به گزارش ایرنا، در تحلیل اخیر تارنمای بلومبرگ آمده است: حوثیها آمد و شد از کانال سوئز را بیش از ۵۰ درصد کاهش داده، مصر را از درآمد ترانزیتی آن محروم کرده و بندر ایلات اسرائیل در خلیج عقبه را نیز ورشکست کرده اند. نزدیک به یک سال پس از آغاز عملیات یمنی ها، به نظر میرسد که انصارالله بیش از آنکه مهار شده باشد، جسورتر شده است. آبراهی که ۱۰ تا ۱۵ درصد تجارت جهانی از آن عبور می کرد، اکنون به شکارگاه شناورها تبدیل شده است.
در ادامه این نوشتار به پیامدهای جهانی جدید عملیات دریایی یمنی ها پرداخته شده و آمده است:
یکی از این موارد، کاهش هزینه های قدرتنمایی است. حوثی ها یک قدرت نظامی متعارف نیستند. آنها حتی یمن را به طور کامل کنترل نمی کنند. با این حال از پهپاد و موشک برای کنترل دسترسی به آبراه های حیاتی استفاده کرده اند.
مورد دوم، هم افزایی راهبردی بین دشمنان آمریکاست. حوثی ها به لطف هدایت های ایران و حزب الله لبنان مخوف تر شده و از اکتبر ۲۰۲۳، اجازه داده اند که بیشتر کشتی های چین بدون آسیب تردد کنند. حوثی ها همچنین از سوی روسیه که تشنه انتقام از آمریکا است تشویق شده و به نظر میرسد که مستقیماً نیز حمایت می شوند.
بی میلی آمریکا به تشدید تنش ها موضوع سوم است. این واقعیت ریشه در پراکندگی نیروها و دخالت نظامی بیش از حد این کشور دارد. یک ابرقدرت جهانی به تلافی جویی بی نتیجه با گروهی از افراط گرایان یمنی نزول کرده است.
مسئله اصلی این است که واشنگتن به دلیل هراس از شعله ور شدن اوصاع منطقه، در اتخاذ تدابیر شدیدتر مانند غرق کردن کشتی اطلاعاتی ایران که حوثیها را پشتیبانی می کرد، یا هدف قرار دادن زیرساخت هایی که حاکمیت حوثی ها بر یمن را تداوم می بخشد، تردید کرده است.
این رویکرد خطر تشدید تنش در کوتاه مدت را محدود کرده، اما به تهران و حوثی ها اجازه می دهد تا رویارویی را در سطح دلخواه خود حفظ کنند. چنین راهبردی همچنین نشاندهنده خستگی ارتش آمریکا است که فاقد موشکهای کروز، بمبهای هدایت شونده لیزری، جنگنده و کشتی های جنگی است تا بدون به خطر افتادن آمادگی آن برای درگیری در نقاط دیگر، رویکردی تهاجمی تر در قبال بحران اخیر در پیش گیرد.
مسئله چهارم فرسودگی هنجارهای بدیهی بین المللی است. حوثیها آزادی کشتیرانی را در یک منطقه حیاتی از بین برده و بهای بسیار ناچیزی در قبال آن پرداخت کرده اند.
بعید است که آمریکا به این زودی ها رویه خود را اصلاح کند. جو بایدن همچنان به دنبال آتش بس دست نیافتنی میان اسرائیل و حماس است تا دستکم حوثی ها و دیگر گروه های تحت حمایت ایران بهانه ای برای اعمال خشونت نداشته باشند. با این وجود کسی مطمئن نیست که چنین آتش بسی به حملات علیه کشتیرانی در دریای سرخ پایان دهد. بایدن امیدوار است که انتخابات ریاست جمهوری را بدون مشکل بیشتر با تهران پشت سر بگذارد.
در خاتمه این تحلیل آمده است: در سال ۲۰۲۵، رئیس جمهوری آمریکا هر که باشد باید با این واقعیت روبرو شود که این کشور در حال شکست خوردن در نبرد دریای سرخ است.
نظر شما