به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، نخستین مخاطب انسان در لحظه تولد، «نور» است. نور، به همه چیز این جهان، وجود بخشیده است. خورشید در روز و ماه و ستارگان در شب، به هستی، معنا بخشیده اند. کشف آتش توسط انسان، جایگاه اش را در منظومه طبیعت، ارتقا داد و دست برتر را برایش به ارمغان آورد.
پس نور، علاوه بر ایجاد موجودیت، اعمال قدرت را هم به دنبال داشته است. در دوران باستان، آمفی تئاترها را به صورت غرب به شرق می ساختند، چون نمایش ها در بعدازظهرها اجرا می شد و تماشاگر روی سکوها، پشت به خورشید می نشست و هنر بازیگران را که رو به نور خورشید بودند و چهره هایشان کاملا نمایان بود، به تماشا می نشستند. در واقع، نور، دغدغه همیشگی هنر و هنرمندان بوده است و خواهد بود.
در نمایش «نبرد رستم و سهراب» کار حسین پارسایی هم، نور چنین جایگاه مهم و حیاتی را ایفا می کند. مرتضی نجفی که یکی از با استعدادهای هم عصر ما در حوزه فیلمبرداری و نورپردازی به حساب می آید، توانسته است در این نمایش، با ایجاد تنوع های نوری و با بهره مندی از تکنیک های نورپردازی نوین، معنای درون متن را به درستی، به مخاطب القا کند.
نجفی با استفاده از پالتهای رنگی متنوع، کمک می کند تا مخاطب درک بهتری از درام داشته باشد. به عنوان مثال در صحنه وصال رستم و تهمینه، از پالت نور مکمل بهره گرفته است تا وصل این دو را برجسته تر کند. این در حالی است که پیش از آن، مرتضی نجفی از پالت آنالاگوس یا مشابه بهره گرفته است تا تعادل را نمایان تر سازد.
استفاده از رنگ های مونوکروماتیک یا تک رنگ در لحظههایی که آرامش قبل از توفان است، مخاطب را آماده مواجهه با یک اتفاق می کند. در صحنه هایی هم که بانیپال شومون در نقش نفس اماره یا دیو درون با آن گریم متفاوت اش روی صحنه می آید، نجفی تلاش می کند با استفاده پروژکتورهای متنوع، فضایی ترایدیک یا سه گانه ایجاد شود و با رنگارنگی صحنه، شور و آشوب درونی پرسوناژها را برای مخاطب، از صحنه بیرون بکشد.
با توجه به وسعت صحنه نمایش، حذف سایه های مزاحم و اضافه، سال های سال تجربه و توانمندی را طلب می کند که نجفی جوان، انگار همچون ماجرای سهراب شاهنامه، رشدی فراتر از عددهای سال های زندگی اش، داشته و توانسته است همچون کهنسالان پرتجربه، از پس چنین کاری، سربلند بیرون بیاید.
نظر شما