بزرگترین رسالت انقلاب از نگاه شهید باهنر

تهران- ایرنا- شهید «محمدجواد باهنر» معتقد بود بزرگترین و مهمترین رسالتی که انقلاب اسلامی ایران بر دوش پدران و مادران و معلمان گذاشته ساختن و پیراستن فرزندان است.

به گزارش ایرنا، هشتم شهریور مصادف با سالروز شهادت محمدجواد باهنر نخست وزیر و محمدعلی رجایی رئیس جمهور وقت به دست منافقان در سال ۱۳۶۰ است. به این بهانه به معرفی و بخشی از ابعاد شخصیتی شهید باهنر می‌پردازیم.

محمدجواد باهنر در سال ۱۳۱۲ در یک خانواده پیشه ور ساده در شهر کرمان دیده به جهان گشود. مدرک کارشناسی ارشد علوم تربیتی و دکتری الهیات را از دانشگاه تهران اخذ کرد. پیش از پیروزی انقلاب به عنوان معلم فعالیت می کرد و به تدوین کتب درسی دینی و قرآن نیز می پرداخت. باهنر حدود سی کتاب و جزوه تعلیمات دینی را برای تدریس از دوره ابتدایی تا دانشگاه تالیف کرد، همزمان فعالیت های اجتماعی خود را ادامه می داد و از افراد موثر در تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کانون توحید و مدرسه رفاه بود.

وی در سال ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی (ره) و به همراه چند تن از یاران، مامور تنظیم اعتصابات شد و در همان سال نیز با فرمان امام (ره) به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد. شهید باهنر که به سرنوشت آموزش کشور وآینده نونهالان انقلاب بی اندازه توجه داشت و مدام در فکر بهبود و پیشرفت آن بود، سرانجام در کابینه رجایی به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد.

پس از بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی، شهید باهنر به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و به دنبال انتخاب شهید رجایی به سمت ریاست جمهوری، به عنوان نخست وزیر جمهوری اسلامی به مجلس معرفی شد که با رای قاطع مجلس به تشکیل کابینه خود پرداخت.

خصوصیات اخلاقی

باهنر، مظهر کار و تلاش مؤمنانه و پایبندیِ بی‌اغماض به اصول بود. در هر نقشی که حضور داشت، همین پایبندیِ بدون اغماض به مبانی و ارزش‌ها را در جریان کار کشور اعمال و اجراء کرد. وی انسانی خوش‌فکر، صبور، سلیم النفس، کم ادعا و پرکار بود.

بزرگترین رسالت انقلاب از نگاه شهید باهنر

نمی‌خواهم اسم وزیر داشته باشم

وقتی باهنر گزارش کار در رابطه با نحوه کار در نهضت سوادآموزی را به امام خمینی (ره) داد، ایشان فرمودند«شما این همه کار کرده‌اید و هیچ نمی‌گویید»، وی گفت: چه لزومی دارد که آن را مطرح کنم؟ ترجیح می دهم به عنوان وزیر کار کنم اما اسم وزیر نداشته باشم.

کتاب ها و آثار شهید

سیری در عقاید و اخلاق اسلامی، انسان و خودسازی، آشنایی با اسلام برای نوجوانان، فرهنگ انقلاب اسلامی، گذرگاه های الحاد، مواضع ما در ولایت و رهبری و اصول دین و احکام برای خانواده کتاب هایی است که توسط شهید باهنر نگاشته شده است.

آثار قلمی او متعدد است که غالباً با همکاری شهید مظلوم سیدمحمدحسینی بهشتی و علی گلزاده غفوری و سیدرضا برقعی نوشته شده و اهم آن‌ها عبارت است از یک دوره تعلیمات دینی برای مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، شناخت اسلام، یک دوره درس‌هایی از قرآن مجید با ترجمه و شرح فارسی برای سال‌های سوم تا ششم دبیرستان، یک دوره درس قرآن، برای دوره راهنمایی، تربیت و تعلیم دینی و روش تدریس قرآن و مسائل دینی برای سال اول دانشسرای راهنمایی مقدماتی و تربیت معلم و دانشسرای مقدماتی روستایی و عشایری، تعلیمات دینی و روش تدریس آن، برای دانشکده مکاتبه‌ای.

مقالات و سخنرانی‌ها

پس از شهادت شهید باهنر، بسیاری از مقالات و سخنرانی‌های وی با نام‌های انسان و خودسازی، گفتارهای تربیتی، فرهنگ انقلاب اسلامی، اسلام برای نوجوانان، مواضع ما در ولایت و رهبری و گذرگاه‌های الحاد از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی در تهران به چاپ رسیده است.

در آینده محیط بهتری برای تلاش های علمی خواهیم داشت

شهید باهنر بر جهاد علمی تاکید داشته و گفت که اسلام اصیل برای گسترش علوم و تشویق به اندیشه تحقیق، تفکر و کاوش های بیشتر، وارد عرصه خواهد شد و ما در آینده محیط بهتری برای تلاش های علمی خواهیم داشت.

