام گرانت با معرفی مفهومی به نام «تنبلی شناختی» به ما یادآور میشود چسبیدن به باورهای پیشین مانع رشد و پیشرفتمان خواهد شد. ما نظرات و باورهای قبلی خود را به دیدگاههای جدید ترجیح میدهیم و فکر میکنیم اگر باورهایمان را زیر سوال ببریم، هویتمان را به چالش کشیدهایم؛ اما نویسنده به ما پیشنهاد میدهد به جای تنبلی شناختی به «انعطافپذیری شناختی» روی آوریم و قدرت تجدیدنظر را در خود تقویت کنیم.
طرز فکر دانشمند؛ مثل مایک لازاریدیس نباشید
یکی از نقاط قوت کتاب ارائه مثالهای ملموس و خواندنی برای بسط ایدههای نویسنده است؛ داستان بلک بری و مایک لازاریدیس هم یکی از همین مثالهاست. آدام گرانت فصل اول کتاب دوباره فکر کن را با اشارهای به داستان بلک بری و خالق آن مایک لازاریدیس شروع میکند. نویسنده ناتوانی مایک لازاریدیس در بازنگری را عامل مرگ کمپانی بلک بری میداند. لازاریدیس دانش و تخصص زیادی داشت، اما از مهارت تجدیدنظر و بازنگری برخوردار نبود. او حاضر نشد صفحه کلید بلک بری را به صفحه لمسی تبدیل کند و در نهایت با معرفی آیفون بازار خود را از دست داد. همین چسبیدن به باورهای پیشین موجب شد سهم بازار بلک بری از حدود ۵۰ درصد به زیر یک درصد سقوط کند! اگر این داستان برایتان جالب است، معرفی فیلم بلک بری را بخوانید.
آدام گرانت در ادامه به نکته جالب توجهی اشاره میکند و از ما میخواهد به جای آن که مثل موعظهگرهای بالای منبر صرفاً عقاید خود را ترویج کنیم، مثل دادستانها دنبال نواقص استدلالهای دیگران باشیم یا مثل سیاستمدارها هر جا لازم بود رنگ عوض کنیم و دنبال جلب نظر مخاطب باشیم، بهتر است طرز فکر دانشمند را در خود پرورش دهیم. اگر دانشمند باشیم، تجدیدنظر یکی از اساسیترین کارهایی است که باید انجام دهیم؛ چون از دانشمندان انتظار میرود کنجکاو باشند، در دانستههای قبلی خود تردید کنند و دیدگاههایشان را بهروز نگه دارند. همین طرز فکر دانشمند است که ما را در مسیر یادگیری قرار میدهد.
دوباره فکر کن؛ اعتقادات ما هویت ما نیست
جالب است وقتی کتاب دوباره فکر کن و نکات مهم آن را میخوانیم، همگی همنظر هستیم که اتخاذ طرز فکر دانشمند خیلی بهتر از موعظهگر یا سیاستمدار بودن است. اما چرا دل کندن از باورهای قدیمی و دانستههای قبلیمان تا این حد دشوار است؟ آدام گرانت در کتاب جواب این سوال را میدهد: ما باورهایمان را به هویتمان گره زدهایم! فکر میکنیم اگر در دانستهها یا باورهای قبلی خود تجدیدنظر کنیم، هویت خود را به چالش کشیدهایم. باید بپذیریم که اعتقادات ما هویت ما را نمیسازد. به گفته گرانت، مسیر تجدیدنظر با تواضع فکری و پذیرش آنچه نمیدانیم آغاز خواهد شد.
در این کتاب نویسنده آدام گرانت برای بررسی این موضوع که چگونه میتوانیم نسبت به نظرهای مخالف و تغییر باز باشیم، از تحقیقات علمی و داستانهای واقع استفاده میکند. بسیاری از افراد به دلیل دشوار و ناراحتکننده بودن تغییر باور، بر روی باورهای غلط خود پافشاری میکنند. او مثالها و تجربههایی واقعی از زندگی افرادی را ارائه میدهد که توانستهاند بازنگری و تغییر عقیده داشته باشند.
گرانت در این کتاب هنر انتقادی دوباره فکر کردن و بازاندیشی را بررسی میکند. این هنر باعث میشود نظرات خود را زیر سوال ببرید و ذهن دیگران را باز کنید تا در کار و زندگی خود موفقتر باشید.
او همچنین به بررسی نقش همدلی و گوش دادن فعال در تغییر دیدگاهها میپردازد و توضیح میدهد که چگونه میتوانیم با استفاده از این مهارتها، روابط بهتری برقرار کنیم و دیدگاههای جدیدی را بپذیریم. گرانت در نهایت با ارائه راهکارهایی عملی، به ما کمک میکند تا به یادگیرندگان مادامالعمر تبدیل شویم و همیشه آماده تغییر و رشد باشیم.
نظر شما