وی تربیت نسل آینده را مهم برشمرده و تاکید داشت: آیا وقت آن نرسیده که بدانیم در مقابل انقلاب، رسالت بزرگی داریم، مسئولیت هایمان زیادتر شده و وظایف بیشتری داریم؟ انقلاب و شکوفایی آن، رسالت ساختن و پرداختن و پیراستن فرزندانمان را به عهده ما گذارده است.

رسالت مقام معلم

شهید باهنر درباره رسالت مقام معلم اظهار داشت: معلمِ مکتبی، کسی است که دبیر باید خوب تدریس کند، نظم و انضباط را دقیقاً رعایت کند و در انجام وظایف خود، کوتاهی نکند و برخوردش با دانش آموزان از نظر اخلاقی، برخوردی اسلامی باشد.

وی با بیان اینکه تا مدارس، اصلاح نشود، انقلاب ما ضمانتی برای تداوم ندارد، تصریح کرد: در عین حال باید فکر و اندیشه اش در جهت اسلام و معیارهای ارزشی اسلام و انقلاب باشد، مؤمن باشد و انقلاب اسلامی را که خون بهای هزاران شهید است، پذیرفته و از مفاسد اخلاقی، پیراسته باشد.

توصیه باهنر به جوانان

شهید باهنر به نسل جوان توصیه کرده است: امروز هم انتظار از این نسل پاک و معصوم می رود که خودش را از آلودگی حفظ کند و بداند که سم پاشی‌هایی در جامعه وجود دارد. در جبهه های محروم کوشا باشند و خود را بسازند و آماده کنند، برای اداره آینده جمهوری اسلامی که آینده تاریخ، نگران این نسل هوشیار انقلابی است.

کتاب درباره شهید باهنر

خورشید کویر مولفان محمدصادق بصیری، محمدرضا صرفی و عباسعلی رستمی‌نسب، گلستان در آتش نوشته ابراهیم حسن بیگی و شهید باهنر به قلم مرجان فولادوند از جمله کتاب هایی است که درباره شهید باهنر نوشته و به چاپ رسیده است.

رازهای ناتمام

مجموعه تلویزیونی رازهای ناتمام به کارگردانی و تهیه‌کنندگی امین امانی با مضمونی تاریخی- سیاسی درباره زندگی پرفراز و نشیب شهید باهنر است. این مجموعه تلویزیونی در ۲۵ قسمت در صدا و سیمای مرکز کرمان و به سفارش مرکز سیمای استان‌ها تولید شده است.

مردان خاکستری تا ظهر داغ تابستان؛ خیابان پاستور

مستند فرزند انقلاب، روایتی از زندگی شهیدان رجایی و باهنر است که توسط حسین سازور محافظ شهید رجایی، هادی منافی وزیر بهداری در کابینه شهید رجایی و عزت‌الله مطهری از مبارزان انقلاب بازگو می‌شود.

مجموعه مستند ۱۰ قسمتی تارکد به کارگردانی محمدصالح نیکنام درباره پرونده شهادت شهیدان رجایی و باهنر است.

مستند گفت‌وگو با خانواده شهیدان رجایی و باهنر، تصاویری کوتاه از مصاحبه با خانواده شهیدان رجایی و باهنر پس از حادثه تروریستی انفجار در دفتر نخست‌وزیری را روایت می‌کند.

مستند پرونده ناتمام، حاصل پژوهشی پنج ساله در یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های امنیتی تاریخ جمهوری اسلامی یعنی انفجار دفتر نخست وزیری است. این مستند به پرسش‌های بسیاری که برای مردم به ویژه نسل‌ جوان مطرح است و تاکنون بی پاسخ مانده، پاسخ می‌دهد.

بزرگترین رسالت انقلاب از نگاه شهید باهنر

داستان یک انفجار، پرونده ناتمام، ظهر داغ تابستان؛ خیابان پاستور، یاران انقلاب، مستند فرهنگ‌، مردان خاکستری از دیگر مستندهای ساخته شده درباره زندگی شهیدان رجایی و باهنر است که در آنها ناگفته هایی از زندگی و چگونگی ترور آنها بازگو می‌شود.

آتش عشق سروده ای از شهید باهنر است که در کتاب شهیدان شاعر توسط مرکز پژوهش‌های فرهنگی بنیاد شهید به چاپ رسیده است.

آتش عشق

شور عشقت به دل افتاد چنان مست شدم

که ز خود قطع نمودم، بتو پیوست شدم

آتش عشق تو در دل شرری زد که سحر

سوختم، خاک شدم، یکسره از دست شدم

نیست از من اثری هرچه بگردم چکنم؟

لیک در کوی تو چون نیست شدم هست شدم

سر نهادم به کفت پای بر افلاک زدم

مهر گشتم چو تو را ذره شدم، پست شدم

با تو بی پرده بگویم که گرفتار توام

بی جهت نیست که آزاده و سر مست شدم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha